چاره ای جز ترک تمرینات نداشتم؛
اسلامی: زندگیام در حال از هم پاشیدن بود
دروازه بان ماشین سازی از اقدامات اخیر مدیریت باشگاه ابراز شگفتی کرد.
به گزارش "ورزش سه"، مهدی اسلامی در لیگ بیستم، به عنوان کاپیتان تیم ماشین سازی در درون دروازه این تیم حضور داشت. او که در تیم دگرگون شده تبریزی، باتجربه ترین بازیکن به شمار می رفت پس از بازی با نفت مسجد سلیمان، به دلیل فوت پدرش، اردوی تیم را با هماهنگی کادر فنی ترک کرد. در ادامه، غیبت اسلامی با توجه به شرایطی که داشت تداوم یافت و در حالی که به ادعای او هیچ جلسه انضباطی برایش برگزار نشده، روز گذشته مدیرعامل ماشین سازی از کنار گذاشته شدنش با تصمیم این کمیته خبر داد. اسلامی در گفت و گو با خبرنگار ما در خصوص حواشی اخیر توضیحاتی را ارائه کرد که در ادامه می خوانید:
از صحبت های مدیرعامل باشگاه متعجب شدم
تیم ما با پرسپولیس یک بازی بسیار حساس دارد؛ بیش از 40 روز است که در تبریز نیستم و هیچ صحبتی هم انجام نداده ام. از باشگاه هم صحبتی با من نشده است قصد هیچ حاشیه سازی را هم ندارم فقط از صحبت های مدیرعامل باشگاه متعجب شدم و خواستم توضیحاتی را برای هواداران ماشین سازی بدهم چون دوست ندارم شخصیت و احترامی که در نزدشان برای خودم ساخته ام بدون دلیل و گناه از بین برود.
زندگی ام در حال از هم پاشیدن بود
اولا که چنین چیزی نیست و صحبت کمیته انضباطی اصلا وسط نبوده است. من اصلا در باشگاه ماشین سازی کمیته انضباطی ندیده ام و نفراتش را هم نمی شناسم. هیچ کس هم به عنوان عضو کمیته انضباطی به ما معرفی نشده است. بعد از مشکلاتی هم که برایم پیش آمده به جز آقای علوی هیچ کس دیگری با من تماسی نداشته است. چند بار هم با آقای حسین زاده، کمک آقای اکبرپور صحبت کرده و درد دل هایم را به ایشان گفته ام. هیچ تماسی از کمیته انضباطی که می گویند مرا محروم کرده با منِ بازیکن انجام نشده یا نامه ای برای من ارسال نشده است. مشکل من فراتر از یک موضوع عادی بوده و متعجبم از این رفتارهای دوستان که با وجود اطلاع از شرایط من این گونه راحت ادعای دروغ کرده و با آبروی من بازی کرده اند. روال این است که اگر بازیکن سر تمرین نیاید اول زنگ و اس ام اس می زنند. اگر جواب نداد نامه می زنند ولی آیا کسی چنین کاری را در مورد من انجام داده است؟! چون جرات نداشتند این کار را بکنند. چون رویشان نمی شد که بگویند تو در اختیار کمیته انضباطی قرار گرفته ای. چون زندگی ام در حال از هم پاشیدن بود. دیگر بالاتر از پدر و مادر که در زندگی مان نداریم. هر آدمی هم که جای من بود این کار را می کرد.
پدرم در ICU بود اما با تیم تمرین می کردم
وقتی پدر من فوت کرد حتی یک نفر هم از باشگاه با من تماس نگرفت که تسلیت بگوید. با وجود مشکلات مالی و بستری بودن پدرم که در ICU به کما رفته بود من با تیم تمرین می کردم. آقای اکبرپور آدم پاکی است و می تواند شهادت بدهد که چندین بار به من گفت که پدرت شرایط خوبی ندارد و می توانی بروی و به او سر بزنی. ولی من گفتم که نه شما گلر نداری و این هفته هم می خواهی در بازی حساس با نفت مسجد سلیمان به من بازی بدهی، نمی خواهم در این شرایط سخت تیم را تنها بگذارم. از ایشان خواستم که بعد از بازی بروم به پدرم سر بزنم و برگردم. در چنین شرایطی بود که من حتی پدرم را در آخرین روزهای زندگی اش ندیدم. فقط به خاطر ماشین سازی و هوادارنش این تصمیم را گرفتم.
وعده وعیدهای زیادی به ما داده شد
من رفتم در مراسم پدرم حضور یافتم و پس از هفتم به تمرینات برگشتم. این مقطع با تغییر مالیکت باشگاه ماشین سازی و به روی کار آمدن نفرات جدید مصادف شد. حتی وقتی آمدم با محمد ابراهیمی هم صحبت کردم که چون بزرگترهای تیم هستیم در کنار بچه ها باشیم تا این هفته های باقی مانده را به بهترین شکل ممکن سپری کنیم. بعد از این که مالکیت عوض شد، وعده وعیدهای زیادی به ما داده شد. البته من بحث مالی را کلا کنار می گذارم چون در ان مقطع مادرم بعد از فوت پدرم تنها بود و با توجه به شرایطی که داشت بایستی کنارش حضور می یافتم. او نیاز به پرستار داشت چون روی ویلچر بود و چون کس دیگری نبود که کمکش کند، چاره ای جز این تصمیم نداشت. با این وجود تا چهلم سر تمرینات حضور داشتم بعد از آن دیگر نتوانستم ادامه دهم و با آقای اکبرپور هم صحبت کردم و ایشان هم کاملا در جریان بودند. حتی خانواده ام هم با کادر فنی ماشین سازی صحبت و اعلام کردند که مهدی نمی تواند با این شرایطی که بر خانواده حکمفرماست در تمرینات حضور پیدا کند. من نزدیک به 40 روز است که اصلا در شهر تبریز حضور ندارم.
بودجه ماشین پول خرد خیلی از باشگاهها هم نیست
بیشترین درصدی که ما از ماشین سازی در این فصل گرفتیم، 15 درصد بوده که ابتدای فصل بوده است. هر چیز دیگری هم دریافت کرده ایم بیشتر از 5 درصد نبوده است. سقف قرارداد ماشین سازی 300 میلیون است. کل دریافتی من هم تا اینجا حدود 35 درصد بوده است. کل بودجه این تیم برای فصل هم 5 میلیارد است که پول خرد خیلی از باشگاه ها نیست. کلی مربی عوض شد و با تمامی مشکلاتی که داشتیم، ماشین سازی تیم بسیار خوبی بود. ما ثابت کردیم که مشکل بازیکن نبود. مشکل ما ساختار باشگاه بود که به اینجا رسیدیم. این تیم می توانست مثل آب خوردن در لیگ برتر بماند به شرط اینکه از نظر روحی به بازیکنان بها داده شود. ما بازیکنانی داشتیم که اولین تجربه لیگ برتری شان بود. 14-15 بازی را با اختلاف یک گل واگذار کردیم و در خیلی از بازی های بزرگ هم یقه حریفانمان را گرفتیم. برای همین بازی با پرسپولیس بچه های ما کوه انگیزه هستند.
دیگر کارد به استخوانم رسیده بود
من یک سال در ماشین سازی بودم و به عنوان کاپیتان اول آمدم ولی از موقعی که قرارداد بستم دیگر هیچ گاه به باشگاه نرفتم تا اینکه بخاطر مشکل پدرم و حل مسائل مالی رفتم که 9 ماه بعد بود. مربیان قبلی هم می توانند بیایند شهادت بدهند که چند بار من به عنوان بزرگتر جلو افتادم و مشکلات تیم را حل کردم تا بازیکنان برای حضور در بازی ها انگیزه خود را از دست ندهند. منتی هم نیست چون من مدیون هواداران فوتبال آذربایجان هستم. الان هم به خاطر آنها صحبت می کنم تا بدانند که چرا در این مدت نبودم و گول برخی از جریانات و حواشی را نخوردند. شرایط خانوادگی من به گونه ای بود که دیگر کارد به استخوانم رسیده بود و نمی توانستم، وگرنه مثل این همه مدت که بودم و هیچ اعتراضی هم نکرده بودم، می ماندم و تلاش می کردم. هم بازیکنان، هم مدیریت و هم کادر فنی می توانند شهادت بدهند که من چه کارهایی در باشگاه برای بچه ها کردم.
ماجرای نقل قول پر حاشیه در آستانه بازی با پرسپولیس
در فضای مجازی هم از قول من چیزهایی نوشته اند که دور از شان و معرفت است. نمی دانم شاید این همان فرار رو به جلو باشد که من از آن سر در نمی آورم. البته در هیچ خبرگزاری درست و حسابی این موضوع منتشر نشده و دوستان چند پیج را فرستادند که چنین موضوعی را مطرح کرده بودند که واقعا تاسف برانگیز است. این یک نوع شیطنت ناشیانه است. من 40 روز است که در کنار تیم نیستم. من از خدایم است که ماشین سازی پرسپولیس را ببرد.
نه مصاحبه ای کرده بودم و نه خواسته ای نداشتم
من به خود آقای قربانی اس ام اس زدم که نباید اسم من را در داخل صحبت هایت می آوردی خودت که از شرایطم خبر داشتی. من از این موضوع ناراحت هستم چون نه مصاحبه ای کرده بودم و نه خواسته ای نداشتم. خدا شاهد است که شرمنده بازیکنان هم بودم و نمی خواستم برگردند به من بگویند که آقا مهدی شما که می گفتی همه چیز حل می شود! الان بروید ببینید بازیکنان ما کجا زندگی می کنند. بروید بپرسید از آنها که پولی دریافت کرده اند یا نه؟ خب شما که مقابل سپاهان پاداش تعیین کرده بودید بعد از بازی با مس که با آن برد مقتدرانه همراه بود می آمدید حداقل 50 هزار تومان به هر بازیکن می دادید! چه بسا در بازی با فولاد همه معادلات فرق می کرد.
آبرو و حیثیتم برایم خیلی مهم است
البته نمی خواهم زیاد وارد این مسائل شوم چون شانم را بالاتر از آن می دانم. هواداران باشگاه ماشین سازی افراد محترمی هستند خیلی هایشان بالای 40 سال سن دارند و می دانند که من چه کارهایی برای تیم کرده ام. من از این ناراحتم که شاید این هواداران با حرف های دروغ آقایان دیدشان در مورد من تغییر کند. این آقا نباید اسم من را می آورد. اگر شما مالک یا مدیر باشگاه هستید خب یک تماسی با من می گرفتید و جویای حالم می شدید بعد اگر بی احترامی یا بی توجهی می کردم اسمم را این گونه در مصاحبه تان می آوردید. من راجع به خودم فقط می توانم صحبت کنم و از خودم دفاع کنم. مطمئن باشید که وقتی من نیستم و چنین چیزی مطرح می شود صد در صد هدفی پشت قضیه است. من که کاری با آنها نداشتم و در خانه ام نشسته ام! این ها برای من مهم نیست فقط آبرو و حیثیتم مهم است.
این جوابی نبود که باید می گرفتم
خیلی حرف ها برای گفتن دارم ولی انشالله که ماشین سازی پرسپولیس را ببرد. این تیم در قلب من جای دارد و به روح پدر مرحومم من هیچ مصاحبه و اظهار نظری نکرده ام. حتی بروید از بازیکنان تیم بپرسید که آیا اسلامی در این مدت حرفی به شما به صورت تلفنی یا اینترنتی زده است؟ آقای قربانی در این شرایط که همه هواداران در شوک سقوط هستند بهتر است بیشتر به دنبال آرامش باشند نه اینکه به حواشی دامن بزنند. همین آقا مطمئن باشند که اگر به خودشان جرات می دادند که دیداری با من داشته باشند من همان جا دستشان را به گرمی می فشردم که در این شرایط ماشین سازی را در اختیار گرفتند تا کمکی کرده باشند. هیچ کس جز معدود بزرگان تاریخ ماشین و هواداران قدیمی این تیم نمی تواند ادعا کند که ماشین سازی را بیشتر از مهدی اسلامی دوست دارد. این است که من را اذیت می کند و نمی خواهم این صداقت و تلاش عاشقانه با یک ادعای بی اساس زیر سوال برود. من به خاطر ماشین از این خیلی چیزها گذشتم و این جوابی نبود که باید می گرفتم؛ البته قطعا از کمبود شناخت چنین تصمیمی نشات گرفته و هر کس که بخواهد آبروی من را زیر سوال ببرد را به خدا واگذار می کنم.