اسکوچیچ؛ آنطور که فکر نمیکردیم
انتخاب اسکوچیچ در عدم دعوت از طارمی، عافیتطلبانه نبوده و او نگاه بلندمدتی به جایگاه خود در تیم ملی دارد. از آن طرف به همان نسبت او باید آماده پذیرش مسئولیت و وظایف بیشتر برای گذر از این وضعیت باشد.
به گزارش ورزش سه، از همان لحظهی اظهارنظر مهدی طارمی در توئیتر در واکنش به مصاحبهی دراگان اسکوچیچ، مشخص بود که آبی ریخته شده که با هیچ روشی نمیتوان جمعش کرد. اتفاقی که میتواند حتی دوران مربیگری اسکوچیچ در تیم ملی را به دوران قبل و بعد از خود تقسیم کند و نقطهی عطفی در کارنامه مربیگری او در تیم ملی شود.
در اینکه مهدی طارمی موفقترین و آمادهترین بازیکن تیم ملی ماست شکی نیست. همانطور که علی دایی در سال ۷۶ مهمترین ستاره تیم ملی بود. ستارهای که تازه آقای گل جام ملتها شده بود و به بوندسلیگا رفته بود. اما عجیب آنکه تقابل بین دایی و مایلیکهن، شباهت زیادی به تقابل امروز طارمی و اسکوچیچ دارد. آنجا همه چیز با یک تلفن ساده دایی به مایلیکهن حل میشد و به درازا نمیکشید و اینجا هم با یک تماس ساده بین طارمی و اسکوچیچ.
در فاصله دو روز تا بازی تیم ملی، متاسفانه جو اردوی تیم ملی تحت تاثیر موضوع طارمی قرار گرفته. شاید اگر در ظاهر اسکوچیچ طارمی را دعوت کرده بود، همه چیز در یک جو مساعد به سمت بازی با لبنان پیش میرفت اما انتخاب این مربی، دوراندیشانهتر از دو بازی پیش رو بوده است. در هر صورت وقتی اسکوچیچ در مقابل عمل انجام شده قرار گرفت، هر تصمیم و انتخاب او تبعاتی داشت که بر همگان روشن است. اما این تصمیم قاطعانه اسکوچیچ نشان از این دارد که نگاه او به مربیگری در تیم ملی برعکس بخشی از جامعه فوتبال، بلندمدت است و از این نظر پر بیراه نیست که بعدا بتوان دوران مربیگری او در تیم ملی را به قبل و بعد از این تصمیم تقسیم کرد و تنها نتایج تیم ملی و میزان موفقیت او در برقراری نظم و جو همدلی بین خود و بازیکنان است که مشخص میکند این نقطه عطف نمودار عملکرد او در تیم ملی را به سمت بالا پیش میبرد یا پایین.
با این همه آنچه مهم است مدیریت اسکوچیچ و کادر فنیاش پس از این تصمیم است وگرنه از این نوع تقابلها در فوتبال ایران و دنیا بین مربی و ستارهها کم نبوده و در نهایت هم عملکرد تیم است که بر درستی یا نادرستی این تصمیم صحه میگذارد. هرچند کم نیستند کسانی که اعتقاد دارند حتی اگر یک چوب خشک هم به عنوان سرمربی بالای سر تیمی باشد، اوست که حرف اول و آخر را میزند و میدان دادن به نظر ستارهها عاقبت خوبی برای تیم نخواهد داشت.
اگر اختلاف اسکوچیچ و طارمی تنها برآیند یک سوتفاهم از درک مصاحبهها باشد و نتیجه یک شتابزدگی در اظهارنظر و عدم مراعات در انتخاب واژگان مناسب برای بیان منظور، که میتوان خوشبین بود طارمی به زودی به تیم ملی برگردد و اگر این اختلاف نتیجه یک سوتفاهم بزرگتر پنهان مانده که خود را در این اظهارنظر طارمی عیان کرده باشد پس مشخصا سرمربی تیم ملی در عین چشمپوشی از نام طارمی باید نگاهی هم به ترمیم جو ارتباطی بین خود و بازیکنان دیگر داشته باشد و سهم بیشتری را در مدیریت فضای اردویی تیم ملی به دست گیرد.
آنچه در این فضا مهم است، کم کردن تبعات تصمیم اسکوچیچ در گذشتن از نام طارمی برای تیم ملی است و همه از جمله اسکوچیچ، بازیکنان تیم ملی، رسانهها و مردم و حتی خود طارمی نقش مهمی در آسیب ندیدن تیم ملی از این فضای دو قطبی دارند.
حجت شفیعی