فدراسیون فوتبال نهادی همیشه لرزان است اما چرا؟
تغییر سرمربی به دستور رییس ورزش در دوره دادکان!
دکتر مهدی خبیری دبیرکل اسبق فدراسیون و یکی از مهمترین چهرههای فوتبال ایران در تشکیلات آسیایی،در ادامه یادداشتهای خود به یک نکته بسیار مهم پرداخته است.
به گزارش ''ورزش سه'' ، این درست است که فدراسیون فوتبال در این مقطع زمانی ، یکی از سخت ترین دوران خود را سپری می کند اما این فدراسیون در طول عمر بیش از هفتاد ساله اش همواره روزهای پرتلاطم و پرچالشی را گذرانده است. با اتفاقات رخ داده در هفتههای گذشته و جنجالهای بسیار پیرامون قرارداد ویلموتس و بالاگرفتن بحث فساد ، خبیری اقدام به واکاوی مشکل اصلی در نحوه اداره فدراسیون فوتبال کرده است؛ دولتی بودن. چیزی که باعث لرزان بودن این "نهاد غیردولتی" است که البته شدیدا دولتی است و همیشه دستخوش تغییر.
بخوانید:
فدراسیون فوتبال از سال ١٣٢٥، زمان تاسیس، تا کنون نزدیک ٧٢ سال در حال لرزیدن است. در زمان هایی این لرزش نسبتاً بالا و در شرایط بسیار فراوان در حد لرزش های شبیه به پس لرزه بوده است. البته در یک مورد هم به یک زلزله بالای هفت ریشتر را در هنگام تعلیق داشته است. البته ویرانه های حاصل از ان اوارهای ریخته شده بر سر فوتبال ان زلزله، هنوز در گوشه و کنار این سرزمین، فوتبال رها شده تنها مانده است. ازجمله این اوارها داشتن دو رئیس فدراسیون در یک بازه زمانی نزدیک به دو سال در هنگام تعلیق می باشد. یکی به نام اقای کیومرث هاشمی، که از طرف سازمان تربیت بدنی، پس از برکناری اقای دادگان، در فدراسیون فوتبال منصوب گردید، که از طرف فیفا رسمیت نداشت. یکی دیگر اقای صفایی فراهانی، که از طرف فیفا رسمیت داشت، ولی از طرف سازمان تربیت بدنی رسمیت نداشت، واز طرف فیفا بر سازمان تربیت بدنی تحمیل گردیده بود.
مهدی خبیری می گوید در تاریخ صد ساله فیفا ایران تنها کشوری است که زمانی دو رییس فدراسیون داشته است!
این رویه فدراسیون فوتبال کشورمان، در تاریخ ١٠٦ ساله فیفا منحصر به فرد بود، که یک فدراسیون با دو رئیس، در مدت نزدیک دو سال، مصلحانه و برادر وارانه اداره شود!! شاید هم یک رکورد در گینس تلقی می شود. بلا فاصله پس لرزه های ان اغاز گردید. اول این که دبیر فدراسیون از طرف سازمان، اقای داریوش مصطفوی، تعیین گردید، ولی از طرف نماینده های سه نفره فیفا( اقایان صفایی فراهانی، غفاری و خبیری ) که بر فدراسیون فوتبال تحمیل شده بود، و ضمناً، ارای غالب را در اداره فدراسیون داشتند، مورد قبول واقع نشده بود، که در نهایت اقای محمد نبی به جای ایشان در سمت دبیر کلی انتصاب گردید. پس لرزه ها یکی یکی در زمینه های مختلف فدراسیون فوتبال را به لرزه در می اورد. پس زلزله های مهم، عدم قبولی وزیر ورزش و جوانان به عنوان رئیس مجمع که در اساسنامه قبلی ذکر شده بود. پس لرزه های ان پس از ١٥ سال، تا دو هفته پیش نیز فدراسیون را دو بار لرزاند. و دلیل این اخرین پس لزره ان بود که در اخرین اساسنامه ارسالی به فیفا، رئیس مجمع، وزیر ورزش و جوانان معرفی شده بود. البته اصلاح در ان بوجود امد که فقط وزیر به عنوان عضو مجمع معرفی گردید.
در نهایت با کنار کشیدن تحمیلی وزیر از عضویت در مجمع، مشکل تا حدودی حل شد و این حرکت خرابی و ویرانه ایجاد نکرد و تا حدودی ختم به خیر شد. پس لرزه دیگر ان زمان، کاندیدا توری اقای اجرلو برای ریاست فدراسیون بود. این موضوع با چالش های فراوان داخلی همراه بود که به خرابی منجر نگردید. اخرین پس لرزه دوران فدراسیون دو رئیس دار ( دوره انتقالی )، کاندید شدن رئیس سازمان تربیت بدنی برای ریاست فدراسیون بود که این مسئله با توجه به در تضاد بودن منافع دو مسئولیت، سازمان و فدراسیون، از طرف فیفا بسیار چالش بر انگیز شده بود. این پس لرزه هم با کنار کشیدن تحمیلی رئیس سازمان از کاندیداتوری ریاست فدراسیون، خوشبختانه به خیر گذشت.
محمد دادکان و داریوش مصطفوی دو ریس فدراسیون فوتبالی ایران هردو با اعمال نظر مستقیم شخص اول ورزش مملکت مواجه بوده اند.
دلیل به درازا کشیدن دوره انتقالی نزدیک به دو سال فدراسیون فوتبال، هم همین چالش های داخلی و خارجی بود که در سایر کشور ها با توجه به تجارب شخصی در پنج کشور، از طرف فیفا، دوره انتقالی معمولا کمتر از دو ماه بود. همچنین تائید اساسنامه فدراسیون فوتبال از طرف دولت و فیفا ١٦ ماه به طول انجامید ولی در سایر کشورها به کمتر از دو ماه بود. این وضعیت پس لرزه ها، عرصه را برای مردم از یک طرف و فدراسیون فوتبال و فیفا از طرف دیگر، تنگ کرده بود. بالاخره سازمان تربیت بدنی مهارت های خارج از دایره سبز یازده به یازده فوتبال را نیز اموخته بود و فردی را که مورد نظر رئیس سازمان بود ( اقای کفاشیان ) بدون چالش، بر کرسی ریاست نشاند. ولی افسوس که ما در تمام زمینه ها از رویه ازمون و خطا پیروی کرده ایم و تصمیم قاطع داریم که چرخ را ما خودمان باید از نو اختراع کنیم و زیر بار استکبار جهانی نباید برویم. حتی از طرف بالاترین مرجع اجرایی کشور شنیده شد که در مورد مسائل فوتبال باید مانند هسته ای عمل کنید و اگر لازم باشد ما خودمان فیفای اسلامی راه اندازی می کنیم!!
در رسانه های خبری، از فساد، شکایت بازیکنان و مربیان خارجی از عدم پرداخت حق الزحمه ان ها به فیفا، تائید اساسنامه از طرف فیفا، واگذاری باشگاه های پرسپولیس و استقلال به بخش خصوصی و…..در فوتبال کشورمان، ذینفعان فوتبال را در یک شرایط نگران کننده روزانه قرار داده است.
روسای پیشین و فعلی فدراسیون فوتبال ژاپن در یک تصویر. تقریبا همان چیزی اتفاق افتاده که انتظارش میرفت.
عوامل اصلی این قبیل لرزش و چالش ها چیست؟
نکته بسیار مهم و ضروری، قبل از پاسخ به این سئوال مهم، اینکه همه مسئولین فدراسیون فوتبال در طی این ٧٤ سال عمر فدراسیون فوتبال، به صورت مستمر و شب و روز، زحمات بسیار زیادی کشیده اند و بدون تجزیه و تحلیل و نیز منهای در نظر گرفتن عوامل اصلی، نمی توان این مسئولین را یک طرفه به باد انتقادهای سخت و طاقت فرسا قرار داد. متاسفانه در این قبیل انتقادها اکثر رسانه ها، به این مسئولین نمره صفر یا صد داده اند.
در پاسخ به این سئوال مهم و کلیدی، با یک جمله کوتاه می توان، ساختار مدیریت و اداره فدراسیون فوتبال را به عنوان اصلی ترین عامل تلقی کرد. برای روشن شدن و تحلیل پیامدهای ساختار گذشته، ساختار در حال گذار پس از تعلیق و ساختار فعلی فدراسیون، نیاز به یک واکاوی دقیق تری می باشد که همراه با تجارب اجرایی نگارنده، قابلیت درک بیشتر را خواهد داشت.
در سال ١٣٦٤ در اولین ملاقات با هاوه لانژ و بلاتر، رئیس و دبیر کل گذشته فیفا در سوئیس، گفته شد امید واریم شماها را به عنوان رئیس ( سجادی ) و دبیر کل ( خبیری ) فدراسیون فوتبال ایران در سال بعد هم ببینیم. افسوس در طی کمتر از چهار سال سه بار تغییرات در فدراسیون فوتبال انجام شده بود. دبیر کل ای اف سی هم در سئول با یک زبان دیگری همین موضوع را بیان کرده بود.
بازگشت برانکو به فوتبال ایران بعد از اتمام کار عجیبش با دخالت محسن مهرعلیزاده اتفاق افتاد درحالیکه رییس وقت فدراسیون ادعا کرده بود تا هست نمیگذارد یک فرد غیرایرانی روی نیمکت تیم ملی بنشیند.
در دهه هفتاد، از طرف ریاست سازمان تربیت بدنی وقت، اقای هاشمی طباء، یک قدم بسیار مثبت و جدی برداشته شد، ولی متاسفانه، یک باره در دوره بعدی سازمان این کار مثبت فروریخت که زمینه اصلی تعلیق را به همراه داشت. برای جلو گیری از اطاله کلام، اینکه اقای هاشمی طباء اعتقاد داشت، به جای اینکه یک نفر به عنوان رئیس سازمان ٤٥ رئیس برای ٤٥ فدراسیون تعیین کند، بهتر است برای هر فدراسیون ٤٥ نفر از ذینفعان هر فدراسیون ورزشی، برای ان فدراسیون رئیس انتخاب نمایند. در واقع پس از ده ها سال عمر فدراسیون تا ان زمان، اولین حرکت دمکراسی در فدراسیون های ورزشی اغاز گردید و ان تغییر اساسنامه بود. اساسنامه جدید به تصویب هیئت دولت نیز رسید و بسیاری از مشکلات ساختاری از سر راه برداشته شد. البته اساسنامه در زمان خود عالی شروع شد ولی هنوز با اشکالاتی روبرو بود که می توانست با اصلاحات سه ساله به روز شود.
در زمان ریاست اقای صفایی فراهانی به عنوان مشاور در یک جلسه مهم با مسئولین ای اف سی در بیروت حضور پیدا کردم. در ان سفر مجدداً توانستم اقای ولاپان را، پس از ٩ سال دوری از فوتبال، مجدداً ملاقات کنم. پس از مقدمات، اولین سئوال ایشان راجع به ساختار تشکیلاتی فدراسیون فوتبال بود. و گفته شد، تا من با یکی از شماها اشنا می شوم به یکی دو سال نکشیده عوض می شوید و رشته ارتباطمان از هم گسسته می شود!! در این موقعیت نه شما می توانید به طور موثر از تجارب ای اف سی برای اداره فدراسونتان استفاده کنید و نه ما میفهمیم شما با چه چالش هایی روبرو هستید. بلافاصله اساسنامه جدید ترجمه شده را به ایشان تحویل دادم و اشاره به ایجاد دمکراسی در انتخابات هیئت رئیسه، توسط مجمع عمومی ٤٥ نفره از ذینعفان اصلی فوتبال کشور نمودم که بسیار مورد تشویق قرار گرفتیم.
قابل ذکر است که رؤسای انتصابی از طرف سازمان تربیت بدنی در قبل از این حرکت انقلابی، اگر می توانستند فقط اقای رئیس را که به او حکم ریاست را داده راضی کنند، امید حفظ موقعیت ریاست صد در صد بیمه شده بود. در واقع روسای انتصابی هیچ وقت نمی توانستند به راحتی بر روی تخت ریاست بنشینند و همیشه در لبه تخت منتظر تصمیم رئیس بودند. و اگر تمامی ذینفعان اصلی فوتبال هم نیازهای تخصصی ان ها با نظر رئیس درتناقض قرار می گرفت، البته نظر مدیر بالاسری صادر کننده حکم ریاست ارجحیت داشت!! دخالت های سازمان به شکل گسترده باعث گردیده بود که از ابتدا تا شروع دمکراسی در دهه هفتاد، طول دوره رؤسای فدراسیون، زیر دو سال باشد. به عنوان مثال می توان به برکناری بسیاری از رؤسای فدراسیون فوتبال به حدود یک سال اشاره کرد از جمله به برکناری اقای عابدینی در مدت کمتر از شش ماه. و بر کناری اقای دادگان، البته ریاست ایشان کمتر از چهار سال بود، که با چالش های بسیار زیاد داخلی و خارجی رو به رو گردید. پیامد منفی دیگر، اینکه تعیین جانشین برای اینده بسیار نامعلوم و غیر قابل پیش بینی بوده است. در یک تجربه با فدراسیون فوتبال ژاپن نشان داده شد که تا سه رئیس فدراسیون اینده ان ها با در صد بسیار بالا قابل پیش بینی بود. در هنگام جلسه ای که به اتفاق اقای ترابیان در توکیو داشتیم قرار بود با اقای اوگورا، معاون رئیس فدراسیون، جلسه بر قرار شود ولی چهار نفر دیگر که به ترتیب ده تا بیست و پنج سال جوانتر بودند در جلسه حضور داشتند و گاهی بین ان ها یادداشتی هم رد و بدل می شد. پس از پایان جلسه از اقای اوگورا سئوال شد، سمت دیگران در ان جلسه چه بوده است؟ در جواب گفته شد به احتمال زیاد من چهار سال دیگر از طرف مجمع برای ریاست انتخاب خواهم شد ( البته ایشان انتخاب شد ) و نفری که به جای من به عنوان معاون انتخاب خواهد شد در کنار من نشسته بود، و نفر بعدی همیطور در پست خالی ایجاد شده قرار خواهد گرفت.
در دوره های مختلف تا به امروز در فدراسیون فوتبال کشورمان، پیش بینی این که چه کسی به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال خواهد بود بسیار سخت و گاهی غیر ممکن بوده و هست. این مسئله، علی رغم تغییرات اساسی در اساسنامه در انتخاب به شکل دمکراتیک، یکی از مشکلات فدراسیون تلقی می گردد. دلیل اصلی این مشکل نیز نداشتن ائین نامه و دستور العمل های اجرایی است که خود ریشه در ساختار و نبود اموزش های ضروری است.
در قسمت پایانی به چالش جاری فدراسیون فوتبال اشاره خواهد شد. مشکلی نظیر ویلموتس سال ها ست با ما بوده ولی با نگاه ساختاری به ان پرداخته نشده است. دو سئوال اصلی این چالش این است که چه واحد کارشناسی باید نسبت به انتخاب و برکناری مربیان تیم های ملی نظر تخصصی بدهند؟ چه ابزار و معیارهای واقعی باید به کار گرفته شود؟ دو تجربه در زمان ریاست اقای تاج و اقای دادگان طرح مشکل را بسیار ساده خواهد کرد، ولی تجزیه و تحلیل معیارها و ابزار انتخاب نیاز به یک بحث تخصصی دارد که در ظرفیت این نوشتار امکان پذیر نمی باشد.
تجربه اول:
برای مدت کوتاهی، در زمان ریاست اقای تاج در فدراسیون، به عنوان عضو کمیته فنی انتخاب شدم. در جلسه اول مسئله شرح وظیفه این کمیته در خواست شد که خوشبختانه در اساسنامه قابل مشاهده بود. بحث پیرامون انتخاب سر مربی تیم امید بود، که با توجه به حضور متخصصین با تجربه در این کمیته، می توانست به نتیجه قابل دفاعی برسد. ولی در یک بازه زمانی یکه هفته ای، از طریق رادیو متوجه شدم که سر مربی تیم امید انتخاب شد! بلافاصله با اقای یاوری، از بزرگان بارز فوتبال کشور و عضو کمیته فنی، تماس گرفتم و نحوه انتخاب سر مربی تیم امید را جویا شدم که ایشان هم در جریان نبود. البته انتظارمان از حضور در این کمیته بسیار مهم، رعایت شرح وظیفه کمیته فنی مندرج در اساسنامه بود که بدون سر و صدا هم اقای یاوری و هم بنده ارتباطمان با فدراسیون قطع شد. متاسفانه پیامد ان انتخاب جالب نبود. در این موقعیت چه کسی یا کسانی باید پاسخگو می بودند؟ ای کاش به جای مقصر قلمداد کردن فقط رئیس فدراسیون، اعضای هیئت رئیسه و در صدر ان ها، ٧٥ نفر اعضاء مجمع عمومی، که به عنوان رکن اصلی فوتبال کشور در اساسنامه شناخته می شوند، در مقابل ذینفعان فوتبال و مسئولین پاسخگو می بودند. این مشکل یا بر اساس کم اطلاعی و یا اگاهانه بوده است، ولی به هر حال جنبه ساختاری دارد.
در نهایت این مجمع فدراسیون فوتبال است که آینده و اتفاقات فوتبال ایران را رقم زده است. ما به مجمعی سلیم و دوراندیش و مستقل نیاز داریم.
تجربه دوم:
اقای برانکو پس از قهرمانی در پوسان کره، پس از باز گشت به تهران از کار برکنار شد و به جای ایشان اقای مایلی کهن انتخاب گردید. ولی اقای مایلی کهن هم پس از حذف شدن تیم امید از بازی های مقدماتی المپیک، با دخالت سازمان تربیت از کار برکنار و اقای برانکو مجدداً انتخاب شد. در زمانی که اقای برانکو سر مربی تیم امید بود قرار دادش در سال حدود ٢٠٠ هزار دلار بود ولی در باز گشت مجدد، قرار دادش به ٥٠٠ هزار دلار افزایش پیدا کرد!! چرا کسی به دنبال این مسئله در رسانه ها نبود و هیچ مشکلی هم از طرف رسانه ها دیده نشد و مجلس هم ورود پیدا نکرد. ولی در مورد ویلموتس رسانه ها غوغا کردند و مجلس هم جو گیر شد و با حرارت بسیار بالایی به دنبال کی بود گی بود می گردند!!
تا زمانی که علل این قبیل مشکلات امروزی روشن نگردد و نتوانیم علت های انها را پیدا کنیم تا می توانیم باید بدویم و با معلول ها همزیستی پیدا کنیم. و اما مسئله باز گشت برانکو چه بود؟ برکناری برانکو و اوردن اقای مایلی کهن، توسط رئیس فدراسیون وقت، اقای دادگان، کلید خورد و بدون طرح در کمیته فنی انجام گردید. پس از حذف تیم امید از مسابقات مقدماتی بازی های المپیک، رئیس سازمان تربیت بدنی وقت، با تماس تلفنی مستقیم به رئیس فدراسیون، اقای مایلی کهن برکنار و اقای برانکو جانشین ایشان گردید ( نقل قول اقای دکتر قراخانلو، معاون فرهنگی اقای مهر علی زاده که خود حاضر در هنگام تماس تلفنی با اقای دادگان بوده است ).
در این جا نمی توان فقط به این دو رئیس محترم خرده گرفت، بلکه مقصران اصلی شامل کمیته فنی، هیئت رئیسه و از همه مقصر تر ٧٥ نفر اعضای مجمع عمومی فدراسیون فوتبال باید در خط اول اتهام قرار گیرند!! البته اگر ان ها بر اساس یک ساختار تعریف شده و با شرح وظیفه مشخص، دخالت می کردند چنین و چنان نمی شد. ولی افسوس که همه ما، شامل بسیاری از متخصصین، رسانه ها، مسئولین بالا دستی تا مجلس، در یک قرار نا نوشته، مقصریم. مثل این که همه منتظریم تا فساد همه گیر شود و همگی با قیل و قال در یک بازه زمانی کوتاه مدت فقط فریاد بزنیم فساد، ویلموتس، شفر، تعلیق، اساسنامه، واگذاری و….، و ورود فساد را اعلام و راهی برای اتهام به یک نفر، و ان هم فقط رئیس فدراسیون را مقصر اعلام کنیم. و باز افسوس، که یا نمی دانیم و یا نمی خواهیم بدانیم، که اگر بدانیم و زحمت های لازم یاد گیری را از هزاران سناریو های مشابه فساد پیشین در فوتبال سایر نهادهای داخلی و خارجی شروع کنیم، می توانیم فسادها را پیش از اتفاق افتادن ان ها، شناسایی و از بروز ان جلوگیری کنیم. فقط معلول گرا نباشیم، بلکه علت گرایی و پیش گیری بسیار ارزان تر و بسیار با ارزش خواهد بود.
محمد مهدی خبیری