کارت پایان خدمتم صادر نشد تا به لندن نروم
مهدویکیا: بعد از فسخ قرارداد با تاتنهام افسردگی گرفتم
مهدی مهدوی کیا در تازهترین صحبتهایش خاطراتی جالب از دوران پر فراز و نشیب بازیگریاش به زبان آورده است.
به گزارش "ورزش سه"، بازیکن سابق پرسپولیس و تیم ملی درباره اتفاقات عجیب دوران بازیاش حرفهای جالبی را مطرح کرده که شاید مهمترین آنها مربوط به حسرت بازی در کنار زیدان و البته ماجرای بیانیه خداحافظیاش و همچنین فسخ قرارداد با تاتنهام انگلیس به دلیل کارت پایان خدمت باشد. او در گفتگویی که با صفحه اینستاگرامی باشگاه پرسپولیس داشته با اشاره به حضور یحیی گل محمدی روی نیمکت این تیم گفت: به نظرم آقای کالدرون در نیم فصل اول عملکرد خوبی داشت و نتایج خوبی با این تیم گرفت اما نمیدانم که چه اتفاقاتی افتاد که از پرسپولیس جدا شد. با این همه انتخاب یحیی گلمحمدی به عنوان جانشین کالدرون یک انتخاب هوشمندانه بود چرا که او یک مربی جوان و پرسپولیسی است که شناخت خوبی هم از این تیم دارد. گلمحمدی در سالهای اخیر عملکرد خیلی خوبی داشته و میتواند پرسپولیس را باز هم موفق کند. سلامتی و حفظ آن از هر چیز مهمتر است. امیدوارم اگر مسابقات لیگ برتر ادامه پیدا کرد تیم پرسپولیس بتواند یک بار دیگر به مقام قهرمانی رسیده و دل هوادارانش را شاد کند.
میتوانستم بازی کنم اما جا را به جوانان دادم
فکر کنم حدود ۱۱۳ بازی ملی انجام دادم و این در حالی است که طبق آماری که به من دادند ۵۲ بازی ملی هم به اردوهای تیم ملی نیامدم تا بازیکنان جوانتر بازی کنند. من در ۳۲ سالگی از تیم ملی خداحافظی کردم و شاید این فرصت را داشتم که تا ۳۶ سالگی در تیم ملی باشم اما از آن جایی که پیش از خودم دیده بودم که برخی از بزرگان فوتبال مورد بیمهری هواداران قرار گرفته بودند به همین دلیل تصمیم گرفتم که قبل از اینکه کار به به اینجا برسد خودم از تیم ملی خداحافظی کنم.
در نوجوانی قهرمان مسابقات دو شدم
در هندبال هم عملکرد خیلی خوبی داشتم و جزو بازیکنان خوب بودم. همچنین در دوی سرعت هم مقام آورم و در مسابقات بین المللی مدارس که با حضور چند کشور برگزار شد به مقام قهرمانی رسیدم. یک دونده کرهای دوم شد و یک دونده هندوستان هم در رده سوم ایستاد. البته بعد از مدتی از حضور در دوی سرعت به سمت حضور در دوی استقامت رفتم اما در نهایت در سن ۱۴ سالگی تصمیم گرفتم که فوتبالیست شوم و فوتبال را ادامه دهم.
بازی برابر زیدان و کنار رونالدینیو برایم جذاب بود
این شانس را داشتم که با بازیکنان خوبی در فوتبال ایران و فوتبال اروپا بازی کردم. ما در یک بازی که مقابل یوونتوس بازی کردیم واقعاً عملکرد زین الدین زیدان من را تحت تاثیر قرار داد و او یک فوتبالیست نابغه بود. همچنین از بازی کردن کنار رونالدینیو خیلی خوشم میآمد که این فرصت در یک بازی نصیب من شد؛ چرا که برای حضور در تیم منتخب جهان دعوت شدم و در قالب دو تیم رونالدینیو و تیم شوچنکو در کنار این بازیکن بزرگ برزیلی به میدان رفتم.
پیراهن کریمی، دایی و بیرهوف را یادگاری گرفتم
این شانس را داشتم که با علی دایی و علی کریمی پیراهنم را عوض کنم و پیراهن بایرن مونیخ را از آنها گرفتم. همچنین با وحید هاشمیان هم این کار را انجام دادم. واقعا لذت خیلی زیادی دارد که یک هموطن در خارج از کشور با هم وطنش مسابقه دهد و در پایان بازی هم پیراهنهایشان را عوض کنند. البته در جام جهانی ۱۹۹۸ پیراهن خودم را با اولیور بیرهوف عوض کردم و هنوز همان پیراهن را دارم.
میخواستم برابر هامبورگ خداحافظی کنم اما میلانیها آمدند
از طریق برخی از دوستانم در هامبورگ این بازی را پیگیری کردیم اما در نهایت با تیم پیشکسوتان میلان بازی کردیم که در آن بازی هم خوشبختانه کنار ستارههای نامدار سالهای قبل تیم پرسپولیس بازی کردم. این افتخار و فرصت نصیب من شد که این اتفاق بزرگی برای من بود و در نهایت در این بازی از فوتبال خداحافظی کردم. متاسفانه در کشور ما مراسم خوب خداحافظی برای بازیکنان برگزار نمیشود. خودم پیش از این دیده بودم که برخی از بازیکنان با ناراحتی از دنیای فوتبال کنار رفتند و از آنجایی که این مسئله را دیده بودم دوست نداشتم که این اتفاق برای خودم رخ بدهد.
با تاتنهام قرارداد بستم اما نشد که بروم و افسردگی گرفتم
این مسئله را الان می گویم؛ بعد از پیشنهادی که به من داده شد به لندن رفتیم و حتی قرارداد ۳ سالهای را با باشگاه تاتنهام به امضا رساندم اما در قرارداد بندی را گنجاندیم و آن این بود که من کارت پایان خدمت بگیرم تا به این باشگاه بروم اما در نهایت کارت پایان خدمت برای من صادر نشد و نتوانستم به تاتنهام بروم. البته از باشگاه هامبورگ هم برای عقد قرارداد با من به تهران آمدند که آن زمان باز هم به دلیل بحث کارت پایان خدمت نتوانستم راهی این تیم شوم. این مسائل باعث شد تا دچار افسردگی شدیدی شوم به طوری که چند کیلو به وزنم اضافه شد. هر چند که در نهایت سرنوشت، من را به سمت فوتبال آلمان برد و شاید قسمت همین بود که زندگی من در فوتبال آلمان رقم بخورد.
وقتی دعوا شد برهانی پشت فریدون زندی قایم شد!
وقتی به کره شمالی رسیدیم یک مترجم با ما بود و میگفت که در این کشور سالهاست که هیچ دعوایی نشده و بارها این مسئله را تکرار میکرد. بعد از این که کره شمالی را شکست دادیم جمعیتی بالغ بر ۴۰ هزار هوادار خشمگین کرهای دور اتوبوس ما حضور داشتند و واقعا ما نگران بودیم اما باز هم مترجم میگفت که دعوای در این کشور صورت نمیگیرد! در یک لحظه هواداران کره شمالی به سمت ما حملهور شدند و ما مجبور شدیم به رختکن کوچک و گرم فرار کنیم. بعد از این مسئله ماساژورها و بازیکنان جلوی در رختکن را گرفتند و بقیه بازیکنان هم صندلیهای تاشو را برداشتند تا اگر به سمت آنها حمله کردند با آنها مقابله کنیم. در این لحظه دیدم که فریدون زندی واقعا ترسیده بود چرا که او از آلمان آمده بود و این صحنهها را ندید اما دیدم یک بازیکن پشت او قایم شده که رفتم دیدم آرش برهانی است! به او گفتم تو بچه کرمان هستی و باید صندلی به دست، نفر اول برای دعوا حاضر باشی! او اما پشت زندی قایم شد!
پیش بینی گل میهایلوویچ شش ماه قبل از جام جهانی!
برای حضور در یکی از مراسم باید همراه با هم به شرق آسیا میرفتیم. او در طول پرواز بارها مشغول نوشتن برخی مطالب بود. او بعد از چند دقیقه از من خواست که کنار او بنشینم. با این که ۶ ماه به بازی با یوگسلاوی در جام جهانی ۹۸ باقی مانده بود او تاکتیکها و موارد مختلف را در خصوص این بازی به من گفت و در آخر اعلام کرد که اگر قرار باشد ما از یوگسلاوی گل بخوریم میهایلوویچ از روی ضربه ایستگاهی به ما گل می زند که دقیقاً همین اتفاق هم رخ داد. این مسئله نشان می دهد که او چقدر فوتبال ما را میشناخت و چقدر مربی بزرگی بود. این را هم بگویم که من در بانک ملی در خط حمله بازی میکردنم و سالها آقای گل ردههای پایه بودم اما استانکو در پرسپولیس از سیستم 3 مهاجم استفاده کرد و من از کمی از دروازه فاصله گرفتم. این دو مربی که به رحمت خدا رفتند تاثیر زیادی در زندگی ورزشی من داشتند که همواره از آنها ممنونم.
ماجرای بیانیه تند بعد از خداحافظی از فوتبال
سالها برای تیم ملی بازی کرده و به پوشیدن پیراهن تیم ملی کشورم افتخار می کردم اما متاسفانه برخی ها به من لقب وطنفروش دادند که این مسئله واقعاً برای من سنگین بود. آن بیانیه را هم برای پاسخ به همین افراد دادم چرا که واقعا در حق من کم لطفی کردند.