کد خبر : 1735465 | 15 بهمن 1399 ساعت 22:11 | 76.5K بازدید | 2 دیدگاه

روزی که انصاریان هیولای عربستانی را مغلوب کرد

گلزنی برابر الهلال یک از مهم ترین لحظات علی انصاریان در پرسپولیس بود.

روزی که انصاریان هیولای عربستانی را مغلوب کرد

به گزارش "ورزش سه"، خبر درگذشت علی انصاریان باعث شد بسیاری از ما خاطرات روزهای درخشان فوتبالی او را مرور کنیم. 20 سال پیش و در تاریخ 21 اسفند 79، علی انصاریان دو بار متوالی از روی نقطه پنالتی دروازه محمد الدعایه را باز کرد. اولی قبول نشد، اما دومی دیگر جای تردیدی نگذاشت و پرسپولیس با درخشش علی انصاریان راهی دور بعد شد.

 

این روایتی از آن روز باشکوه در استادیوم آزادی است؛ پیروزی 1-3 مقابل غول آبی پوش آسیا:

 

بیست سال پیش بود. تیم سوم گروه بودیم و فقط با بردن می‌توانستیم برویم مرحله بعدی. آن هم برد چه تیمی؟ الهلال که ۹تا ملی‌پوش داشت و همان اول بازی هم دروازه عابدزاده را باز کرده بود تا کار سختتر بشود. ما روی سکوها یخ کرده بودیم، اما پسرهای توی زمین کوتاه نیامدند. پا سفت کرده بودند و دیوانه‌وار حمله می‌کردند. بخصوص یادم هست که علی کریمی آن وسط زمین داشت مثل یک بالرین می‌چرخید و مدام دریبل می‌زد و عربستانی‌ها را به هم می‌بافت.

 

1568932

 

کم‌کم ما هم یخمان باز شد، تعداد بازیکن‌های دریبل‌خورده را می‌شمردیم. آن‌قدر شعار دادیم و شعر خواندیم تا بالاخره علی کریمی بازی را برایمان مساوی کرد. نیمه دوم، ما هم به اندازه بازیکن‌ها داشتیم فشار می‌آوردیم. هر توپی که می‌ریختند توی هجده، نعره می‌کشیدیم «این گله، این گله ...» بلکه پایان رأفت بزند سر آخر را. آن‌قدر شلوغش کردیم که مدافعشان هند داد. اولش داور هم ندید، اما کمک‌داور خبرش کرد و بالاخره سوت را زد.

 

حالا کی می‌خواست برود پشت توپ؟ دو به شک بودیم که باید چکار کنیم و چی شعار بدهیم؟ دروازه‌بانشان محمد الدعایه هم پنالتی‌گیر بود و هم گربه سیاه فوتبال ما. کافی بود توپ را بگیرد تا تیم حریف جان بگیرد و بازی برعکس شود. گیج و ویج بودیم که او از قلب دفاع دوید و آمد. خیلی خونسرد، توپ را قل داد کنج دروازه و ما رفتیم روی هوا. اما مشکلی بود. صدای «هیس، هیس» معلوممان کرد که خبری شده. داور گل را قبول نکرده بود. داد بیداد. قرار بود پنالتی تکرار شود. یعنی الدعایه دستش را خوانده؟ همه ورزشگاه یکباره ساکت شد. صدا از کسی درنمی‌آمد. صدای ضربان قلب بغل‌دستی را واضح می‌شنیدم. یعنی چی می‌شد؟ استرس ۵۰هزار نفر افتاده بود پشت کول علی انصار. دو قدم رفت عقب، آمد جلو، مکث کرد، خلاف جهت دفعه قبل زد و ... و گل. باقی ماجرا را ما در ارتفاعی بالاتر از سکوهای ورزشگاه دنبال کردیم.

 

سومی را که حامد کاویانپور روی پاس به عقب خوشگل علی کریمی زد، مشتی که بازیکن‌شان کوبید توی صورت استیلی، عصبانی شدن بهروز رهبری‌فرد، گریه‌های محمودخان خوردبین، و آرامش سلطان علی پروین که تمام مدت از روی نیمکت تکان نخورد، همه را ما از لای یک مِهی دیدیم. چه روز خوبی بود. چه روزهای شادی بود. روزهایی که سه تفنگدار پرسپولیس، سرشان را برای توپ می‌گذاشتند و حال همه‌مان هم خوب بود. ممنونیم علی انصاریان برای همه خاطرات خوش. خداحافظ پسر قرمز.

 

احسان رضایی

دیدگاه‌ها