یادداشت: نکات مثبت و منفی بازی با کره
آیا تیم ملی در مسیر پیشرفت قرار دارد؟ جواب دادن به این سوال بیشتر راهگشاست تا مقایسه اسکوچیچ با کیروش.
به گزارش ورزش سه، میتوانیم از بدشانسی تیم ملی بگوییم و همصدا با صدای تیر دروازه در ورزشگاه خالی آزادی از بخت بد بنالیم اما واقعیت فقط این نیست و اگر در باد این دو موقعیت از دست رفته بخوابیم و از کل جریان بازی دیروز غافل شویم نمیتوانیم ایرادات فنی را خوب ببینیم. ایراداتی که ممکن است در بازیهای بعد مقابل حریفان سادهتر از کرهجنوبی نیز برای ما دردسرساز شود.
بیست دقیقه ابتدایی بازی با کرهجنوبی میتواند ایراد اساسی ساختار تاکتیکی تیم اسکوچیچ را نمایان کند. اینکه با فشار حریف و نه به انتخاب خود به عقب رانده شده بودیم و توان و برنامهای برای بالاتر رفتن و خارج شدن از فشار کرهایها نداشتیم. در این دقایق نشانهای هم از اینکه در حال کنترل کره هستیم بروز ندادیم و این کره بود که بازی را کنترل میکرد. برخلاف زمانهایی که یک تیم طبق استراتژی مشخص به دفاع میرود و علیرغم دادن مالکیت توپ به حریف، بازی را تحت کنترل میگیرد هم نبودیم.
ما دو بار به تیر کره جنوبی زدیم و در آمار بازی موقعیتهای گل بیشتری داشتیم اما خودمان هم میدانیم که در ساخت بازی دچار مشکل بودیم و از آن مهمتر در استراتژی. ما برای دقایق زیادی تیم تعیین کننده جریان بازی نبودیم. در زمانهایی میزان اشتباهات بازیکنان ما، حتی بازیکنان هجومی ما، در دادن پاس صحیح زیاد بود. اسکوچیچ در پایان بازی گفت که این یک انتخاب از سوی او بوده که تیمش با دو مهاجم در جلو بازی کند و این ریسک را آگاهانه پذیرفته و بعدا در جریان بازی آن را اصلاح کرده است. اما او باید در همین بازی قبلی مقابل امارات متوجه ضعف بازیکنان هجومیاش در پرسینگ از جلو شده باشد. ضعفی که در بازی با کره عملا برای دقایق زیادی باعث شد نتوانیم از بازیسازی کرهای ها از عقب زمین جلوگیری کنیم و بین شکل گیری حملات آنها وقفه بیندازیم.
با این حال برای نقد منصفانه عملکرد اسکوچیچ بهتر است به جای مقایسه او با کیروش که هشت سال سرمربی تیم ملی بوده، عملکرد او را با خودش مقایسه کنیم. اینکه آیا تیم او در مسیر پیشرفت قرار دارد؟ آیا اشتباهات و ضعفها کمتر شده و تنوع تاکتیکی برای رسیدن به گل بیشتر شده یا نه؟
آخرین باری که تیم ملی برای یک دوره زیبا بازی کرده جام ملتهای ۲۰۰۴ بود پس از آن تیم ملی ما ممکن است در برخی بازیها جسور و حتی زیبا و چشمنواز بازی کرده باشد اما برای یک دوره خاص نه. حتی تیم برانکو هم فقط در همان تورنمنت زیبا بازی کرد و قبل و بعدش خبری از فوتبال چشمنواز نبود. کیروش هم که فلسفه فوتبالیاش با فوتبال زیبا تناسبی نداشت و وقتی با پرتغال و رونالدو دنبال فوتبال زیبا نبود با ایران باشد؟ پس آنهایی که از اسکوچیچ فوتبال زیبا میخواهند مروری بر بازیهای بیست سال اخیر تیم ملی بیندازند تا متوجه شوند که ایران سالهاست که زیبا و مالکانه بازی نمیکند. اما آنچه از اسکوچیچ انتظار میرود ایجاد یک ساختار تاکتیکی منظم در دفاع و حمله است. درست است که بازیکنانی مثل طارمی و جهانبخش نسبت به دوران کیروش آزادی عمل بیشتری دارند و اسکوچیچ آنها را در انجام امور دفاعی زیاد تحت فشار نگذاشته اما از آن طرف تعریف دقیق نقشهای تاکتیکی هم برای هر بازیکن از جمله بازیکنان هجومی واجب است.
تیم اسکوچیچ بازیساز کلاسیک ندارد اما از آن طرف سرعت لازم برای انتقال توپ در غیاب یک بازیساز را هم ندارد. اگر اسکوچیچ رویای مربیگری در جام جهانی را در سر دارد باید فکری برای ایجاد یک ساختار تاکتیکی در دفاع و چگونگی انتقال سریع توپ از دفاع به حمله داشته باشد. نباید شرایط به گونهای باشد که جلو بردن توپ در مقابل تیمی همچون کرهجنوبی اینقدر سخت و با تاخیر انجام شود.
اما نکته مثبت بازی دیروز واکنش مثبت تیم ملی به گل خورده بود. سالها تیم ما در این موضوع دچار ضعف بود و از آنجا که استراتژی اصلی بازی تیم ملی بر مبنای دفاع آگاهانه و فعالانه(نه منفعلانه) بود گل زدن به وقت جمع شدن رقیب برای تیم ملی سخت میشد اما دیروز تیم ملی توانست بازی خود را پس از دریافت گل به حریفش تحمیل کند.
اسکوچیچ در یازده بازی سرمربی تیم ملی بوده و انصافا زمان زیادی هم برای اینکه با شاگردانش تمرین کند نداشته. اما نتایج او خیرهکننده بوده و میتوان امیدوار بود که همچنان در مسیر پیشرفت تاکتیکی قرار داشته باشد. بازی با کرهجنوبی ملاک خوبی برای او بود تا بیشتر از قبل ضعفهای تاکتیکی تیمش در ساخت بازی، انتقال سریع توپ و استراتژی دفاعی را ببیند.
حجت شفیعی