سکوت مارک ویلموتس در اسلوونی شکست
فکر میکردم مثل کیروش میتوانم ۸ سال در ایران بمانم
ویلموتس که فرزند او در یک تیم اسلوونیایی به بازی مشغول است، برای تماشای سه مسابقه این تیم به این کشور سفر کرده و در آنجا به سوالات خبرنگار تلویزیون این کشور پاسخ داده است.
به گزارش "ورزش سه"، در اوایل فصل زمستان مارک ویلموتس به دلیل آنچه که آن را عدم تعهد فدراسیون فوتبال ایران نسبت به پرداختها نام گذاشته بود، از نیمکت تیم ملی ایران دور شد تا حالا با فرصت بیشتری روند پسران خود را در لیگ اسلوونی دنبال کند؛ دو بازیکنی که در ۳ مسابقه تحت نظر پدر خود قرار گرفتند.
اگرچه مارک ویلموتس، سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران، علاقه چندانی به گفتگو ندارد اما به نحو عجیبی در تور یکی از رسانه های کشور اسلوونی گیر کرده است. بنابر نوشته این سایت اسلوونیایی، رنه یکی از پسران مارک ویلموتس تنها ۵ دقیقه برای تیمش بازی کرد در حالی که مارتن، دیگر پسر او، به عنوان بازیکن ثابت تیم به میدان میرود.
از شروع مصاحبه اینطور برمی آید که او همواره در اوقات نزدیک بهار به این کشور سفر می کند و حالا تلویزیون اسلوونی با این چهره مشهور فوتبال بلژیک صحبت کرده است. کسی که کار خود را با ایران با امید بسیار و در فضایی کاملاً مثبت آغاز کرد اما به سرعت تبدیل به یکی از مورد شکایت قرار گرفته ترین سرمربیان تاریخ ایران شد. این گفتگو را بخوانید:
صحبت های مارک ویلموتس با انتقاد از فضای فوتبال اسلوونی آغاز می شود: ورزشگاه بسیار خوب است اما ساعت مسابقه مناسب نیست. شما ساعتی را برای برگزاری بازی انتخاب کرده اید که در آن زمان مردم مشغول به کار هستند. آنها نمی توانند به استادیوم بروند یا حتی مسابقات را در تلویزیون تماشا کنند. من شگفت زده شدم وقتی فهمیدم مردم نمی آیند. فوتبال بدون تماشاگر به هیچ دردی نمی خورد و احساسی را با خود به همراه ندارد.
* شما در این چند هفته در کشور اسلوونی بودهاید. در این سرزمین چه احساسی دارید؟
یکی از پسران من قبلاً در ایتالیا بازی کرده و دیگری عضو تیمی در مجارستان بوده است. من اغلب برای تماشای بازی آنها به این دو کشور سفر می کردم و بدون اغراق هزار کیلومتر برای آنها رانندگی میکردم. اما سال گذشته در لیوبلیانا متوقف شدم؛ جایی که بین ایتالیا و مجارستان بود. یک مکان زیبا و مرتب و تمیز. من تعجب کردم که چرا چنین کشوری را قبلاً نمی شناختم. همسر و دخترم هم هیجان زده شدند. با این حال وقتی این احتمال وجود آمد که پسران من، رنه و مارتن، در مکانی که ۲۵ کیلومتر با لیوبلیانا فاصله دارد بازی کنند، همه ما به این موضوع فکر کردیم. پسرانم از من پرسیدند اسلوونی چگونه است و من به آنها گفتم عالی. مردم رفتار دوستانه ای دارند و همه جا مثل بلژیک و فرانسه است. در تریگلاو فرصتی برای آموزش و بازی وجود داشت و این باشگاه میتواند پایه پیشرفت فرزندان من در فوتبال باشد.
* باتوجه به حضورتان در اینجا، لیگ اسلوونی را دنبال کردهاید، به نظر شما سطح فوتبال در لیگ اسلوونی تا چه حد بالاست؟
من فقط سه مسابقه را تماشا کردم و قضاوت در این باره دشوار است. ضمن این که حواس من بیشتر به تیم تریگلاو بود که خوشبختانه دو بار برنده شدند و یک بار هم مساوی کردند. تیمی که فرزندان من در آن بازی میکنند قدرتمند است و از روحیه جنگندگی بازیکنان لذت میبریم. بازیکنانی که از روی نیمکت به تیم اضافه میشوند هم همواره به تیمشان چیزی اضافه میکنند. به نظر من تیم خوبی تشکیل شده و در بستر یک تیم خوب میشود کیفیت فردی را هم به معرض نمایش گذاشت.
* به نظر شما لیگ اسلوونی با چه چیزهایی بهتر یا بدتر میشود؟
من بیشتر از هرچیزی، از کم بودن جمعیت تعجب کردم. ورزشگاه خوب است اما ساعت مسابقه بد انتخاب شده. همانطور که گفتم فوتبال بدون تماشاگر هیچ است، ما باید حداقل 10 هزار تماشاچی در ورزشگاه داشته باشیم که بازیکنان را با تشویق و فریاد به جلو برانند، این به بازیکن انگیزه میدهد و آن ها حتما در این شرایط بهتر بازی میکنند. قطعا مسئولان فوتبال در اسلوونی اولین ماموریتشان باید راهی باشد که استادیوم ها را پر کند. چون فوتبال یک احساس است و میشود با جلب احساسات، خانواده ها را به ورزشگاه جذب کرد، در این صورت فوتبال جذاب تر هم میشود چون کار یک فوتبالیست در مقابل هواداران، بسیار سرگرم کننده است. البته من شنیده ام که در اسلوونی تیم های پرطرفداری هم وجود دارد.
اسلوونی یک کشور دو میلیون نفری است و باید واقع بین باشیم. اینجا سیستم کار و سازماندهی باید بر مبنای کشف استعداد و صدور آن ها به بازارهای دیگر و خارج از کشور باشد. چیزی که باعث کسب درآمد میشود تا زیر ساخت ها را درست کرد و استعدادهای جدیدتری نیز به فوتبال اضافه کرد. اسلوونی باید از موقعیت عالی جغرافیایی اش که بین ایتالیا، اتریش، مجارستان و کرواسی قرار گرفته استفاده کند. اینجا امکانات زیادی وجود دارد و در این مسیر و با کشف استعدادهای بیشتر حتما سطح تیم ملی هم بالا خواهد رفت.
* شما در چهار جام جهانی حضور پیدا کردید، این چطور اتفاق افتاده است؟ این تورنمنتی است که بعضی بازیکنان دوست دارند حتی در یک دوره از آن شرکت کنند؛ اگر تجربیات جالبی دارید آن را با ما در میان بگذارید.
من در هر جام جهانی بهتر از قبلی بودم. اگرچه هرچه میگذشت، صدمات با مصدومیتها مشکلات بیشتری به وجود میآمد. من 12 عمل جراحی را در دوران بازیگریام انجام دادم و در آخرین بازیام در مرحله یک هشتم نهایی جام جهانی 2002 مقابل برزیل با محافظ زانو به میدان رفتم. خیلیها این را نمیدانند. قبل از بازی، یک روزنامه نگار از من سوال کرد آیا از برزیلیها میترسی که من جواب دادم فقط از یک چیز میترسم. اینکه بازی محکمی انجام شود.
* شما به عنوان یک فوتبالیست زندگی حرفه ای و موفقی داشتید. مهم ترین خاطره شما از فوتبال چیست؟
قهرمانی با جام یوفا با شالکه و قهرمانی بلژیک مهم ترین افتخارات ما هستند. من به عنوان بازیکن عضو تیم هایی بودم که نتایج خوبی کسب کردند و حسی که برای من از فوتبال باقی مانده، بازی در استادیوم های زیبایی است که همواره پر از تماشاگر بودند و به آن احساس وابستگی داشتم. امروز هم به عنوان یک مربی، بعد از کسب تجربه به عنوان دستیار نزد دید اد ووکات و ژرژ لیکنز، 4 سال سرمربی بلژیک شدم که این افتخار بزرگی است. بلژیک از 2002 تا 2014 وارد هیچ تورنمنت بزرگی نشده بود اما با رهبری من دوباره به جام جهانی و جام ملت ها بازگشت و من بسیار به این موضوع افتخار میکنم. در حال حاضر بلژیک تیم اول فیفاست و این اولین بار است که در تاریخ کشور ما رخ داده.
* شما گلهای زیادی در دوران فوتبالتان زدید. بهترین گلتان کدام بود؟
در بازیهای مقدماتی جام جهانی 2002 یکی از زیباترین گلهایم را به فرانسویها زدم. بازی بین فرانسه و بلژیک همیشه جذاب است. در دقیقه 89 بازی، دروازهبان ضربه کاشته را به سمت محوطه جریمه فرانسه فرستاد و من در استادو فرانس مقابل چشمان 80 هزار نفر، ضربهای به توپ زدم که اولریش رامه، دروازهبان تیم فرانسه آن را ندید. این یک گل بسیار زیبا، هیجانانگیز و چشمگیر بود.
* حالا مربی هستید و دوست داریم خودتان را بهعنوان مربی توضیح دهید...
من مربیای هستم که دوست ندارم دفاعی بازی کنم. ایده من این است که تیمهای من بصورت تهاجمی حریف را تحت فشار قرار بدهند و بازیکنانم مدام در محوطه جریمه تیم حریف باشند. نگاه مدافعان تیمم نیز رو به جلو باشد و همیشه پِرِس و فشار را از جلو انجام بدهیم.
* چرا بهعنوان یک سرمربی در حال حاضر شغلی ندارید؟ به ما بگویید برنامه ما برای آینده مربیگری شما چیست؟
من 30 سال مستمر بازیکن و مربی بودم، آن هم در بازار اروپا. در سال 2017 پیشنهادی از آفریقا و اروپا دریافت کردم و سرمربی تیم ساحل عاج شدم که مثل تیم ملی دوم فرانسه بود. من خاطرات خوبی از این کار دارم، اما بعد از شکست مقابل مراکش ما از جام جهانی جا ماندیم و همه چیز بهم ریخت؛ تا اینکه سال گذشته پیشنهادی از ایران به دستم رسید. یک پیشنهادی با چشماندازی عالی برای سه سال کار تا جام جهانی 2022 قطر، اما در پایان سال گذشته، این قرارداد هم به پایان رسید چون پنج ماه متوالی دستمزدی از سمت ایران به ما پرداخت نشد؛ به خاطر داشته باشید من در کادر فنی تیم ملی ایران تنها نبودم و چهار مربی نیز همراه من بودند.
* رفتن به ایران و کار در آنجا چطور بود؟
تیم ایران مجموعه فوقالعادهای از بازیکنان قدرتمند است که ازنظر جسمی و مهارتهای فردی فوتبال در جایگاه بالایی قراردارند. مرکز ملی فوتبال آنها هم مدرن و فوقالعاده است. صادقانه بگویم در ابتدا پیشنهاد ایران نظر من را چندان جلب نکرد. اما وقتی فکر کردم که کارلوس کی روش پیش از من به مدت 8 سال هدایت تیم ملی را بر عهده داشته است نظرم به این پروژه جلب شد. من فکر کردم که حضور در تیم ملی ایران به معنای یک پروژه بلندمدت و طولانی است. البته تیم ملی ایران به شکل دفاعی بازی میکرد و من شروع کردم به تغییرات و معرفی تاکتیکهای تهاجمی. شروع خیلی خوبی هم داشتیم. سوریه را با 5 گل شکست دادیم و در کره در مقابل تیم قدرتمند این کشور به نتیجه تساوی یکبریک دستیافتیم. بازی بعدی هم دربرابرکامبوج بود که با نتیجه 14 بر صفر به سود ما به اتمام رسید اما تیم ما در میانه یک ماجرای سیاسی و اختلاف با امریکا قرار داشت و شرایط در کشور ایران هرروز بدتر و بدتر میشد و از همه بدتر بودجه فدراسیون فوتبال ایران به پایان رسید (این مسئله باعث اتمام این کار شد).
حالا هم پیشنهادهایی دارم اما زمان کافی برای این مسئله وجود دارد و کاملاً آرام و بدون عجله قصد دارم درخصوص این پیشنهادات تصمیم بگیرم. البته ظرف 3 ماه آینده مقصد خود را مشخص خواهم کرد و راستش برایم مهم نیست که مقصدم تیم ملی یا یک تیم باشگاهی باشد.
* آیا این وقفه کاری ناراحتتان نمیکند؟
به هر حال وقتم را در تماشای مسابقات میگذرانم. مثلا با دقت تاکتیکهای پپ گواردیولا را در دیدار با رئال در لیگ قهرمانان اروپا که بدون مهاجم کلاسیک بازی کرد را آنالیز کردم تا ایدههای جدید او را کشف کنم. فوتبال زندگی من است و من دیوانهوار عاشق این رشته ورزشی هستم.
* ما فاصله زیادی تا جام ملتهای اروپا نداریم. نظر شما درباره تیم ملی بلژیک و عملکرد احتمالیاش چیست؟
متاسفانه تیم ملی بلژیک به دلیل بعضی از مصدومیتها نوسانهایی داشت. شما دیدید که در جام جهانی قبلی و بدون بازیکنان مصدوم، بلژیک چه بازیهای خوبی کرد، اما حالا نمیشود گفت که در ماه ژوئن که مسابقات برگزار میشود، کدام بازیکنان بصورت کامل آماده خواهند بود. نکتهای که باید بگویم این است که کسب عنوان در شرایطی اتفاق میافتد که شانس مناسب در زمان مناسب به شما رجوع کند. زمانی که من سرمربی بلژیک بودم، ما به دنبال قهرمانی بودیم و چهار سال بعد هم اوضاع به همین ترتیب است، اما همان بازیکنان چهار سال بزرگتر و بهتر شدهاند و در قویترین باشگاههای اروپا نقشهای اصلی را ایفا میکنند، اما سوال باقی مانده این است که آیا با بازنشستگی برخی بازیکنان کلیدی مثل فرتونگن، کمپانی و فرمالن، جایگزینهای مناسبی داریم؟ فکر میکنم بلژیک کشور کوچکی است، اما فوتبالیستهایی استثنایی دارد.