مدیریت استقلال و توان مدیریت استراماچونی
محتوای ایمیل وکیل آندرهآ استراماچونی به باشگاه استقلال و طرح خواستههایی خارج از عرف، میتواند پایان کار هر سرمربی با هر باشگاهی باشد.
به گزارش ورزش سه ، با روایتی که باشگاه استقلال از این درخواستها ارائه میدهد، میتوان به این تصور رسید که استراماچونی فضاهای هواداری اطراف باشگاه استقلال را به خوبی شناخته و اینطور تشخیص داده که حتی با طرح خواستههایی عجیب نیز میتواند قرارداد جدیدی را با این باشگاه امضا کند اما روایت مدیربرنامههای استراماچونی این است که استراما مبلغی حدود ۴۰۰ هزار یورو طلبکار است و باشگاه باید حقوق معوقه او و دستیارانش را پرداخت کند.
دریافت دستمزد باقیمانده، خرید بازیکن تا ۹۰۰ هزار یورو و نکات دیگری که البته اغلب بدیهی هستند و پوشال محتوای اصلی محسوب میشوند، چیزی نیست که برای باشگاه استقلال مقدور باشد و البته حتی در صورت امکان اقتصادی باشگاه استقلال برای امضای چنین قراردادی، هرگز منطقی نیست که باشگاه زیر بار چنین بندهایی برود، البته اگر روایت باشگاه استقلال را باور کرده باشیم.
اما مسأله اصلی این نیست. آنچه هواداران را با باشگاه استقلال همراه نمیکند و آنها همچنان بازگشت استراماچونی را میخواهند یا حتی ادعای جعلی بودن ایمیل منتشر شده از سوی باشگاه استقلال را مطرح میکنند، محصول یک بیاعتمادی بزرگ است که مدیران باشگاه استقلال سازندهاش هستند.
اگر اختلاف بین استراماچونی و باشگاه استقلال در دورهای رخ میداد که دستکم اندکی اعتماد بین هوادار و رسانه و باشگاه وجود داشت، آنگاه شاید استراماچونی بازنده این بازی بود. استراماچونی دوست دارد بازیگر اصلی این بازی باشد. چنین بازی جذاب و پولسازی در کمتر باشگاهی پیدا میشود. استقلال حتی اگر زیر بار بندهای جدید وکلای استراما نرود، باز هم باید گرفتار پروندهای در فیفا شود و طبق رسم همیشگی بازنده دادگاههای بینالمللی خواهیم بود و استقلال یک خسارت بزرگ را پیش رو خواهد داشت. استراماچونی قراردادش را یکطرفه فسخ کرده و برای مبلغ باقیمانده از قراردادش (حتی برای دو فصل) ادعای خسارت خواهد کرد.
استقلال در ماجرای استراماچونی نشان داد که برای یک پروژه حرفهای با یک مربی مثل استراماچونی ضعفهای پرشماری در مدیریت دارد و نمیتواند چنین پروژهای را پیش ببرد و به همین بنبستهایی میرسد که در دو هفته اخیر رسیده است. برای باشگاهی مثل استقلال با این مدیریت آماتور همکاری با مربیان خارجی و قراردادهای بینالمللی حاصلی جز خسارتهای بزرگ ندارد.
حالا استقلال مانده و قرارداد دو مربی در سالهای اخیر و انبوهی از بدهی. هم شفر یک طلبکار بزرگ از استقلال است و هم استراماچونی به لیست طلبکاران اضافه شده و هیچکس نمیداند این بدهیها چه سرنوشتی برای استقلال میسازند.بحران مدیریت در باشگاهها منجر به غرق شدن در بدهیها شده و غیرمتعهد بودن باشگاهها در مسائل مالی، خسارتهای سنگین به بار میآورد. این روند حاصلی جز ورشکستگی ندارد و استقلال نمیتواند انکار کند که در آستانهاش ایستاده است.
باشگاه استقلال چهرههایی تازه میخواهد، برای سیاق دیگری از مدیریت، دور از این حربههای کهنه و دلآزار. چه با استراماچونی و چه بدون او، مسأله مهمتر در باشگاهداری، نوع نگاه مدیران به روشهای مدیریت در باشگاه است، همانچه هواداران به هزار و یک زبان گفتهاند.
فرشاد کاس نژاد - ایران ورزشی