کد خبر : 1785679 | 23 مهر 1400 ساعت 12:21 | 27.5K بازدید | 14 دیدگاه

بکام: فرگوسن مجبورم کرد موهایم را بتراشم

سر الکس فرگوسن، سرمربی منچستریونایتد، حساسیت بسیاری روی نظم تیمی داشت و همین باعث شد که بارها با دیوید بکام درگیر شود.

بکام: فرگوسن مجبورم کرد موهایم را بتراشم

به گزارش "ورزش سه"، این سرمربی اسکاتلندی قوانین خاصی در زمینه نظم و انضباط تیمی داشت و در طول 26 سال حضورش در اولدترافورد بارها با بسیاری از بازیکنان به همین دلیل برخورد کرد. از روی کین، کاپیتان سابق باشگاه، گرفته تا رود فن نیستلروی و پل اینس، بسیاری از بازیکنان یونایتد با برخوردهای شدید فرگوسن روبرو شدند.

اما شاید معروف‌ترین مثال در بین تمامی آنها، دیوید بکام باشد. پرتاب کفش به سمت بکام زمینه‌ساز انتقال این بازیکن به رئال مادرید در تابستان بعدی و جدایی او از منچستریونایتد شد.

بکام در سال‌های پس از آن تایید کرد اشتباهاتی داشته که منجر به خراب شدن رابطه‌اش با فرگوسن شده اما گاهی از کمک‌هایی که به پیشرفت او کرده نیز تمجید کرده است، هرچند اتفاقی که در آن بکام مجبور به تراشیدن موهایش شد چندان خوشایند نبوده است.

بکام در کتاب جدیدی با عنوان فرگی: زیر باد سشوار درباره این اتفاق صحبت کرده است. نام این کتاب از روایت معروفی درباره فرگوسن برداشته شده، بسیاری مدعی شده بودند که فریادهای این سرمربی در رختکن بر سر بازیکنان چنان بلند و پر حرارت است که می‌توان گرمای آن را احساس کرد. این بازیکن سابق یونایتد گفت:« من بارها پیش از این گفتم که او فقط بزرگترین و بهترین سرمربی نبوده که من تحت هدایتش به میدان رفته‌ام – او همچنین از لحظه‌ای که من در سن 11 سالگی به منچستریونایتد پیوستم تا روزی که از این تیم رفتم برایم مانند پدر بود. ترس از فریادهای او یکی از دلایلی بود که ما خوب بازی می‌کردیم. او همچنین سرمربی بود که می‌خواستید برایش خوب کار کنید، هرچند کمی زیاده‌روی می‌کرد که گاهی مشکل ساز بود.»

 

1654156

 

این ستاره سابق تیم ملی انگلیس در ادامه اضافه کرد:« پیش از دیدار برابر چلسی در سوپرکاپ سال 2000 در ویمبلی تصمیم گرفتم تغییری در مدل مویم بدهم. دور سرم را تراشیدم و موهای وسط سرم را باقی گذاشتم اما می‌دانستم این سلیقه او نیست. در آخر به قدری ترسیده بودم که جرات نکردم اجازه دهم موهایم را ببیند. روز پیش از بازی با کلاهی بر سرم به تمرین رفتم و با همان کلاه به هتل برگشتم. بر سر شام و صبحانه فردا نیز کلاه بر سرم بود.»

او ادامه داد:« البته که در رختکن لحظه‌ای رسید که بالاخره باید کلاه را برمی‌داشتم و می‌دانستم که او دیوانه خواهد شد. در عرض چند ثانیه بر سرم فریاد کشید: برو و موهایت را بتراش! من فکر کردم او شوخی می‌کند اما گفت: نه، من جدی هستم، همین حالا برو و موهایت را بتراش! بنابراین من رفتم تا از جایی تیغ پیدا کنم و درست پیش از ورود به زمین برای گرم کردن، در تونل ویمبلی موهام را تراشیدم!»

 

1654158

 

تصور چنین اتفاقی در این روزها بسیار دشوار است. بکام در این باره به اوترو گفت:« داشتن چنین مدل مو یا تتویی روی گردن یا پوشیدن کفش‌های رنگی در این روزها بسیار طبیعی است. وقتی ما در حال بزرگ شدن بودیم، فرگوسن هرگز اجازه نمی‌داد که از کفش‌های قرمز یا سفید استفاده کنیم. چنین مواردی کاملا تغییر کرده است.»

دیدگاه‌ها