بورسی شدن سرخابی ها را نابود می کند؟
تب شستا و فروش سهام استقلال و پرسپولیس
در این روزهایی که اقتصاد کشور وضعیت چندان مطلوبی را پشت سر نمیگذارد، یک اسم مدتهاست نقل محافل شده و به رویای یک شبه پولدار شدن سرمایه گذاران خرد بدل گشته: بورس!
به گزارش "ورزش سه"، پس از کش و قوس زیاد و در میان بحبوحه خبری و واکنش های فراوان شخصیت های سیاسی و اقتصادی مملکت، سهام شستا در بورس اوراق بهادار تهران عرضه شد. اما شستا چیست و اصلا چرا بورس؟
در حالیکه در سال 98 مرکز آمار ایران اعلام کرد که اقتصاد کشور رکورد رشد منفی 7.2 را به ثبت رسانده است، قطعا بورس تهران با نرخ بازدهی نزدیک به 200 درصد، هدف جذابی برای سرمایه گذاری می باشد. پس از اینکه شیوع ویروس کرونا به اوج خود رسید و براقتصاد تمام دنیا اثرگذاری منفی داشت و حتی قیمت نفت آمریکا را به منفی رساند، اما تالار شیشه ای سهام ایران تا به اینجا کار نرخ بازدهی بیش از 20 درصد را به ثبت رسانده است که در نوع خود جالب است. به همین منوال، دولت نیز بر آن شد تا با عرضه¬ی سهام شرکت هایش در بورس، از فرصت به وجود آمده نهایت بهره را ببرد و بورس به عنوان یک منبع درآمد برای دولت تبدیل شود. به همین دلیل، دولت با عرضه ۸ میلیارد سهم معادل ۱۰ درصد از سهام ابرهلدینگ شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی یا شستا در بورس تهران، نشان از جزم کردن عزم خود برای ورود جدی سایر شرکت هایش به بورس را داد.
این عرضه بزرگترین رقم برای عرضه اولیه در تاریخ بورس ایران به حساب می آید. ارزش بازار شستا حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود. تمام این اعداد و ارقام همگی بخشی از تاریخ بورس محسوب خواهند شد. شستا در اولین روز کاری خود با صف سنگین و عجیبِ بیش از 2 میلیارد و 400 میلیون درخواست خرید، رکوردی باور نکردنی در تاریخ بورس را به ثبت رسانید.
این آمار و ارقام سنگین، باعث انتشار خبرهایی مبنی بر ورود دو باشگاه بزرگ استقلال و پرسپولیس به بورس تهران شد. اما آیا این کار شدنی است و در آینده باعث از بین رفتن مشکلات این دو تیم پرطرفدار می شود یا نتیجه عکس خواهد داد؟ در ادامه آن را بررسی می کنیم.
مدتهاست موضوع واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس هرچند وقت یک بار مطرح میشود، اما پس از مدتی در نهایت به آن نتیجهای که باید، نرسیده و موکول به سال بعد میشود. در سال ۱۳۹۴ بود که هیئت وزیران مصوب کرد این دو باشگاه، بنگاههای فرهنگی محسوب میشوند و در نتیجه نباید خصوصی شوند، اما کارشناسان بر این عقیده بودند که این دو باشگاه، جنبه ورزشی دارند، نه فرهنگی!
بحث واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی، عمر درازی دارد. دولتی بودن این دو باشگاه همیشه محل سؤال و انتقاد بوده است. از نظر فیفا هم مالکیت مشترک دو باشگاه در یک رده، خلاف مقررات بوده و اکنون سالهاست در فوتبال ایران شاهد نقض این قانون هستیم. راهحل همه اینها، خصوصیسازی دو باشگاه است؛ پروژهای که همیشه بحثش وجود داشته و حتی در سال 139۳ و 139۴ به مرحله اجرایی هم رسید، اما بعد از برگزاری چند مزایده، دولت به بهانه «فرهنگی» بودن این دو باشگاه، از واگذاری آنها سر باز زد. رئیسجمهوری با کلیات واگذاری دو باشگاه موافقت کرده و با این وجود، هنوز موانع مهمی وجود دارد.
بند 8 از آئین نامه شرایط و ضوابط پذیرش سهام در بورس اوراق بهادار به صراحت ذکر می کند:
« شرکت باید در دوره متوالی سودآور بوده و امکان سودآوری آن در آینده وجود داشته باشد و زیان انباشته نداشته باشد.»
به صورت خلاصه، شرکتهایی میتوانند در بورس و فرابورس عرضه شوند که برای چند سال متوالی صورتهای مالی شفاف و حسابرسی شده داشته و سودده باشند. این شرکتها باید حاکمیت شرکتی را مورد توجه قرار دهند. باشگاه های استقلال و پرسپولیس باید تمام الزاماتی را که برای عرضه شدن در فرابورس مورد نیاز است، با دقت رعایت کنند و در چارچوب آن عرضه اولیه شوند و از آنجایی که تا همین الآن بر سر داشتن یا نداشتن صورتهای مالی، حسابرسی شده و سودده یا زیانده بودن این دو باشگاه حرف و حدیثهای زیادی وجود داشت، این بنگاهها در حال حاضر شرایط عرضه در فرابورس را ندارند.
همچنین بند های 11 و 12 از آئین نامه شرایط و ضوابط پذیرش سهام در بورس اوراق بهادار ذکر می کند:
11- شرکت باید دارای نظام حسابداری مطلوب باشد و به تشخیص هیأت پذیرش، در مورد شرکت های تولیدی، روش حسابداری قیمت تمام شده (حسابداری صنعتی) استقرار داشته باشد. به علاوه دفاتر و حسابهای شرکت باید بر اساس استانداردهای حسابداری مصوب در کشور، نگهداری شود.
12- شرکت متقاضی پذیرش باید گزارش های حسابرسی دو دوره مالی متوالی پیش از زمان پذیرش را ارائه نماید. این گونه گزارش ها بایستی توسط مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران که واجد ویژگی های خاص مصوب شورای بورس نیز باشند، تهیه شده باشد.
در این روزها که امنیت سرمایهگذاری و فعالیت بخش خصوصی دشواریهایی دارد، میشود دو باشگاه به عظمت استقلال و پرسپولیس را به همین راحتی به بخش خصوصی واگذار کرد و منتظر بازدهی آنها ماند؟! اصلاً بخش خصوصی چرا باید برای خرید این دو باشگاه اقدام کنند؟ باشگاههایی که واقعاً بهجز هوادار، چیز دیگری ندارند. نه زمین تمرین اختصاصی و نه ورزشگاه اختصاصی. از همه مهمتر، بدهیهای کلان که در اثر سوءمدیریت در سالهای اخیر گریبانگیر این دو باشگاه شده، تنها ارثیهای است که به سرمایهگذاران میرسد. نکته دیگر، منابع درآمدزایی برای این دو باشگاه است. روزی که استقلال و پرسپولیس خصوصی شوند، دیگر نمیتوانند یک ریال هم از دولت ارتزاق کنند و باید به فکر درآمد برای خود باشند.
یکی از اصلیترین طرق درآمدزایی برای یک باشگاه خصوصی، حق پخش تلویزیونی است. باشگاههای بزرگ و سرشناس کشورهای صاحب فوتبال، مبالغ کلانی را هر سال بابت حق پخش از شبکههای تلویزیونی دریافت میکنند تا اجازه ورود دوربینهای آنها را به ورزشگاهشان بدهند و از طریق همین پول، بخش زیادی از هزینههای خود را تأمین میکنند. به عنوان مثال، "سازمان فوتبال و امور مالی" در گزارشی اعلام کرد که باشگاه لیورپول بیشترین درآمد را از نظر حق پخش تلویزیونی در سال گذشته داشته است. قرمزهای آنفیلد از این راه حدود ۱۷۲.۸ میلیون یورو درآمد زایی کردند که در نوع خود رقمی حیرت انگیز و جالب توجه به نظر می رسد. بعد از لیورپول نیز دو باشگاه دیگر انگلیسی با فاصله بسیار نزدیک قرار دارند. منچستر سیتی با ۱۷۱.۱ میلیون یورو و چلسی با ۱۶۵.۶ میلیون یورو در رتبه های بعدی بعد از لیورپول قرار دارند. اکنون کافی است به سرنوشت حق پخش تلویزیونی در فوتبال ایران نگاه کنید. آیا صداوسیما حاضر میشود وقتی استقلال و پرسپولیس خصوصی شدند، برای پخش بازی این دو باشگاه، مبلغ زیادی بپردازد تا بخش زیادی از هزینههای آنها تأمین شود؟ بدون تردید خیر!
فارغ از تمام مسائل اقتصادی حاکم بر این معادله که اصلاً مساعد نیست، مسائل سیاسی و اجتماعی هم بر خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس سایه افکنده است. بیایید واکاوی بیشتری در این حوزه داشته باشیم. دولت به دلایل گوناگونی دوست ندارد دو بازوی خود را در حوزه فوتبال بهراحتی از دست بدهد، زیرا بیش از همه، به میزان تأثیرگذاری فوتبال در جامعه آگاهی دارد. تصور کنید این سرمایه عظیم مردمی، به دست بخش خصوصی بیفتد، آنگاه مشخص نیست این موج به کدام سمت هدایت میشود؛ موجی که اگر باب میل قدرت نباشد، مشخص نیست در نهایت به کجا ختم میشود!
البته تمام ماجرا هم به این سیاهی نیست و در دل تمام بیمها و نگرانیها، امیدهایی هم برای تحقق این امر وجود دارد. بالاخره باید یک روز این اتفاق رخ دهد و مسیر خصوصی شدن این دو باشگاه هموار شود، زیرا دیگر به این شکل مدیریت کردن استقلال و پرسپولیس تقریباً ناممکن است. بدون تردید دولت به هر شکل هم که این دو باشگاه را اداره کند، بازنده این ماجرا خواهد بود. زیرا در نهایت از طرف سایر باشگاهها، متهم به جانبداری و رنگی بودن میشود. در این چند سال دیدهایم طرفداران دو تیم به هر بهانهای به دولت و وزیر ورزش حمله کردهاند. اما باید این واگذاری از کانال صحیح انجام شود. قطعا اگر این دو باشگاه در مزایده به فروش گذاشته شوند، تا توسط افراد صاحب سرمایه خریداری شود، نتیجه مطلوب تری خواهد داشت تا اینکه مقداری از سهام این دو باشگاه با هزینه های انباشه وارد بورس شده و پس از کسب مقداری سود از جیب مردم و تسویه بدهی های این دو باشگاه توسط دولت، دوباره توسط خود دولت اداره شود!
نویسنده: جعفر احمدی