سعیدی: کمکاری دیدم ولی خودم هرگز؛
توضیحات کاپیتان مظنون سردار بوکان
سروش سعیدی کاپیتان تیم فوتبال سردار بوکان می گوید، رفتار سرپرست این تیم و صابر میرقربانی مشکوک به تبانی و شرط بندی بوده است.
به گزارش "ورزش سه"، چند روز پس برگزاری هفته پایانی مسابقات لیگ دسته دوم حالا صحبت در مورد پاک بودن مسابقاتی که برگزار شده به بالاترین حد خود رسیده و مقامات فدراسیون به دقت این بازی ها را زیر ذره بین گرفته اند.
سروش سعیدی کاپیتان تیم فوتبال سردار بوکان که در دو بازی انتهایی فصل ابتدا 7 گل از شاهین بندرعامری دریافت کرد و در هفته پایانی با نتیجه 10 بر 1 مقابل شهید قندی یزد مغلوب شد، یکی از نفرات در مظان اتهام در رقم خوردن این نتایج عجیب به شمار می رود.
این بازیکن که سابقه حضور در تیم فوتبال فولادخوزستان را نیز طی سال های اخیر در کارنامه دارد، در گفتگویی با "ورزش سه" ضمن تایید این نکته که کم کاری را در تیم سردار بوکان و همینطور در رفتار برخی بازیکنان مشاهده کرده، تاکید می کند که خودش در این ماجراها هیچ نقشی نداشته و اگر در طول فصل در ترکیب این تیم حضور نداشت، بوکانی ها در طول فصل با عملکردی بسیار ضعیفتر به دسته سوم سقوط می کردند.
سروش سعیدی ماجراهای مربوط به کم کاری و شرط بندی در سردار بوکان به قبل تر ارتباط می دهد و می گوید در شرایطی که تیم نتایج خوبی کسب می کرد، به یکباره سر و کله صابر میرقربانی پس از مذاکراتِ پنهانی با آزاد آقافریدون سرپرست تیم پیدا شد و از آن زمان شاهد تصمیمات مشکوک بودیم، که نتایج بازی ها را تحت تاثیر قرار می داد. او این دوره را اینطور توضیح می دهد:« آقای حسین خطیبی هنگامی که در ابتدای فصل از اعضای تیم در گروه خداحافظی کرد، گفت سرپرست این تیم سم است. بعد از آقای خطیبی مهدی آقامحمدی مربی تیم شد و نتایج خوبی کسب کردیم. تا اینکه به بازی با شهرداری بم رسیدیم و هنگام پرواز سرپرست تیم به بهانه اینکه قیچی پزشک جا مانده با تیم نیامد و وقتی چند ساعت بعد که ما در بم با هزار مشکل مستقر شدیم، ایشان آمد، فهمیدیم صابر میرقربانی از بازی بعدی مربی تیم شده است. از زمانی که او آمد ما تصمیمات عجیب و غریبی از او دیدیم. مثلا در بازی با شهرداری ماهشهر بازیکنی را در نیمه دوم به زمین آورد که با شرایط نامناسبی ساعت 5 صبح به اردو رسیده بود. قرار نبود بازی کند ولی در نیمه دوم وارد زمین شد. یک توپ را مقابل پای مهاجم ماهشهر انداخت و گل خوردیم. شیرازه تیم با این گل از هم پاشید و 2 گل دیگر هم خوردیم. اصلا از این فراتر اینکه در بازی رفت با نفت امیدیه آقای سرپرست و آقای میرقربانی تیم را بیرون کشیدند. گفتند داور شرط بندی کرده و می خواهیم شرطش را باطل کنیم. سه امتیاز نفت امیدیه به همه تیم ها داده شد الا تیم ما. اگر همان سه تیم را داشتیم، الان سقوط نمی کردیم. باید از این ها پرسید چرا تیم را بیرون کشیدید؟!.»
سروش سعیدی در بخش بعدی حرف هایش به این نکته اشاره می کند که اعتصاب های گاه و بیگاه پس از حضور صابر میرقربانی در تیم مشکوک بوده است و مثال می زند که 2 روز پیش از بازی حساسی که با میلادمهر داشتیم، تمرین را تعطیل کرده است. او می گوید این رفتار قبل از دیدار برابر شاهین بندعامری هم ادامه داشته و صابر میرقربانی حتی در تمرینات تیم پیش از این مسابقه حاضر نمی شده است.
این هم استوری ای که سروش سعیدی در دفاع از خود منتشر کرده است.
سروش سعیدی پا را فراتر می گذارد و می گوید:« آقای صابر میرقربانی قبل از بازی با بندعامری من را کنار کشید و گفت مالک تیم هفتاد میلیون به داور پول داده است. تو فقط در همان ابتدای بازی توی سینه مهاجم حریف بزن و باقی کارها را داور انجام می دهد. این در حالی است که مالک تیم انسان شریفی است و اصلا از این حرف هایی که به من زده شد، اطلاعی نداشت.»
او در مورد دیدار برابر شاهین عامری و شکست سنگین سردار بوکان با 7 گل بیان کرد:« آقای میرقربانی قبل از بازی با 2 بازیکن تیم جلسه گرفته بود. گلر متولد 80 گذاشته بود. بعد از اینکه 2 گل خورد، گفت من را عوض کنید ولی آقای میرقربانی اصلا توجهی نکرد.»
از سروش سعیدی پرسیدیم چرا پس از خداحافظی صابر میرقربانی از تیم در بازی بعدی سردار بوکان 10 گل از شهید قندی می خورد. او اینطور توضیح داد:« آقای میرقربانی بازیکنانی که آورده بود، همه را برد و یک دفعه من دیدم در خوابگاه تنها مانده ام. از من خواستند تیم را شکل دهم. من هم بازیکنانی را به تیم اضافه کردم که چند ماه بود، تمرین نکرده بودند. می گفتند دوباره سروش سعیدی معجزه می کند. من به مالک گفتم بازی نکنیم بهتر است. گفتم با 6 بازیکن به زمین برویم تا نتیجه را سه بر صفر کنند اما قبول نکردند. شما بازی با ببینید، اگر من و مهدی دهداروند نبودیم، بازی 20 بر هیچ می شد.»
او در ادامه و در واکنش به این سوال که آیا کم کاری از سوی بازیکنان را رد می کند، بیان کرد:« نه صد در صد کم کاری وجود داشت و این را من می دیدم ولی من به هیچ وجه کم کاری نکردم.
حالا همه را گردن من انداخته اند. دیگر تحلیل رفتم و به آخر خط رسیده ام. می خواستند من یک تنه بازی را دربیاورم. من همه کاره بودم در این تیم. من کم کاری را دیدم. ما 3 ، 4 گل را نباید می خوردیم. در بازی آخر من و آقای کریمی از آقای قلندری خواهش کردیم، بیاید بالای سر تیم. نیمه اول مصطفی نوربخش هافبک تیم ما را با دروازه بان چهارم عوض کرد.»
حرف های پایانی سعیدی اینطور مطرح شد:« آقایان مدیرعامل ها و مربیان تو را به خدا بازیکنان را خراب نکنید. ما پاک زندگی می کنیم. آقای نجف پور (مدیرعامل باشگاه قشقایی) و آقای میرقربانی می خواستید من را به لیگ برتر بفرستید ولی حالا کاری کرده اید که هواداران 20 هزار نفری یک تیم به من فحش می دهند؛ ولی نمی گذارم با آبروی من بازی کنند. من خودم به کمیته اخلاق می روم و همه چیزهایی که در این مدت دیده ام را توضیح می دهم.»