ورود به محوطه جریمه یعنی گل؛
جانشین آلکثیر از قلب دفاع میآید
کاپیتان پرسپولیس برای چهارمین بار در این فصل موفق به گلزنی شد؛ گلی که سومین گل سه امتیازی او در لیگ بیستم بود.
به گزارش "ورزش سه"، پرسپولیس در اولین بازی نیم فصل دوم خود موفق شد تیم سایپا را با نتیجه یک بر صفر شکست داده و بار دیگر صدر را از سپاهان پس بگیرد. تک گل این دیدار را سید جلال حسینی به ثمر رساند، مدافع ۳۹ سالهای که به اندازه چهار فصل گذشته خود در این فصل گل زده است تا جای خالی عیسی آلکثیر، مهاجم محروم سرخها نیز احساس نشود.
فوتبالِ خیلی از بازیکنان به سه مقطع تقسیم می شود. مقطع اول زمانی است که یک بازیکن در سال های ابتدایی فوتبالش قرار دارد؛ تلاش می کند، می جنگد و می درخشد تا دیده شود. اگر این تلاش ها مثمرثمر باشند، بازیکن یاد شده وارد مقطع زمانی دوم خواهد شد؛ مقطعی که مهمترین بخش فوتبالی یک بازیکن را شامل می شود؛ در این مرحله است که او جذب باشگاه های بزرگ می شود و جایگاهی ثابت هم در تیم ملی کشورش پیدا می کند. حفظ این مقطع زمانی بسیار سخت است و معمولا نسبت به توانایی ها و زندگی شخصی هر بازیکن، متفاوت است. بعد از چند سال که این مقطع به پایان رسید، مقطع سوم از راه می رسد؛ مقطعی که بازیکن یاد شده دیگر جایی در تیم ملی ندارد و نزول باشگاهی اش نیز شروع شده است؛ اینجاست که باید آقای بازیکن کفش هایش را بیاویزد مگر آن که با یک سوپر استار طرف باشیم.
سید جلال حسینی به واسطه درخشش در عرصه باشگاهی به یکی از یاران ثابت تیم کی روش تبدیل شد. سرمربی پرتغالی تیم ملی اعتقاد خاصی به سید جلال داشت و در تمامی بازی ها او را در ترکیب اصلی تیمش قرار می داد. البته پیش از کی روش نیز، حسینی به جایگاه دلخواهش در تیم ملی دست یافته بود؛ شاید وقتی سید جلال مقابل ازبکستان در جام ملت های آسیا ۲۰۰۷ آن گل را با سر زد همه قبول کردند که او بازیکنی است که می تواند به درد تیم ملی بخورد و همین بازیکن تا سال های سال در تیم ملی بود و ۱۱۵ بازی ملی را در کارنامه خود ثبت کرد.
شرایط اما همیشه به سود ستاره ها نیست و سید جلال در اوج کار خود در پرسپولیس و تیم ملی و پس از اینکه همراه با تیم ملی تا رسیدن به جام جهانی ۲۰۱۸ حضور داشت، با حذف نامش در لیست نهایی، با یک شوک بزرگ مواجه شد؛ شوکی که بر اساس عرفی که در بالا به آن اشاره کردیم، مدافع پرسپولیس را ناخواسته وارد مقطع سومی کرد که باید در آن نیم نگاهی به کفش هایش می انداخت!
غیبت حسینی در لیست نهایی کی روش انتقادات زیادی به همراه داشت و خیلی ها عقیده داشتند که این اتفاق در آینده فوتبالی مدافع پرسپولیس تاثیر منفی خواهد گذاشت. سید پرسپولیسی ها اما مصمم تر از این حرف ها بود. او به راهش ادامه داد و تا قهرمانی چهارم، کیفیت خود را به حدی بالا نگه داشت که پشت سرخ پوشان در بازی های بزرگ به او گرم باشد.
اما این ها هم برای سید جلال کافی نبودند. او می خواست فرق بین بودن و نبودنش کاملا احساس شود؛ اینجا بود که ماجرا درام تر از همیشه دنبال شد؛ درامی که در عین واقعیت به تخیل می مانست، چیزی شبیه داستان های سبک "جریان سیال ذهن"؛ جریان سیال ذهن/سیلان ذهن شکل خاصی از روایت داستان است که مشخصههای اصلی آن پرشهای زمانی پی در پی، درهم ریختگی دستوری و نشانهگذاری، تبعیت از زمان ذهنی شخصیت داستان و گاه نوعی شاعرانگی در زبان است!
در این گونه داستان ها، نویسنده مدام در زمان های متفاوت به نقل روایت خود می پردازد؛ چند خط در زمان حال، چند خط در زمان گذشته و چند خط در زمان آینده؛ به گونه ای که خواننده در میان زمان ها گم می شود اما در عین حال از خواندن داستان لذت می برد... درست مثل شرایط فعلی کاپیتان پرسپولیسی ها! او روی کاغذ ۳۹ سال سن دارد، اما مثل یک مدافع جوان و جویای نام می دود و انگیزه دارد؛ حتی اگر در دقیقه ۹۰ وارد زمین شود. او در این فصل به اندازه چهار فصل اخیر خود گل زده است! او بیشتر از تعداد انگشتان یک دستش قهرمانی لیگ برتر دارد و تعداد بازی های ملی اش سه رقمی است اما بازهم عطش موفقیت در او اوج می زند! با این تفاسیر آیا شما هم موافق این نیستید که داستان سید جلال در دنیایی دیگر در حال رقم خوردن است؟!
دنیایی که سید جلال را به بازیکنی تبدیل کرده که در ۳۹ سالگی، نبودنش در یک بازی، اولین و آخرین باخت پرسپولیس در نیم فصل اول را به همراه دارد؛ دنیایی که یک مدافع در آستانه چهل سالگی، سه بار تک گل های سه امتیازی می زند و مثل یک جوان ۲۰ ساله از دفاع به حمله و از حمله به دفاع تغییر مکان های متعدد می دهد. پرسپولیس در هفته دوازدهم در تنها بازی فصل حسینی را به دلیل مصدومیت نداشت و همین یک بازی، تنها باخت فصل را برای سرخ پوشان به همراه داشت. بعد از این بازی، پرسپولیس ۶ برد متوالی کسب کرده که نصف این بردها با تک گل های سه امتیازی سید جلال به دست آمده اند؛ بله این یک داستان واقعیست....