15 نکته از اظهارات سعادتمند؛ از استرا تا قلیان!
آیا از دست دادن جام حذفی تحت لوای نام استراماچونی، خسارتی کافی برای استقلال نبود که حالا بهترین زمان برای پیش فصل آینده را نیز از دست بدهد؟
به گزارش ورزش سه ،سر انجام انتظارات هواداران استقلال به پایان رسید و احمد سعادتمند مدیر عامل این باشگاه پس از چند هفته سکوت و ناکامی در پروژه بازگشت آندریا استراماچونی، جلوی دوربین اختصاصی این باشگاه ظاهر شد و بیش از 40 دقیقه راجع به حوادث اخیر به بحث و تبادل نظر پرداخت. بیست نکته اساسی را از لا به لای اظهارات مدیر عامل باشگاه استقلال استخراج کردیم که جای بحث و درنگ بیشتری دارد.
نکته اول) چرا سعادتمند توضیحات شفافی درباره سفر خود به ایتالیا را بیان نکرد و یا عکسی از ملاقات خود با شخص استراماچونی را به رؤیت عموم نرساند؟ مگر سعادتمند نگفته بود که در رم با استراماچونی و وکلایش دیدار کرده است؟ آیا با توجه به روند مذاکرات و فاصله زیادی که با توافق داشت، سفر وی به ایتالیا ضروری بود؟ مگر نه این است که مذاکرات حضوری برای ملاقات های پایانی و بسیار جدی برای امضای قرارداد صورت می گیرد؟ چرا مدیر عامل استقلال به جای همین ایمیل ها و چت های واتساپی، چنین سفر دور و درازی را به جان خرید و باعث ایجاد این حواشی وحشتناک برای تیمش شد؟
نکته دوم) بحث تخفیف و تقسیط برای استراماچونی چه معنایی دارد؟ کسی که می تواند در خانه اش بنشیند و طبق حکم فیفا، مبلغ چند میلیون یورو را به صورت نقد و بی کم و کاست به علاوه غرامت و جریمه دیرکرد دریافت کند، بر اساس چه منطقی باید به سعادتمند و یا هر شخص دیگری تخفیف دهد؟ در کدام قرارداد حرفه ای فوتبال اروپا، پس از امضای قرارداد، کسی به کسی تخفیف می دهد؟ حتی بحث تقسیط نیز مشمول همین قاعده است و استراماچونی یا هر شخص حرفه ای دیگر، بر اساس چه منطقی باید تن به تقسیط دهد وقتی که طبق قرارداد و حکم احتمالی فیفا، می بایست همه پولش را یک جا بگیرد؟!
نکته سوم) همان طور که می دانید، قرارداد قبلی استراماچونی، یک قرارداد دو ساله و با مبلغ کلی یک میلیون و پانصد هزار یورو (سالی 750 هزار یورو) بود. این مربی ایتالیایی به جز 100 هزار یورو که به عنوان پیش پرداخت از باشگاه گرفت، طبق قرارداد می بایست مبلغ 54 هزار دلار را به صورت ماهانه دریافت نماید. طی 6 ماه همکاری وی با استقلال، او طی 3 ماه نخست، حقوق ماهیانه اش را به طور منظم گرفت اما حقوق سه ماه بعدی اش به تعویق افتاد که منجر به فسخ یک جانبه قرارداد از سوی استراماچونی و ترک ایران شد. البته به ادعای اسماعیل خلیل زاده عضو هیئت مدیره باشگاه استقلال، مبلغ 160 هزار دلار نیز از طریق شعبه ای از یک بانک ایرانی در ترکیه، به حساب استراماچونی در شهر رم ایتالیا کارسازی شد. بدین ترتیب، میزان پرداختی کل باشگاه استقلال از قرارداد خالص سال اول استراماچونی، 422 هزار یورو بود. البته سعادتمند در مصاحبه چند هفته پیش با برنامه ورزش و مردم، از اختلاف حساب 140 هزار یورویی در پرداختی ها به استراماچونی سخن گفته بود اما در اظهارات اخیرش، راجع به آن موضوع چیزی نگفت. طبق مفاد قرارداد، اگر میزان تأخیر در حقوق دریافتی استراماچونی بیش از 45 روز باشد، باشگاه استقلال باید به ازای هر ماه، 10 هزار دلار جریمه بپردازد. بنا بر این، 30 هزار دلار نیز به ازای این تأخیر سه ماهه، به بدهکاری استقلال افزوده می شود. همچنین طبق بند 3 ماده 6 قرارداد، باشگاه استقلال باید 20 درصد مبلغ کل قرارداد دو ساله را به عنوان غرامت به این مربی ایتالیایی بپردازد که کل این مبلغ نیز برابر با 300 هزار یورو خواهد شد. به طور خلاصه باید گفت که جمع بدهکاری آبی ها به سرمربی سابق ایتالیایی خود، معادل یک میلیون و 400 هزار یورو است که باید 5% روز شمار مزد را نیز به آن افزود. البته سعادتمند مبلغ کل طلب استراماچونی را بیش از 2 میلیون یورو دانست که باز هم ابهاماتی درباره این عدد به چشم می خورد. جان کلام این که از ابتدا نیز قرار نبود استراماچونی از مبلغ طلب خود بکاهد و نهایتِ همکاری اش می توانست سرشکن کردن این مبلغ در قرارداد جدیدش باشد.
سعادتمند میزان بدهی استقلال از قرارداد سال اول استراماچونی (به انضمام 10 هزار دلار جریمه ماهیانه و 5% روز شمار سود) را معادل 520 هزار دلار اعلام کرد. به عبارت دیگر، کل میزان پرداختی این باشگاه به استراماچونی، حدود 280 هزار یورو بود که با رقم پرداختی اعلامی خلیل زاده در سال 1398، متفاوت است.
نکته چهارم) با توجه به بدهکاری حدود 2 میلیون یورویی باشگاه استقلال به استراماچونی (طبق ادعای سعادتمند)، پیشنهاد اول مدیر عامل استقلال به این مربی، 700 هزار یورو به صورت نقد برای جلب رضایت وی از عدم شکایت به فیفا و همچنین سالی یک میلیون یورو به عنوان دستمزد قرارداد جدید بود. به عبارت دیگر، پیشنهاد نخست استقلال از مبلغ طلب استراماچونی در حدود 300 هزار یورو کمتر بود اما سعادتمند در یک مصاحبه تلویزیونی مدعی شد که بازگشت استرا موجب صرفه جویی یک میلیون دلاری و دفاع از بیت المال خواهد شد! به راستی وقتی یک شخص می تواند در خانه اش بنشیند و همه طلبش را یک جا و تا دلارِ آخر بگیرد، چرا باید طلبش را بکاهد و ریسک کار در یک کشور دیگر را بپذیرد؟ چرا باید استراماچونی به باشگاهی باز گردد که خاطرات خوبی از وعده های عمل نشده مدیران آن باشگاه دارد؟ آیا انگیزه ای جز مسئله مالی در فوتبال حرفه ای، می تواند باعث حضور مربیان اروپایی در فوتبال خاورمیانه شود؟ مغلطه ای که سعادتمند در هفته های گذشته به کار می بُرد، مبلغ بدهکاری به استرا را فقط 520 هزار دلار اعلام می کرد در حالی که بدهکاری واقعی استقلال به این مربی، حداقل یک میلیون و 400 هزار تا دو میلیون یورو است. این که بر سر هوادار و یا استراماچونی منت بگذاریم که ما پیشنهاد 700 هزار یورویی به او دادیم، بی معناست. نباید فراموش کرد که باشگاه استقلال به این مربی بدهکار است و نه استراماچونی به باشگاه! شاید برای استراماچونی، بهترین گزینه این است که تماس های باشگاه را بی پاسخ میگذاشت و منتظر رای فیفا باشد و آن گاه با حکم قضایی فیفا، خواسته هایش را به مدیران باشگاه تحمیل کند. در هر معامله ای، طرفین به دنبال کسب بالاترین منفعت برای خود هستند و سعادتمند از ابتدا می دانست که او در این مذاکرات، دست پایین را نسبت به طرف ایتالیایی دارد. انداختن توپ به زمین استراماچونی، مقصر جلوه دادن او در شکست مذاکرات و ادعای طمع کاری ایتالیایی ها، یک مغلطه دیگر از مدیر عامل استقلال است زیرا شرایط قرارداد به گونه ای بود که با هر نوع پیشنهاد، استرا این فرصت را داشت که بر سر باشگاه منت بگذارد. به عنوان مثال، حتی وقتی که پاستورلو پیشنهاد 900 هزار یورویی را عنوان کرد، باز هم طرف ایتالیایی می توانست مدعی شود که بیش از 700 هزار یورو به باشگاه استقلال تخفیف داده است.
نکته پنجم) پاسخ فدریکو پاستورلو ایجنت وی به سعادتمند، پرداخت 900 هزار یورو برای بستن پرونده در فیفا و سپس امضای قرارداد جدید به ازای سالی یک میلیون و پانصد هزار یورو بود که جمع این مبلغ به دو میلیون و 400 هزار یورو رسید. بدیهی است که وقتی مطالبه گذشته استراماچونی طبق ادعای سعادتمند، مبلغی بیش از 2 میلیون یورو باشد، او برای بازگشت به ایران قطعا به عددی کمتر از آن رضایت نخواهد داد! به عبارت دیگر، استراماچونی اضافه ما به التفاوتی در حدود 400 هزار یورو از بستانکاری قبلی اش را درخواست کرد که از لحاظ منطقی، درخواست عجیبی نیست.
نکته ششم) سعادتمند مدعی شد که پیشنهاد نهایی پاستورلو 900 هزار یورو و پیشنهاد نهایی استقلال 800 هزار یورو برای حل و فصل پرونده شکایت در فیفا بود. به عبارت دیگر، معامله طرفین بابت اختلاف 100 هزار یورو به هم خورد! آیا چنین اختلاف مبلغی در مقابل بیش از دو میلیون یورو، قابل حل و فصل نبود؟
نکته هفتم) در آخرین نامه ارسالی باشگاه استقلال برای پاستورلو، رقم 500 هزار یورو به عنوان پیشنهاد استقلال مطرح گردید و مبلغ درخواستی 900 هزار یورویی طرف ایتالیایی مورد قبول قرار نگرفت اما سعادتمند در سخنان اخیرش مدعی شد که آخرین پیشنهاد باشگاه به پاستورلو برای حل و فصل پرونده در فیفا، 800 هزار یورو بود. حال این پرسش مطرح است که چرا عدد 800 هزار یورو در آخرین نامه باشگاه مشاهده نمی شود و دلیل این تناقض چیست؟ چرا استراماچونی چنین ارقامی را دروغ دانست و هر نوع مذاکره یا پیشنهاد را غیر واقعی نامید؟ حالا که استراماچونی اعلام کرده اگر این مبلغ به وی پیشنهاد می شد، هرگز آن را رد نمی کرد، پاسخ سعادتمند چیست؟
نکته هشتم) چرا سعادتمند تلاش داشت که نقش قانون ممنوعیت جذب خارجی ها را کم رنگ جلوه دهد؟ مگر باشگاه در آخرین نامه به استراماچونی، دلیل عدم ادامه مذاکرات را همین قانون اعلام نکرد؟ اگر این قانون نقش کم رنگی داشت، پس چرا برای افکار عمومی چنین جلوه گر ساختند که مذاکرات با استراماچونی به توافق نهایی رسیده و تنها مانع باقی مانده، لغو همین قانون است؟ پس چرا مهدی عبدیان عضو هیئت مدیره، یک نامه سر گشاده به رئیس قوه قضائیه نوشت تا این قانون را دور بزند؟ اگر می دانستند که این مذاکرات به نتیجه نرسیده، چرا هواداران استقلال را ترغیب کردند که در فضای مجازی هشتگ بزنند و امید واهی برای آنها به وجود بیاید؟ آیا سعادتمند پس از نا امیدی از لغو این قانون، تصمیم نگرفت که همه کاسه و کوزه ها را بر سر طرف ایتالیایی بشکند تا خودش را تبرئه کرده و فشار هواداران را از روی دوش خویش بردارد؟
نکته نهم) سعادتمند مدعی است که تابع قانون است. اگر او به قانون احترام می گذارد، پس چرا با وجود چنین قانونی، به ایتالیا سفر کرد و حتی خبر جذب استراماچونی را بلافاصله پس از شکست در فینال جام حذفی، روی کانال رسمی باشگاه در فضای مجازی منتشر کرد؟ مگر وی از روز نخست نمی دانست که چنین قانونی وجود دارد؟ اگر وی ملتزم به قانون بود، پس چرا وارد این بازی پُر هیاهو شد و تیمش را به حاشیه های فراوانی کشاند که تاوان آن به اندازه ناکامی در جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا بود؟بدیهی است که طرف ایتالیایی، لغو قانون ممنوعیت خارجی ها را یک شرط اساسی برای امضای قرارداد بداند اما معلوم نیست که چرا چنین شرطی از سوی مدیر عامل استقلال، غیر معقول به نظر می رسد؟
نکته دهم) اگر سعادتمند به جذب استراماچونی مصر بود، پس چرا در فرایند جذب یا تمدید بازیکن ها، هیچ نوع مشورتی با وی نکرد؟ چرا واسطه ایتالیایی به گفته استراماچونی، به یک باره مذاکرات را قطع کرد؟ چرا استراماچونی این مذاکرات را فیک و غیر واقعی می داند؟ آیا به اتکای چند ارسال پیام در فضای مجازی، می توان چنین پرونده بزرگی را حل و فصل کرد؟ اگر در مذاکرات جدیتی وجود داشت، چرا از افراد متخصص و حرفه ای در امر مذاکره استفاده نشد؟ آیا با انتشار تصویر چند پیام در فضای مجازی، می توان جدیت در مذاکرات را به ذهن مخاطب القا کرد؟ اگر قرار به حل و فصل مذاکرات در واتساپ بود، چه نیازی به آن سفر پر ماجرا بود؟
نکته یازدهم) تصویر آن پیام متنی که سعادتمند از پاستورلو منتشر کرد، ظاهرا مربوط به روز 7 سپتامبر می شود و بیش از سه هفته از آن زمان می گذرد. چرا وی و باشگاه استقلال، زودتر این مسایل را به هواداران اعلام نکردند و چرا زودتر به فکر جذب یک مربی دیگر نیفتادند؟ آیا از دست دادن جام حذفی تحت لوای نام استراماچونی، خسارتی کافی برای استقلال نبود که حالا بهترین زمان برای پیش فصل آینده را نیز از دست بدهد؟
نکته دوازدهم) مدیر عامل استقلال در کنار کارهای مثبتی که داشته و قابل کتمان نیست، سند خوردن کمپ مرحوم حجازی و ورزشگاه مرغوبکار را از دستاوردهای دوران مدیریت خود دانست اما بر کسی پوشیده نیست که این دو مجموعه به علت مثبت شدن تراز مالی باشگاه در پروسه خصوصی سازی و به دستور وزارت ورزش، به اموال باشگاه ملحق گردیده و چنین اتفاقی برای باشگاه پرسپولیس نیز رخ داد. بنا بر این، هر شخص دیگری نیز مدیر عامل استقلال می بود، این دو مجموعه به باشگاه استقلال تعلق می گرفت.
نکته سیزدهم) وقتی استقلال گرفتار بزرگ ترین مشکلات از جمله عدم حضور مربی، پنجره بسته، بدهی های فراوان، درگیری های مدیریتی و نتایج نا مطلوب است، چرا باید مدیریت باشگاه از مسایلی همچون کشیدن قلیان در اردوی دوحه و شب زنده داری بازیکن ها سخن بگوید و بر حواشی بیافزاید؟ آیا هدف از طرح این نوع مسایل، در سایه گذاشتن موارد اساسی تر و مطالبات عمده هواداران نیست؟ اگر واقعا چنین اتفاقی در اردوی استقلال رخ داده چرا آن بازیکن در همان زمان به تهران بازگردانده نشده و این حرفها بعد از باخت مطرح میشود؟
نکته چهاردهم ) سعادتمند به افرادی اشاره کرد که باعث افزایش نرخ بازیکن ها شدند اما اشاره نکرد که جذب بازیکن در استقلال باتوجه به عدم انتخاب سرمربی در فصل بعد توسط چه کسی انجام شده است.
نکته پانزدهم) سعادتمند از روز اول اعلام کرد که حتی یک آجر نیز از باشگاه استقلال کم نخواهد شد اما در این مصاحبه مدعی شد که حق طبیعی هر بازیکن است که به پیشنهادهای خارجی قابل توجه فکر کند! آیا مهدی قایدی، روزبه چشمی، علی کریمی، حسین حسینی و ... آجر محسوب می شوند یا ستون؟ چرا بازیکنی همچون چشمی که قراردادش را با استقلال تمدید کرده بود، اکنون در قطر با ام صلال مذاکره می کند؟ چگونه تمدیدی است که اجازه خروج به بازیکن ها داده می شود؟
محمد رضا شعاعی