کد خبر : 1758960 | 10 خرداد 1400 ساعت 17:50 | 44.1K بازدید | 25 دیدگاه

کدام ترکیب با کدام سیستم بازی؟

لحظه لحظه نزدیک‌تر تا بزرگ‌ترین چالش اسکوچیچ

تیم ملی ایران در حالی آماده مصاف با حریفان خود در مقدماتی جام جهانی می‌شود که نداشتن بازی تدارکاتی باعث شده تا پیش‌بینی ترکیب اصلی و سیستم بازی تیم ملی به کار دشواری تبدیل شود.

لحظه لحظه نزدیک‌تر تا بزرگ‌ترین چالش اسکوچیچ

به گزارش ورزش سه دراگان اسکوچیچ تا کنون در سه بازی دوستانه هدایت تیم ملی ایران را در دست داشته و اکنون و پس از بازی مقابل سوریه، او برای اولین بار در یک بازی رسمی ایران را به مصاف هنگ‌کنگ خواهد فرستاد. همین فاصله زیاد بین بازی سوریه و هنگ‌کنگ و همچنین عدم برگزاری بازی دوستانه قبل از بازی‌های پیش رو باعث شده تا چندان دست اسکوچیچ برای رقبا و همچنین هواداران تیم ملی و رسانه‌ها رو نشده باشد. به خصوص اینکه بدانیم او در سه بازی گذشته هم تصویر روشنی از سیستم مورد  علاقه‌ی خود ارائه نداده است.

 

اسکوچیچ در بازی دوستانه مقابل بوسنی از سیستمی متفاوت با دو بازی مقابل ازبکستان و سوریه استفاده کرد. مهمترین تفاوت سیستم بازی ایران در آن بازی مقابل حریف اروپایی استفاده از سه دفاع میانی و یا به عبارتی دفاع سه‌نفره بود. اضافه کردن یک نفر به دفاع در آن بازی منجر به کاسته شدن یک مهاجم از ترکیب اصلی شده بود. در دو بازی دیگر مقابل ازبکستان و سوریه او از دو مدافع میانی و دو مهاجم در ترکیب خود استفاده کرد تا بدین ترتیب سیستم بازی لوزی را در مقابله با دو حریف آسیایی تجربه کند. 

 

اگر بازی با بوسنی را فاکتور بگیریم می‌توان گفت که سرمربی تیم ملی راغب به استفاده از دو مهاجم در ترکیب اصلی تیمش است. به خصوص آنکه در بازی‌های پیش رو نیاز به بردن و گلزنی به شدت احساس می‌شود و خط حمله تیم ملی باید زور کافی را برای فشار به مدافعان بحرین و عراق داشته باشد. انتخاب اصلی اسکوچیچ برای خط حمله نیز به احتمال زیاد طارمی و آزمون خواهند بود که با آمادگی زیاد از بازی‌های باشگاهی خود به اردوی تیم ملی اضافه شده‌اند. با این حال این بدان معنا نیست که سیستم لوزی در خط میانی بهترین انتخاب برای مقابله با بحرین و عراق نیز است. کافیست تا تعداد موقعیت‌های گلی که سوریه روی دروازه ایران ایجاد کرد را به خاطر بیاوریم تا متوجه ضعف‌های این سیستم شویم.

 

مشکل اساسی در اجرای سیستم لوزی عدم هماهنگی بازیکنان به دلیل بازی نکردن در این سیستم و در کنار هم است. سیستم لوزی، در سال‌های اخیر و به خصوص در زمان حضور کیروش چندان در تیم ملی به کار گرفته نشد. در جایی که این مربی اولویت‌ را به دفاع تیمی می‌داد و با حذف پلی‌میکر بار خلق حمله را به دوش وینگرهای خود می‌گذاشت، تیم ملی با یک مهاجم در رأس گارد هجومی خود بازی می‌کرد. اگرچه اسکوچیچ همانند کیروش  علاقه زیادی به استفاده از طارمی و آزمون در ترکیب اصلی نشان داده اما باید توجه کرد که کیروش از طارمی بیشتر در نقش وینگری استفاده می‌کرد که اتفاقا وظایف دفاعی مشخصی نیز برایش تعریف شده بود. اما آنچه از طارمی در دو بازی مقابل سوریه و ازبکستان دیده‌ایم بازی در نقش مهاجمی است که شاید کمی عقب‌تر از آزمون بازی کند تا توپ‌ها را راحت‌تر به محوطه جریمه حریفان انتقال دهد. پس می‌توان گفت یکی از پیش‌نیازهای نتیجه گرفتن اسکو با سیستم لوزی مورد علاقه‌اش، تعریف وظایفی فراتر از وظایف یک مهاجم کلاسیک برای طارمی است. در مقام مقایسه می‌توان گفت که طارمی می‌تواند همان نقشی را که عالیشاه اخیرا در ترکیب پرسپولیس ایفا می‌کند و بسیار هم موثر ظاهر شده را در در دست بگیرد.

 

 

اسکوچیچ در سه بازی دوستانه، تقریبا از یک ترکیب ثابت خط میانی نیز استفاده کرده است. احسان حاج‌صفی، احمد نوراللهی، وحید امیری و علی قلی‌زاده. اما نکته مهم در مورد چهار بازیکنی که در این سه بازی به میدان رفته‌اند تفاوت استقرار آنها در زمین و نقش تاکتیکی هر کدام در این بازی‌ها بوده است. در بازی با دو حریف آسیایی استفاده از سیستم لوزی باعث شده بود تا نوراللهی نقش هافبک دفاعی و حاج‌صفی نقش هافبک چپ را بازی کند اما در بازی با بوسنی این دو در کنار هم بیشتر نقش پوشش‌دهنده هم را به عنوان دو هافبک دفاعی بر عهده داشتند و از آن طرف نیز قلی‌زاده و امیری جلوتر از این دو هافبک‌های نفوذی تیم ملی بودند.

 

بنابراین ظاهرا اسکو نیز همانند کیروش تمایلی به استفاده از پلی میکر صرف ندارد و روی توان بازیسازی نوراللهی و حاج‌صفی حساب باز کرده است. اگر اسکوچیچ آرایش خط میانی تیمش را همانند بازی با بوسنی با دو هافبک دفاعی و دو هافبک نفوذی بچیند می‌توان گفت تا حدودی به سیستم کیروش نزدیک شده است اما در این صورت نکته مهم در تفاوت خط میانی کی‌روش و اسکوچیچ در نقش‌هایی است که کیروش به عهده وینگرهای خود می‌گذاشت و ظاهرا اسکو آنها را آزادتر و رهاتر از وظایف دفاعی نسبت به دوران کیروش می‌خواهد.


با همه این تفاسیر خواندن ذهن اسکوچیچ از روی سه بازی قبلی چندان آسان نیست. او حالا بازیکنانی مثل سعید عزت‌اللهی، علیرضا جهانبخش، مرتضی پورعلی‌گنجی و ... را در اختیار دارد که چندان از آنها در آن سه بازی دوستانه بهره نبرد. حضور هر کدام از این بازیکنان در ترکیب اصلی می‌تواند معادله‌های سیستم بازی اسکو را به هم بزند. اما آنچه در این میان مهم است انتخاب سیستمی است که هم همچون بازی با سوریه موقعیت زیادی به حریف ندهیم و هم زور لازم را در خط حمله داشته باشیم. به نظر می‌رسد که با سیستم لوزی که در بازی سوریه مورد استفاده قرار گرفت و استفاده تنها از یک هافبک دفاعی که در این سه بازی احمد نوراللهی بوده است، ساختار دفاعی تیم ملی به انسجام زمان کیروش نرسد. شاید اگر اسکوچیچ بخواهد با سیستم لوزی در خط میانی تیمش را به مصاف حریفان بفرستد مجبور شود از عزت‌اللهی که قابلیت‌های دفاعی بیشتری نسبت به نوراللهی و حاج‌صفی دارد در ترکیب اصلی استفاده کند.

 

اما گزینه دیگر او استفاده از دو هافبک دفاعی به نحوی است که یکی آزادتر  و دیگر نقش پوشش‌دهنده دیگری را داشته باشد است، چیزی شبیه آنچه در بازی با بوسنی به عهده حاج‌صفی و نوراللهی گذاشته بود. یا این حال آنچه مایه نگرانی در ساختار دفاعی تیم ملی در سه بازی اخیرش بوده است، ضعف در کناره‌‌ها است. ضعفی که شاید ریشه در همان وظایف تعریف نشده دفاعی برای وینگرها داشته باشد و به نظر هم نمی‌رسد که سرمربی تیم ملی بخواهد همانند بازی با بوسنی و استفاده از دفاع سه نفره و آزادتر گذاشتن محمدی و محرمی در کناره‌ها این ضعف را جبران کند. شاید اسکوچیچ برای کنترل بازی در زمان‌هایی که نیاز به حفظ گل زده داشته باشد به سیستم بازی با بوسنی برگردد و آن بازی تمرینی برای چنین شرایطی بوده است اما می‌توان گفت که مهمترین چالش اسکوچیچ نیز در انتخاب سیستم و ترکیب اصلی تیمش همین باشد. اینکه از وینگرهایش تا چه حد وظایف دفاعی بخواهد که زور خط حمله تیمش کم نشود. آن هم در شرایطی که گل زدن در دو بازی مقابل بحرین و عراق را نباید به اتفاق سپرد و باید برای آن کاملا برنامه داشت.

 

حجت شفیعی

دیدگاه‌ها