همه باید بروند، همه
فرار از سیاهچاله 8-2؛ مسی بماند و یک مشت بچه
شکست تاریخی بارسا برابر بایرن به قدری سهمگین بود که تمامی ارکان این باشگاه را تحت تاثیر قرار داده و باید منتظر تحولاتی بزرگ باشیم.
به گزارش "ورزش سه"، به نقل از اسپورت، هیچ راه فراری از شکست 8-2 نیست. در باشگاهی به عظمت و بزرگی بارسلونا، قرار گرفتن عدد 2 مقابل نامت و هشت مقابل نام رقیب، می تواند تبدیل به یک بمب بزرگ و ویرانگر شده و تلفات سنگین و اجتناب ناپذیری را در تمام سطوح به دنبال داشته باشد.
برگزاری انتخابات زودهنگام
تصور اینکه یکی به عنوان رئیس جدید بارسا انتخاب شده و همه بحران ها با ورود او به پایان برسد، به همان اندازه خیالبافی است که تظاهر کردن به اینکه در باشگاه همه به یک اندازه مسئول اول این ناکامی بزرگ هستند.
قطعا همه در بارسا مسئول این فاجعه هستند اما هر کسی سهم مخصوص به خود را دارد و در این بین، مسئول اول کسی نیست جز جوزپ ماریا بارتومئو رئیس باشگاه و هیئت مدیره او.
فاجعه 8-2 مثل سیاهچاله ای است که تمامی ناکامی های گذشته را در خود ادغام کرده و جای می دهد: کم اعتبار کردن تیم های پایه، ایده های های افتضاح تیم مدیریت ورزشی(برای مثال سهل انگاری در قضیه نیمار و جدایی او در سال 2017 و سپس 500 میلیون یورو هزینه غلط برای پیدا کردن جانشین او از دمبله و کوتینیو گرفته تا گریزمان)، اخراج غلط ارنستو والورده، شکست در جذب ژاوی به عنوان جانشین والورده و انتخاب کیکه ستین به عنوان سرمربی جدید، حواشی بی پایان در حوزه مدیریت باشگاه همچون قضیه رسوایی بارساگیت؛ همه و همه تاثیر خود را روی فاجعه لیسبون و سنگین ترین شکست تاریخ بارسا در اروپا گذاشتند.
اساسا کاری که بارتومئو در سال های اخیر انجام داده، گوش ندادن به پیام هایی بوده که تیم برای وی به طور مستقیم فرستاده است. شکست های متوالی و با نتایج سنگین در لیگ قهرمانان، از پاریس گرفته تا تورین، رم و لیورپول، هیچکدام نتوانستند نیاز تیم به یک انقلاب را در بارتومئو بیدار کنند.
واکنش رئیس، همواره به تاخیر انداختن تغییرات اساسی در تیم بود تا اینکه ساختمان بارسلونا با ضربه ای اساسی فرو ریخت و ویران شد.
اولین راه حل که غیر قابل انکار است، برگزاری انتخابات زودهنگام خواهد بود. در مورد تاریخ انتخابات، شایعات زیادی شنیده می شود و صحبت از ماه مارس است ولی درک این قضیه سخت است که چرا انتخابات باید با این همه تاخیر برگزار شود. قطعا برگزاری انتخابات در شرایط شیوع کرونا کار دشواری است و دشوار بتوان تصور کرد که 148 هزار عضو باشگاه در ماه آگوست یا سپتامبر پای صندوق های رای بروند ولی برگزاری انتخابات در ماه نوامبر یا دسامبر عملی خواهد بود.
با بارتومئو تیم مدیریت ورزشی مورد اعتماد او نیز خواهد رفت. تیمی که در سال های اخیر با تصمیم گیری های غلط خود یکی از مقصران این ناکامی تاریخی است. تیمی بدون ایده های روشن که با خریدهای غیرمنتظره و غیر قابل توضیح و سرمایه گذاری های پوچ و غلط روی تعداد زیادی از بازیکنان تیم های پایه، یکی از دلایل این تراژدی فعلی محسوب می شود.
خداحافظی با ستاره های قدیمی و بزرگ
در سلسه مراتب مسئولیت پذیری این ناکامی تاریخی به بازیکنان می رسیم. نسلی فوق العاده از بازیکنان قدیمی و با تجربه که دورانی باشکوه را در باشگاه رقم زدند ولی یا نتوانستند یا نخواستند مانع افت و سقوط خود شوند.
بله درست است که خریدهای جدید نتوانستند خودی نشان داده و عملکردی فاجعه بار داشتند و نمی توان تلاش سران باشگاه برای بازگرداندن نیمار را زیر سوال برد ولی این یک واقعیت است که مسئولان باشگاه در جذب بسیاری از ستاره های مورد نیاز تیم تعلل کرده و وقت خود را صرف جذب بازیکنانی کردند که به کار تیم نیامدند و مناسب سبک بازی تیم نبودند. بازیکنانی از سوی آنها بلوکه شدند که بعدها مشخص شد کیفیتی به مراتب بالاتر از خریدهای بارسلونا داشته اند.
و حالا وقت خداحافظی با بسیاری از ستاره های کنونی تیم است. رختکن تیم نیز به پاکسازی و خلوت شدن نیاز دارد. باشگاه پولی برای خریدهای بزرگ ندارد ولی حداقل می تواند ضمن تشکر از زحمات بازیکنان قدیمی، کارت جدایی را بین بسیاری از آنها توزیع کند.
در شرایط فعلی به غیر از لیونل مسی دیگر بازیکنان بزرگ در این ناکامی به سهم خود دخیل هستند. البته که مسی هم برابر بایرن از سطح همیشگی خود فاصله زیادی داشت اما بازهم مسی به تنهایی خطرناک ترین بازیکن تیم بود. در حال حاضر تنها مدل تغییر و تحول در بارسا حفظ مسی و محصور کردن او با بازیکنان جوانی چون ریکی پویج، پدری، ترینکائو، مونچو، آلنیا، یایکس و ....است.
انتحاب سرمربی جدید
آخرین مسئول این ناکامی تاریخی کیکه ستین است؛ آخرین دعوت شده به کشتی تایتانیک بارسلونا. حداکثر او باعث بدتر شدن شرایط بد گذشته بود و بر خلاف وعده هایش در اولین نشست خبری، نتوانست هیچ تحولی در تیم ایجاد کند. صحبت از انتخاب مائوریسیو پوچتینو است؛ یک مربی خوب اما به دور از فلسفه بارسلونا و با سبکی متضاد با سبکی که بارسا سال هاست به آن خو گرفته است.
برای مدیریت پیش از اینکه با انتخاب پوچتینو اشتباه جدیدی مرتکب شود، بهترین انتخاب می تواند گارسیا پیمنتا(مربی تیم دوم) باشد. فردی مطلع با فضای باشگاه که توانسته این شایستگی را به دست بیاورد تا سرمربی تیم اول باشگاه شود. انتخابی که در رختکن نیز ایجاد دردسر نخواهد کرد.
بارسلونا باید دوران گذاری سخت را پشت سر بگذارد و بهترین برنامه برای عمیق تر نکردن این زخم می تواند این باشد: انتخابات ریاست در سریع ترین زمان ممکن، انتخاب گارسیا پیمنتا به عنوان سرمربی جدید، عدم جذب هیچ بازیکن جدید و ساختن تیمی جوان و مستعد، حول محور لیونل مسی و در انتظار برای یک پروژه جدید.
شاید اینگونه بتوان این افتضاح را به یک فرصت تبدیل کرد. هوادار بارسا می تواند عدم کسب جام در کوتاه مدت را به شرط شروع یک پروژه موفق و ساختن تیمی جدید و آینده دار، قبول کند.
ارنست فولچ