بازنگری یک مورد عجیب؛
11 دلیل سقوط استیل آذین پرستاره ! ( سند )
اینکه نزدیک به یک دهه پیش سرمربی فعلی تیم ملی صربستان نتوانست با ستاره های پرشمار استیل آذین این تیم را مدعی کند و از سمتش اخراج شد، هنوز هم یکی از سوالاتی است که پاسخ دقیقی برای آن وجود دارد.
به گزارش "ورزش سه"، باشگاه استیل آذین برای بسیاری از علاقمندان به فوتبال و حتی مربیان و مسئولان تیم در آن برهه، یک علامت سوال بزرگ به ذهن متبادر می کند. واقعا چرا تیمی با آن هم ستاره و مربی سرشناسی که از فوتبال اروپا آمده بود، نتوانست در لیگ برتر بماند؟
استیل آذین در سال 1386 با مبلغ 800 میلیون تومان فعالیتش را در دسته اول فوتبال ایران آغاز کرد و با نادر دست نشان به لیگ برتر راه یافت؛ کسب عنوان پنجمی با حمید استیلی در لیگ نهم سبب شد تا هدایتی مالک این تیم که رویاهای بلندپروازانهای در سر می پروراند، تصمیم به جذب ستاره های گران قیمت فوتبال ایران بگیرد و از همینجا بود که علی کریمی، مهدی مهدوی کیا، فریدون زندی، سیاوش اکبرپور، حسین کعبی، حسن اشجاری، علیرضا نیکبخت واحدی، حسین کاظمی و خیلی از بازیکنان سرشناس آن برهه فوتبال ایران سر از باشگاه تازه از زیر خاک سر بیرون آورده استیل آذین درآوردند و برای هدایت این بازیکنان هم لوبیشا تومباکوویچِ یوگوسلاو در نظر گرفته شد.
شروع استیل آذین در لیگ دهم عالی بود و این تیم در هفته های اول به رتبه نخست رسید و در هفته دوم رتبه دوم را در اختیار داشت؛ اما از همان ابتدا افت محسوس شروع شد؛ در هفته سوم استیل آذین پنجم شد و در هفته چهارم به رتبه چهارم رسید ولی در ادامه مسابقات روند تیم نزولی شد و پس از اینکه تومباکوویچ از تیم در هفته های ابتدایی جدا شد، استیل آذین مدتی را در رتبه های میانی جدول دست و پا زد و از هفته چهاردهم به رتبه انتهایی جدول 18 تیمی مسابقات رفت و با همان رتبه هم سقوط کرد.
در رابطه با اینکه چطور آن تیم با آن هم ستاره نتوانست نتیجه بگیرد، فرضیات متفاوتی وجود دارد ولی خیلی ها این موضوع را به وجود ستاره های غیرقابل کنترل در تیم نسبت داده اند و در مقطعی نیز دو تیم مربیگری، بازیکنان را هدایت می کردند که این خود باعث ایجاد نوعی سردرگمی در بازیکنان شده بود. ضمن اینکه برخی بازیکنان تیم نظیر حسن اشجاری مدافع چپ سابق تیم ملی که در آن سال ها حسابی روی بورس بود، شرط بندی های سازمان یافته را دلیل ناکامی تیم عنوان کرده اند.
تومباکوویچ پس از اخراج از استیل آذین، هدایت یک تیم چینی و تیم ملی مونته نگرو را در اختیار داشته. او اکنون مربی تیم ملی صربستان است و از سال 2019 این مسئولیت را پذیرا شده است.
حالا در نظر بگیرید تیمی که دو مربی بدنساز دارد و دو مربی گلری؛ دستیاران تومباکوویچ و چهره های سرشناس ایرانی نظیر عابدزاده، شاهرودی و ... این شرایط هر روز ستارههای تیم را گیج تر می کرده و عدم مدیریت مناسب سبب ایجاد مدیریت فردی در تیم شده بود.
به این ها اضافه کنید مربیانی که هر روز بر سر تمرینات این تیم حاضر می شدند تا مربیگری استیل آذین را برای نجات از سقوط در دست بگیرند؛ آنطور که مسئولان تیم در آن برهه می گویند، برخی از مربیان با تجربه و سرشناس آن دوران که حالا البته دوران بازنشستگی را سپری می کنند، وقتی بر سر تمرینات حاضر می شدند، به صورت مستقیم توسط ستاره های تیم به سخره گرفته می شدند.
تیم استیل آذین در برهه ای با دو تیم مربیگری به کار خود ادامه می داد؛ در واقع پس از آمدن تومباکوویچ، هدایتی حفظ تیم مربیگری قبلی که چهره های بزرگی در آن بودند را به ایجاد حاشیه های احتمالی ترجیح داد؛ یا شاید هم دلایل دیگری در ذهن حسین هدایتی بوده است.
نکته جالب دیگری که در ماجرای تیم عجیب استیل آذین می توان به آن اشاره کرد، نامه ای است که صادق درودگر مدیرفنی تیم، در تاریخ 08/06/1389 به مدیرعامل باشگاه، مصطفی آجرلو مدیرعامل قوت تیم ارسال می کند و به صراحت در رابطه با ضعف فنی تیم و عدم نتیجه گیری صحبت می کند.
درودگر در این نامه 11 دلیل را که عوامل ناکامی تیم ارزیابی کرده را شرح می دهد. در این نامه که پس از سال ها برای اولین مرتبه از آن رونمایی شده است، به دلایل فنی و روحی و روانی عدم نتیجه گیری تیم اشاره شده؛ آن هم در شرایطی که لیگ تازه شروع شده بوده و استیل آذرین صدر جدول را به خود اختصاص داده بوده است. در این نامه به موارد مختلفی اشاره شده؛ از تمرین نکردن بر اساس استانداردهای علمی تا نداشتن یک دفاع آخر مناسب و عدم وجود همدلی و هماهنگی مناسب در مجموعه و خیلی موارد دیگر که می تواند خواندن آن نامه را پس از سال ها جذاب کند.
این نامه در تاریخ ششم شهریور ماه 1389 به آجرلو مدیرعامل وقت باشگاه زده شده؛ یعنی زمانی که استیل آذین شرایط خوبی را در هفته های ابتدایی تجربه می کرده ولی به نظر می رسد اوضاع داخلی تیم اصلا مناسب نبوده است.
آن تیم و سرنوشت آن، هر چه بود و هر اتفاقی که منجر به سقوطش شد، حالا پس از یک دهه هنوز هم یک مثال کامل برای ناکامی بخش خصوصی در فوتبال دولتی ایران است و نشان داد که با تنها با جمع آوری ستاره هایی که هر کدامشان یک تیم بودند، نمی توان نتیجه گرفت و در واقع برای موفقیت و رسیدن به عنوان قهرمانی، بیشتر باید تیمی متحد و منجسم را سازماندهی کرد. تیمی که همه به وظایف خودشان پایبندند و مسئولانه تحت مدیریتی واحد به دور از حاشیه ها، عمل می کنند؛ چیزی که استیل آذین به آن نرسید و خیلی زود منحل شد تا تجربه ای گرانبها باشد برای سایرین.