صادقی: دوش گرفتن و آب خوردن هم اجازه میخواست!
ناگفتههای عجیب از پرسپولیسِ دهه ۷۰
دهه هفتاد پرسپولیس با اتفاقات عجیبی همراه بوده که بازیکن سابق این تیم به بخشی از آنها اشاره میکند.
به گزارش "ورزش سه"، ابراهیم صادقی را همیشه با نام سایپا یاد میکنیم چراکه ۲۰ سال حضور مداوم در این تیم داشته، اما او با حضور در استودیوی آنتن نه فقط به دوران حضورش در جمع نارنجی پوشان بهعنوان بازیکن و سرمربی اشاره کرد، بلکه به بیان خاطرات جالبی در ابتدای دوران بازی خود پرداخت.
نارنجی وفادار که فوتبال خود را در ردههای جوانان پرسپولیس شروع کرد و برای بزرگسالان این باشگاه هم در جام آزادگان فرصت بازی را به دست آورد، به اتفاقات عجیب و شگفتانگیزی که آن دوران در این تیم محبوب داشت، اشاره کرد که بخشی از صحبتهای مهم او را در ادامه میخوانید:
* همبازیان در جوانان پرسپولیس
سال ۷۵ در تیم جوانان پرسپولیس حضور داشتم. هادی زرینساعد دروازهبان ما بود که در لیگ برتر هم بازی کرد. مهدی تاجیک به پیکان رفت، محسن بیاتینیا، رضا آقایی، حسین پاشایی، علیرضا جلیلی و ... هم دیگر بازیکنان ما بودند.
* نحوه حضور در پرسپولیس
سه سال در تیم منتخب کرج بازی کردم که یک سال بهعنوان نماینده توابع استان تهران در مسابقات کشوری حضور داشتیم. در آنجا نمایش خیلی خوبی ارائه دادیم و یکی از بچه محلهای ما(داوود محبوب) که در تیم بزرگسالان پرسپولیس حضور داشت، من را به تیم جوانان این باشگاه معرفی کرد. آن اوایل تیم ما خیلی قویتر بود که در دو، سه هفته اول نتوانستم بازی کنم ولی از سومین مسابقه تا هفته بیستم به طور ثابت در ترکیب بودم و پس از آن هم دو سال کاپیتان آن تیم بودم و به تیم ملی جوانان هم بروم.
این تصویر مربوط به تیم جوانان پرسپولیس در دهه ۷۰ است که ابراهیم صادقی را بهعنوان سومین نفر، ایستاده از راست میبینیم
* بازی در بزرگسالان پرسپولیس در ۱۸ سالگی
زمان آقای استانکو در سال ۷۶ که پرسپولیس با بازیکنانی مثل احمدرضا عابدزاده، یحیی گلمحمدی، بهروز رهبریفرد، مجتبی محرمی، حسین عبدی، کریم باقری، مهرداد میناوند، رضا شاهرودی، نعیم سعداوی، بزیک، رضا ترابیان و ... پنج هفته زودتر به قهرمانی در ایران رسید، در بازیهای پایانی همان فصل آقای استانکو ۱۵-۱۰ دقیقه به من بازی دادند و در ۱۸ سالگی تجربه حضور در جام آزادگان را به دست آوردم.
* دیگر به پرسپولیس برنگشتم
پس از حضور در پرسپولیس، بازیکن سرباز شدم و به تیم مقاومت رفتم؛ پس از آن هم در سال ۷۹ با سایپا قرارداد بستم که در آن مقطع آقای مایلیکهن سرمربی ما بود و به جوانان فرصت زیادی میداد و به همین دلیل به تیم بزرگسالان پرسپولیس برنگشتم چون فکر میکردم فرصت زیادی به من نمیرسد.
* از بازی در پرسپولیس ناامید میشدیم!
اگر الان یک جوان ۱۹-۱۸ ساله در تیمش خوب بازی کند، همه رسانهها به او میپردازند، اما در زمان ما شرایط خیلی سخت بود که در پرسپولیس کنار ستارگانی مثل عابدزاده بازی و حتی تمرین میکردیم؛ بعضی اوقات حتی ناامید میشدیم. از طرف دیگر بزرگترهای آن زمان به شدت سختگیر بودند، یعنی از کوچکترین اشتباه در تمرین نمیگذشتند و شاید آن سختیها بخاطر خود ما بود چون آنها نیز چنین شرایطی را در گذشته تجربه کرده بودند. فضای آن زمان کاملا با این دوره متفاوت بود و باید از نظر ذهنی خیلی آدم قدرتمندی بودی که بتوانی در آن زمان دوام داشته باشی و فوتبالیست شوی.
* میخواستم از فوتبال خداحافظی کنم
من در آن مقطع خیلی ناامید شدم. از طرف دیگر، پدرم بخاطر درسم خیلی سختگیر بودند که البته درسم خوب بود ولی در آن زمان بخاطر سختگیریهای بزرگترهای تیم، میخواستم فوتبالم را رها کنم و فقط سراغ درس بروم. در ۱۹-۱۸ سالگی بازیکن پرسپولیس بودم و برای این تیم بازی کردم ولی به مقاومت رفتم، در حالی که پس از آن زمان میتوانستم در تیمهای خیلی بزرگتر بازی کنم. دو سال اصلا دنبال فوتبال نبودم چون بخاطر سختگیریهای بزرگترهای تیم از فوتبال زده شده بودم و ناامید شدم.
* جوانان را تخریب میکردند
نمیتوانم اسم بیاورم ولی مهدی تاجیک که یکی از نفرات جوان پرسپولیس بود، در جریان تمرین چند پاس اشتباه داد و به همین خاطر یکی از بزرگترهای تیم به او گفت «تو هیچی نمیشی! تو فوتبال را ول کن و سراغ یک کار دیگر برو» . چنین صحبتهایی برای یک بازیکن جوان خیلی سخت است چون وقتی این حرفها از طرف یک بازیکن ملیپوش زده میشود، دلخوری و تخریب ذهنی را برای جوانان به وجود میآورد. آن دوران خیلی سخت بود و حالا جوانان باید از فرصت به دست آمده استفاده کنند.
* حتی اجازه دوش گرفتن هم نداشتیم!
یک روز یکی از بازیکنان جوان ما وقتی تمرین پرسپولیس تمام شد، کار داشت و میخواست سریع دوش بگیرد، لباسش را بپوشد و برود. یکی از بزرگترهای تیم آمد و با وجود اینکه چهار دوش از پنج دوش ورزشگاه کارگران خالی بود، آن بازیکن جوان را با کَف شامپو که روی سرش بود، از زیر دوش بیرون کشید، خودش زیر دوش رفت و به آن بازیکن جوان گفت تو حق نداری الان زیر دوش بروی. پس از اینکه دوش هم گرفت و بیرون آمد، به آن بازیکن جوان گفت حالا تو میتوانی دوش بگیری!
* آخر از همه آب میخوردیم
آن موقع وقتی تمرین تمام میشد، خبری از شربت، شیرینی، ویتامین C و ... برای ما نبود. یک کلمن را به همراه لیوان در کنار زمین می گذاشتند، اما کمتر کسی از شیر کلمن استفاده میکرد و از بالا لیوان را داخل آب یا شربت میزدند و استفاده میکردند! اگر بازیکن جوان بودی و بزرگترها نشسته بودند، حق نداشتی کنار زمین بروی و یک لیوان آب یا شربت بخوری. باید صبر میکردی تا تمام بزرگترها شربت و شیرینی میخوردند و دوش میگرفتند تا بعد نوبت تو برسد. اگر هم کار داشتی، باید بدون دوش و شربت و شیرینی میرفتی. یعنی اگر از تشنگی میمُردی، باید از شیر بیرون ورزشگاه آب میخوردی؛ آن هم در پرسپولیسی که دو سال پیاپی قهرمان شده بود.
* ورود ممنوع به رختکن بزرگسالان پرسپولیس
یادم میآید در ۶ ماه اول ما را به رختکن تیم بزرگسالان راه نمیدادند تا لباس عوض کنیم. من کاپیتان جوانان پرسپولیس بودم و ۶ ماه با تیم بزرگسالان تمرین میکردم، اما تا ۶ ماه اجازه عوض کردن لباس در رختکن را به ما نمیدادند و پس از آن گفتند اینها بازیکنان خوبی هستند، یک گوشه رختکن را هم به این بازیکنان بدهید!
* میگفتند نباید شوت بزنی!
در فوتبال و تمرین اجازه نداشتی دو تا شوت بزنی و میگفتند فقط باید بدوی، توپ را بگیری و به ما بدهی! پس یک بازیکن جوان باید چطور خودش را نشان دهد؟ در این فضا بازیکن جوان پیشرفت نمیکرد. وقتی به تیم بزرگسالان سایپا رفتم، چنین فضایی البته کمی ملایمتر وجود داشت، اما آقای مایلیکهن به شدت مراقب جوانترها بودند و در سایپا فضا را برای جوانان باز گذاشتند.
* زنیدپور ژل میزد و از تمرین میرفت
میلاد زنیدپور وقتی ۱۸-۱۷ ساله بود، توسط آقای دایی در سایپا بازی کرد. زنیدپور رکورددار تعویض تیم در ایران است ولی یک مقطع خیلی خوب بود و برای ما استثنایی بازی میکرد. وقتی جوان بود، در جام باشگاههای آسیا برای ما گل زد ولی سال بعد دیدم این بازیکن مثل قبل نیست و زندگی او یک سری حواشی دارد. من خیلی جدی و محکم با او صحبت کردم و گفتم کارهایی که میکنی، اشتباه است. یادم میآید به او گفتم «چرا پس از هر جلسه تمرینی به موهایت ژل میزنی؟ کجا میروی؟ منطقی نیست که هر روز این کار را کنی چون پس از تمرین تیم، تازه کارت شروع میشود و باید استراحت کنی وگرنه تمرین آن روز تو اثر عکس دارد».
* تهدیدم کردند و روزنامهها علیه من شدند
پس از این حرفها، زنیدپور ناراحت شد و یک مدیر برنامه قوی داشت که من را تهدید کرد و گفت حالا ببینیم چه میشود، من فلان کار را میکنم. آن زمان روزنامهها خیلی پُررنگ بود و مثل الان سایتها خبر نمیزدند. آن مقطع بخاطر همین حرفهایم، هر روز روزنامهها علیه من مطلب میزدند و میگفتند ابراهیم صادقی در ترکیب سایپا دخالت میکند، صادقی نمیخواهد فلان بازیکن بازی کند و ... . با این اخبار من را تحت فشار گذاشتند ولی من به حرفم پافشاری کردم و گفتم که زنیدپور راه را به اشتباه میرود. میلاد هم از سایپا جدا شد و رفت و به جایگاه واقعی خود نرسید. میلاد یک چپپای استثنایی، شوتزن، کاشتهزن، سرعتی و ... بود و همه چیز داشت؛ حتی یک سال در تیم ملی بود در حالی که میتوانست ۱۰ سال در تیم ملی باشد. شاید اگر الان با او صحبت کنی، قبول کند که اشتباه کرده و شاید اگر آن زمان در سایپا میماند و حواشیاش کمتر بود، موفق میشد. گرچه میلاد هنوز هم در این سن در حال بازی در لیگ مالزی است و گل میزند. نمونههای دیگری هم البته در بین بازیکنان بوده است.
* علی دایی از کاپیتانی من حمایت کرد
وقتی علی آقا(دایی) وارد سایپا شدند، در تیم ملی و جام جهانی اتفاقات خوبی نیفتاده بود و حواشی زیادی بخاطر عدم نتیجهگیری ایران وجود داشت، اما پس از حضور در سایپا خیلی زود با تیم جور شدند. علی آقا دوستداشتنی بودند و ما بازیکنان دوست داشتیم ایشان را از نزدیک ببینیم. در آن مقطع، مربی آلمانی تاکید داشت که من باید کاپیتان تیم باشم، اما باشگاه دوست داشت علی آقا کاپیتان باشد و خود ما هم فکر میکردیم ایشان بهعنوان کاپیتان معرفی شوند ولی پس از اصرار مربی آلمانی، علی آقا هم من را حمایت کرد تا کاپیتان باشم. هفته پنجم نیز پس از آنکه علی آقا سرمربی شد، همان روند ادامه پیدا کرد و آن انسجام، دوستی و همدلی که در تیم ما ایجاد کردند، علت اصلی قهرمانی ما بود. آن تیم سایپا چند سال کنار هم بازی میکرد که علی دایی و امید شریفینسب به آن اضافه شدند و با انسجام و همدلی به قهرمانی رسیدیم.
* شبکه خبر با علی دایی مصاحبه نمیکرد
اتفاقات بدی افتاده بود و خیلیها ایشان(علی دایی) را اذیت میکردند. یادم است وقتی گزارشگر شبکه خبر به تمرین ما آمد، با علی آقا مصاحبه نگرفت و این اتفاقات اذیت کننده بود چون ما بازیکنان با گلها و دوران خوب او خاطره داشتم. تیم ما هم جوان بود و دوست داشتیم علی آقا را کمک کنیم تا آن دوران تمام شود. خود علی آقا نیز روحیه خیلی قوی داشتند و به تیم ما اعتماد به نفس داد تا قهرمان شویم.
* خراب کردن پنالتی مقابل استقلال
آن فصل وقتی با استقلال بازی داشتیم و یک بر صفر عقب بودیم، من یک پنالتی را به بیرون و ساعت ورزشگاه زدم که علی آقا من را تشویق کرد و حتی بین دو نیمه به من روحیه داد چون خیلی ناراحت شده بودم و گفتم قهرمانی سایپا به وسیله من از بین رفت، اما در نیمه دوم پس از اینکه خود آقای دایی به جای من وارد زمین شد، ۲ بر یک بردیم و محسن خلیلی دو گل زد.
* مشاوره با علی دایی بعد از سرمربیگری
پس از بازگشت دوباره علی دایی به سایپا و زمانی که من از فوتبال خداحافظی کرده بودم، باشگاه پیشنهاد داد دستیار علی آقا شوم که ایشان هم با روی باز این موضوع را پذیرفت، دو سال خیلی خوب کنار هم داشتیم و تجربیات خیلی خوبی به دست آوردم. پس از آن هم که از سایپا جدا شدند و به من پیشنهاد سرمربیگری شد، با علی آقا تماس گرفتم که ایشان هم مشاوره و راهنماییهای خوبی به من کرد.
* بازی در کنار علی کریمی، آندو و نکونام
من برای اولین بار در سال ۸۵ توسط آقای قلعهنویی به تیم ملی دعوت شدم. آن زمان هفت بازیکن لژیونر داشتیم که در پست من جواد نکونام بازیکن اوساسونا، علی کریمی بازیکن بایرن مونیخ و آندرانیک تیموریان بازیکن بولتون بودند. خیلی سخت بود که در آن تیم حضور داشتم ولی هر وقت، یکی از این بازیکنان نبود، من فرصت بازی را به دست آوردم. آرزوی سلامتی برای آقای قلعهنویی دارم و امیدوار هستم موفق باشند.
* همبازی با نکونام از جوانی
با جواد نکونام از تیمهای پایه سایپا همبازی بودیم و بعدها نیز دوباره در این تیم با هم کار کردیم و در تیم ملی نیز در کنارشان بازی کردم. جواد نکونام شخصیت قوی و روحیه بردن دارد و در نیمفصل حضور در سایپا هم کمک زیادی به ما کرد که در رده چهارم جدول قرار گرفتیم و با تیم قهرمان سه امتیاز اختلاف داشتیم. در مربیگری هم موفق بوده و از سال اول دوران خوبی داشته که سعی میکنم از او کمک بگیرم.
* مجید جلالی میتواند مدیرعامل شود
پنج سال افتخار شاگردی آقا مجید(جلالی) را داشتم. دو سال و نیم از دوران کار با ایشان خیلی جوان بودم چون دستیار آقای مایلیکهن بودند و پس از آن هم دو فصل هم سرمربیگری تیم را برعهده داشتند و جوانان زیادی ازجمله مهدی ترابی را معرفی کردند. قطعا مجید جلالی میتواند در مدیریت به فوتبال ایران کمک کند چون تجربه زیادی دارد و اگر شخصی مثل ایشان مدیرعامل یک باشگاه شود، کمک بسیار زیادی خواهد کرد.