هدفم از فوتبال بازی در پرسپولیس بود
آل کثیر: آن مادر برایم خیلی گریه کرد
آل کثیر میگوید که اگر کسی بابت خوشحالی اش ناراحت شده، معذرت میخواهد.
به گزارش "ورزش سه"، عیسی آل کثیر به همراه علی شجاعی در برنامه فوتبال برتر حضور یافت و به سوالات محمدحسین میثاقی مجری برنامه پاسخ داد. او درباره محرومیت خود و حس و حالش صحبت کرد و جملاتش را با روی خوش انجام داد تا مشخص شود ناراحتی این حکم را پشت سر گذاشته است. صحبت های آل کثیر را در ادامه میخوانید:
* در تمام بازی ها محکوم به برد بودیم
موفقیت من جمعی بود، استقبالی که شجاع، سیدجلال و بقیه بچه ها از من داشتند، طوری بود که انگار یک ماه و یک سال است در تیم بودم. همان روز فهمیدم وارد یک خانواده شدم. بعد از این که یک هفته در تهران تمرین کردیم و رفتیم دوحه، شرایط از نظر فوتبالی خیلی سخت بود. قرار بود 5 نفر از این بازیکنان فیکس باشند و با بچه ها مچ شوند. دومین بازی ما در پرسپولیس، اولین بازی در آسیا بود و در آن شرایط تیم زیر فشار بود و در تمام بازی ها محکوم به برد بودیم. از همان روز اول خیلی ها میگفتند امید زیادی به صعود پرسپولیس نیست. بچه ها میگفتند ما پرسپولیس هستیم و خدا را شکر نتایج را دیدیم.
* خیلی زمین خوردم اما هدف داشتم
در برنامه شما گفتم پرسپولیسی ام اما عکسی هم در فضای مجازی منتشر شد که برای 9 سال پیش بود. در این سال های فوتبالم زمین میخوردم اما چون هدف داشتم دوباره بلند میشدم. یک سال با پیکان در لیگ برتر بودم، رفتم لیگ یک. افتادیم و رفتم لیگ یک اما دوباره بلند شدم. چون هدفم پرسپولیس بود همیشه به من انگیزه میداد که ایمانم را از دست ندهم و به آرزویم برسم.
* وحید امیری خیلی لاغر شده!
این گل ها زحمت یک مجموعه بود؛ آنالیزور و دکتر و کسانی که در زمین نبودند که ببینید. گلی که من میزدم حاصل تلاش همه بچه ها بود. همه بازی ها برای ما فینال بودند و گل هایی که زدم یک مجموعه بود، عیسی نبود. در صحنه گل به شارجه وحید آمد گفت چقدر محکم زدی. وحید را از نزدیک ببینید میبینید که چقدر لاغر شده. دقیقه یک و 90 او یکی بود و خیلی به من کمک میکرد. پست اصلی اش هم نبود و به عنوان مهاجم بازی میکرد، او پسر دوست داشتنی و با ادبی است.
* بابت خوشحالی ام معذرت میخواهم
من 6-7 سال پیش اولین خوشحالی که به این سبک انجام دادم فکر کنم مقابل سیاه جامگان بود و من پیراهن نفت تهران را برتن داشتم. این کوچولو که باعث محرومیتم شد، گفت عمو گل زدی این کار را کن و من گفتم تو دعا کن تا من این کار را میکنم. اگر کسی هم ناراحت شده من عذرخواهی میکنم، هیچ قصد و غرضی نبود.
* صحبت های آقایحیی مثل یک پدر بود
روز بازی بود و طبق برنامه آمدیم برای صبحانه و ناهار و استراحت میکردیم. در اتاقم وسایلم را جمع کردم، در آسانسور گفتند عیسی خبر محرومیتت واقعی است؟ صورتشان نشان میداد واقعی است شاید میخواستند آرام آرام به من بگویند. رفتم پایین ناراحتی را در صورت آقا یحیی دیدم. پرسیدم که درست است؟ گفت بله. یک دور زدم و رفتم بالا و دوست ندارم اتفاقات را بگویم. بعد آقای خانبان گفت بیا پایین آقا یحیی میگوید در جلسه باش. من این مظلومیت را در چشم های بازیکنان دیدم و آقا یحیی هم صحبت هایی را مثل یک پدر انجام داد، خودش هم بغضش گرفته بود. با پول توانستند یک سری چیزها را بخرند اما غیرت را نتوانستند بخرند چون خریدنی نیست. وقتی جلسه تمام شد و من بچه ها را بغل کردم گفتند که میرویم ببریم. من در اتاق بودم اما قلب و روحم با بچه ها بود. خداراشکر بهترین شکل برای ما اتفاق افتاد و شادی اش برای مردم ماند. درست است که من قربانی شدم و شاید در کورس آقای گلی هم بودم اما به هر حال حکمتی بوده و قربانی شدن من هم فدای یک تار موی بچه ها و تمام ملت ایران.
* تشکر ویژه ای از همشهریانم دارم
یک تشکر ویژه از همشهریانم دارم، کلا خوزستان. ما آنجا عرب و بختیاری و لر داریم؛ از تک تکشان تشکر میکنم که شادی را آمدند با خانواده ام تقسیم کردند. نمیدانم چطور جبران کنم امیدوارم محرومیتم بخشیده شود تا جبران کنم.
* کل انگشتانم هم میشکست، بازی میکردم
روز آخر ورمش بیشتر بود که محروم شدیم. وقتی مصدوم شدم رفتیم عکس گرفتیم و مشخص شد انگشت کوچکم شکسته است. به آقا یحیی گفتم و دوست نداشتند بازی کنم. امکان بازی هم نبود اما به آقا یحیی گفتم که این انگشت خودم است و دوست دارم برای پرسپولیس و شما بازی کنم. تیمی هم که بخواهد قهرمان شود باید پای شکسته و دست شکسته و سر شکسته بدهد. گفتند عفونت میکند و با پزشک هم صحبت کردند. بازی با شارجه دقیقه 35 حالت سری اش از بین رفت اما در 5 دقیقه درمان کردند. آمپول ها هم درد داشتند اما هیچ منتی نیست و اگر 5 انگشتم هم میشکست مشکلی نبود.
* تدارکاتمان گفت مادرم خیلی برایت گریه کرد
دوست دارم جملاتی را به کار ببرم که بهترین جملات هستند. خیلی از من حمایت شد، دوست دارم بلند شوم و از هنرمندان و ورزشکاران و پیشکسوتان تشکر کنم که در آن بحث محرومیت خیلی به من لطف داشتند. تدارکات تیم ما آمد گفت مادرم خیلی برایت گریه کرد و من به احترام آن ها دوست دارم از جایم بلند شوم. از شما و برنامه خوبتان تشکر میکنم که من را دعوت کردید.
* حمدالله باکلاس بود
خیلی با کلاس و در سطح اروپا بود، مهاجم باکیفیتی بود اما گلی که زد روی پنالتی بود و بچه های ما هم عملکرد خیلی خیلی خوبی داشتند.