اعترافات عجیب؛ از دزدی دوچرخه تا ماشین!
بی اعتنایی بزرگ زلاتان به لئو مسی و رونالدو!
زلاتان، ستاره سوئدی میلان، 11 بازیکن مورد علاقه خود را انتخاب کرده است.

به گزارش "ورزش سه"، زلاتان هنوز و در سن 39 سالگی عملکرد فوق العاده ای در ترکیب میلان داشته و درخشش او این تیم را بعد از یک دهه به مدعی اول فتح اسکودتو در این فصل بدل کرده است. هنوز مشخص نیست زلاتان بعد از خداحافظی آیا به عرصه مربیگری روی خواهد آورد یا خیر، اما او ابراز علاقه کرده چنین بازیکنانی را رهبری کند. جالب است نامی از لیونل مسی و کریستیانو رونالدو در تیم رویایی زلاتان وجود ندارد.
زلاتان گفت: "من یازده نفر را یا برای قدرت شان یا بر اساس علاقه خودم انتخاب می کنم. جانلوئیجی بوفون دروازه بان است، من با او در یوونتوس بازی کردم. آن تیم ویژه ای بود و من خاطرات بسیار خوبی دارم. در آن مقطع من بازیکنی جوانی بودم و همه با من به شکلی رفتار می کردند که من اکنون در میلان با بازیکنان جوان رفتار می کنم. آنها چیزهای زیادی برای آموختن به من داشتند.
ماکسول دفاع چپ خواهد بود و او یکی از دوستان من است. الساندرو نستا و فابیو کاناوارو در قلب خط دفاع قرار خواهند داشت. فابیو دیوانه بود و او با اسکوتر خود مرا به ناپل می برد. من جوان بوده و تجربه ای نداشتم. او و لیلیان تورام قدرت فراوانی داشتند و دوست دارم حالا نیز کنار آنها بازی کنم.
مایکون مدافع راست تیم من است. وقتی او راهی اینتر شد، آنقدر که در ادامه ثابت کرد خوب به نظر نمی رسید. سپس پاول ندود مرد شماره یک خط میانی است. او بیش از دیگران باعث پیشرفتم شد و وقتی او را دیدم فهمیدم تلاشم کافی نیست. ندود مانند یک ماشین همیشه در حال تمرین کردن بود. پاتریک ویرا و ژاوی را برای وسط زمین انتخاب می کنم، دو قهرمان.
آن تیم بارسلونا تیم قدرتمندی بود، شرایطم در شش ماه اول فوق العاده بود، اما بعد از آن به دلیل حضور سرمربی احساس خوبی نداشتم. انتخاب بازیکنان حمله هجومی است؛ زین الدین زیدان، هافبک تهاجمی، رونالدو و دیه گو مارادونا در خط حمله. مارادونا بهترین بازیکن تاریخ و بهتر از من است. من می توانم مربی این تیم شوم، چه کسی می داند ، شاید بتوانم روزی واقعا مربی شدم.
درست است که من زیاد دعوا می کنم، اما این کار باعث می شود احساس زنده بودن کنم. اولین دعوا و مبارزه من من با خودم بود، تا بفهمم من کیستم و چه می خواهم. تنها دشمن واقعی ام خودم بودم. وقتی مقابل خودم پیروز شدم، شروع به پرواز کردم.
من جوان بودم که خودم را به چالش می کشیدم و متوجه شدم که می توانم آنچه را که می خواهم انجام دهم. وقتی تصمیم گرفتم به مرد شماره یک دنیا تبدیل شوم تقریبا 13 یا 14 ساله بودم. من خیلی اعتماد به نفس داشتم، زیرا همه مخالف من بودند. در برابر همه تنها بودم و هیچ کس به من اعتقاد نداشت. در حقیقت فقط یک حسرت دارم، اینکه نتوانستم محمد علی کلی را ملاقات کنم، زیرا او برایم الهام بخش بود. محمد علی مرد شماره یک بود و کارهای بزرگی انجام داد.
حسود نیستم و هرگز به کسی حسادت نکرده ام. بازیکنانی که چشم آبی بودند بیش از من در اردوی مالمو مورد استقبال قرار گرفته و همیشه پیش از من انتخاب می شدند. البته دلخور می شدم، زیرا نگرش دیگری داشتم و به نظرم این رفتارها عجیب بود، زیرا هنوز دنیا را نمی شناختم.
از نظر من همه یکسان هستیم: بلوند یا تیره. در ادامه تحقیق در مورد تاریخ انجام داده و دریافتم که خارجی ها هرگز موفق نبوده اند. این باعث شد حتی بیشتر تلاش کرده تا ثابت کنم که بهتر از آنها هستم. اگر کسی به من حسادت می کند، امیدوارم که حس را به شجاعت و قدرت تبدیل کند تا آنچه را که می خواهد انجام دهند.
برای رفتن به تمرین مجبور بودم هفت کیلومتر را طی کنم. پول خرید دوچرخه را نداشتم، بنابراین اگر یکی در خیابان پیدا می کردم، آن را برداشته و کارم را می کردم و دوباره دوچرخه طرف را سر جایش می گذاشتم.
اما یک بار دوچرخه یکی از مربیان تیم مالمو را دزدیدم. من بعد از تمرین خسته بودم و مجبور شدم به خانه برگردم. البته بعد از سه روز دوچرخه را پس داده و آن وقت بود که داستان دوچرخه های قرضی را برایش نقل کردم. من به او گفتم آقا، من دوچرخه شما را فقط قرض گرفته بودم.
البته یک بار هم با دوستانم یک ماشین را دزدیدیم که البته این دیگر از نیاز نبود و ما فقط به دنبال هیجان و ترشح ادرنالین بودیم. البته این بار کار خیلی زشتی مرتکب شده بودیم. وقتی برادرم سرطان خون گرفت و در سن 40 سالگی فوت کرد، فهمیدم زندگی به سرعت تمام می شود شما باید احساس خوبی داشته و از خود لذت ببرید، اینگونه حسرتی نخواهید داشت.
پیروز شدن در فوتبال مانند مواد مخدر برای من است. توضیحش دشوار است، اما وقتی در زمین هستم باید برنده شوم، به هر قیمتی، اما همیشه. من بیش از حد میل به برنده شدن دارم، خیلی زیاد. شاید این مسئله نیز توسط تیم قابل درک باشد، مانند تساوی با پارما. من در تمام باشگاه هایی که بازی کرده ام برنده شده ام، اما قطعا مقطع امسال با میلان بهترین و سخت ترین چالش در زندگی حرفه ای ام است. اگر قهرمان شدیم این زیباترین پیروزی و بهترین موفقیتی است که داشته ام.
من در باشگاه های زیادی بازی کرده ام و برای همه آن باشگاه ها احترام قائلم و از همه آنها خاطرات فوق العاده ای دارم. ولی میلان باشگاهی است که در آن خودم را در خانه احساس می کنم .من هر روز صبح که به مجموعه تمرینی میلان می روم برای بازگشت به خانه هیچ عجله ای ندارم چرا که اینجا خودم را در خانه احساس می کنم. اولین باری که در سال 2010 به میلان آمدم هم همین حس را داشتم.
بسیاری از مردم از من درباره آیندهام سؤال میپرسند. جواب من به آنها این است که تا زمانی که بتوانم کارهایی را انجام دهم که اکنون انجام میدهم به بازی کردن ادامه خواهم داد. من اکنون در میلان احساس خوبی دارم و همه چیز در این تیم دارد جواب میدهد. من فقط بر اساس خوشایند خودم درباره آیندهام تصمیم نمیگیرم. خانوادهام از هر چیزی مهمتر است. دلم خیلی برای آنها تنگ شده است اما همانطور که پیولی (سرمربی میلان) به من گفت، من در سوئد دو فرزند دارم و اینجا در میلان 25 فرزند که آنها هم به من نیاز دارند."