به سبک بایرن مونیخ؛
کپی پیست، این دوای درد آلمان است!
تفاوتی ندارد علاقمند به تیم ملی آلمان باشید یا متنفر، به هر حال ژرمن ها در این دو سال هیچ نشانی از تیم همیشگی ندارند.
به گزارش "ورزش سه"، شکست با شش گل مقابل اسپانیا آنقدر تعجب برانگیز بود که حتی آلمانی هایی که به فلسفه حفظ سرمربی به شدت پایبند هستند را نیز نسبت به این تئوری مردد کرده است. شاید رفتن یوواخیم لوو دوای درمان تیمی باشد که علیرغم داشتن ستاره های بزرگ، حتی سایه ای از تعریف لغت "مانشافت" در لغت نامه فوتبال ندارد.
افت یک تیم بزرگ آنقدرها هم اتفاق عجیبی نیست و همین آلمانی های کمی قدیمی تر روزهای بدتر از این را نیز در خاظر دارند. 20 سال قبل و در روزهای بعد از برتی فوگتس و آمدن و رفتن اریش ریبک و رودی فولر، تماشای بازی های آلمان حتی متعصب ترین هواداران این تیم را نیز سرگرم نمی کرد. اما تفاوت این آلمان با آن روزها استعدادهایی هست که در ترکیب یوواخیم لوو کاربردی نداشته و مهم ترین نگرانی نیز شاید همین موضوع باشد.
اگر در آن مقطع توجیه هواداران آلمان خشکسالی بازیکن و حضور ناکارآمدهایی مانند کارستن یانکر و زیکلر در خط حمله این تیم بود، امروز جمعی از بااستعدادترین ستاره های هجومی دنیای فوتبال مثل کای هاورتز، تیمو ورنر و سرژ گنابری در ترکیب این تیم حضور دارند و حداقل در زمینه پرورش استعداد، نمی توان کوچک ترین ایرادی به بوندسلیگا یا فدراسیون فوتبال آلمان گرفت.
شکست با شش گل برابر اسپانیا یک فاجعه مطلق برای فدراسیون، مرسیدس بنز و آدیداس محسوب می شود. شیک ترین برندهای حامی تیم ملی آلمان حالا شاهد رقم خوردن شکستی هستند که از سال 1931 در تاریخ فوتبال این کشور سابقه نداشته است.
تغییر سرمربی اصولا اولین راه حل در فوتبال است و شاید فقط حنای یوواخیم لوو دیگر رنگی برای بازیکنان ندارد. همین ستاره ها، از مانوئل نویر گرفته تا نیکلاس سوله و جاشوا کیمیچ و گنابری، همین چندی قبل در ترکیب بایرن مونیخ طوفان بزرگی به راه انداخته و تحسین دوست و دشمن را برانگیختند. شاید این معدود ادوار لیگ قهرمانان بود که کسی تردیدی در مورد شایستگی بایرن مونیخ در قهرمانی نداشت، اما همین بازیکنان در ترکیب تیم ملی آلمان حتی سایه ای از خود هم نیستند.
بر اساس نظرسنجی ها، این تیم آلمان بر خلاف مثلا شش سال قبل حتی در خود این کشور نیز طرفدار زیادی ندارد و حتی مردم آلمان نیز مانند گذشته مشتاق تماشای بازی های این تیم نیستند. به وضوح در همین دیدار مقابل اسپانیا مشخص بود این تیم فاقد قدرت رهبری در زمین است و اینجاست که تصمیم یوواخیم لوو در مورد حذف بازیکنانی چون توماس مولر، ژروم بواتنگ و مت هوملس زیر سوال می رود. خصوصا اولی که بقدری در یک سال اخیر در ترکیب بایرن مونیخ درخشان بوده که جای خالی اش به شدت در ترکیب ژرمن ها احساس می شود.
شاید این بحران آنقدرها هم بزرگ نباشد. مشابه همین حرف ها یک سال قبل در مورد بایرن مونیخ نیز گفته می شد و حتی بسیاری خبر از تغییر وزنه قدرت در فوتبال آلمان می دادند، اما ورود هانسی فلیک شرایط را به کل عوض کرده و معجزه ای رخ داد که نتایج آن شاید در تاریخ فوتبال آلمان بی سابقه باشد.
پس حداقل الگوی مشابهی برای آلمانی ها وجود دارد. همین یک سال قبل و در حال و روزی مشابه، بایرن مونیخ با تغییری جسورانه در میانه فصل تاریخ را ورق زده و یکی از رعب آورترین تیم های تاریخ فوتبال را ساخت. شاید زمان جدایی یواخیم لوو فرا رسیده ورود یک گزینه جدید به کل سرنوشت تیمی که از همین حالا شانسی در یورو 2020 ندارد را عوض کند.
حتی اخراج نیز گزندی به نام بزرگ یوواخیم لوو در تاریخ فوتبال آلمان نخواهد داشت. در این 14 سال، حتی آنهایی که دل خوشی از این تیم نداشتند نیز علاقمند به سبک بازی مانشافت شدند و نمایش هایی تاریخی از جمله برتری 1-7 مقابل برزیل، قهرمانی جام جهانی و حضور بی وقفه در مراحل نهایی تورنمنت های مهم، کارنامه این سرمربی خوش تیپ را تا ابد درخشان خواهد ساخت.