ماجرای جدایی من از استقلال از ورزش فراتر رفت
استراماچونی: اینطوری زنده زنده میمیرم!
استراماچونی با مبلغ یک و نیم میلیون دلار و قراردادی دو ساله به استقلال ایران پیوست اما تاکنون مبلغ کمی از پول قرارداد خود را دریافت کرده است.
به گزارش "ورزش سه"، سرمربی ایتالیایی استقلالی ها که اکنون در ایران حضور ندارد امروز در مصاحبه ای با روزنامه ایل مساجرو درباره خروج خود از ایران و فعالیت در تهران و تیم استقلال به صحبت پرداخت.
این روزنامه پیش از آغاز صحبت ها با استراماچونی می نویسد: ایران کشوری است که این روزها تحت فشار تحریم های اقتصادی قرار دارد و به همین دلیل نمی تواند از کانال های معمول برای انتقال پول استفاده کند. آنها می توانستند از یکسری از درآمدهای خود برای حضور در لیگ داخلی و لیگ آسیایی استفاده کنند اما این موضوع نیز امکان پذیر نشد.
در حالی که عنوان می شد به باشگاه استقلال پول خواهد رسید این اتفاق نیفتاد و پس از پیروزی در دیداری مهم برابر صنعت نفت و رسیدن به صدر جدول رده بندی باز هم این اتفاق نیفتاد تا اتفاقاتی در این باشگاه بیفتد.
* تاخیر در پرداخت پول در کشورهای اروپایی هم پیش می آید. به چه دلیل شما تصمیم گرفتید باشگاه را ترک کنید؟
بله در پاناتینایکوس هم اتفاق اینچنینی برای من افتاد و آنها با شش ماه تاخیر پول قرارداد من را می دادند اما اینجا مشکل بزرگی که وجود داشت این بود که هیچ نظمی در پرداخت ها نیست و عملا بلاتکلیفی حاکم است. درخواست پرداخت می دهید و بعد از آن هم وارد پروسه ای می شود که تکلیف آن مشخص نیست.
* بهتر نبود ایران را ترک نمی کردید؟ شما می توانستید در ایران بمانید چون آنها دیر یا زود پول شما را می دادند.
از زمانی که فیفا تصمیم گرفت که مدرک مربیگری من را معلق کند دیگر نمی توانستم کار کنم. پس از نامه فیفا کار کردن برای من ریسک بود و ممکن بود که دیگر نتوانم کار کنم.
(توضیح: حرفهای استراماچونی درباره ابلاغیه فیفا مبنی بر تعلیق وی، احتمالا به پرداخت غیرمعمول پول قرارداد او بر می گردد که برای فدراسیون جهانی فوتبال مورد سوال واقع شده بود.)
* خداحافظی شما برای هواداران تیم به مانند آخرالزمان بود. آنها به خیابان ها آمدند و وزیر ورزش را زیر سوال بردند و همینطور کانالی دیپلماتیک با سفارت ایتالیا برای بازگرداندن شما راه افتاد.
بدشانسی من همین چیزهاست. قضیه من فراتر از ورزش شد و پیدا کردن زمینه ای سیاسی چیزی بود که من حتی تصورش را هم نمی کردم.
* به چه دلیل مربی که اینتر، اودینزه، اسپارتا پراگ و پاناتینایکوس را مربیگری کرده است تصمیم می گیرد که برود و در ایران مربیگری کند. چه کسی شما را مجبور به این کار کرد؟
نمی توانم دو رو باشم. وقتی در تابستان با یک باشگاه ایتالیایی به نتیجه نرسیدم تصمیم گرفتم که بروم. من 43 سال دارم و می خواهم مربیگری کنم و به غیر از آن هم این ماجراجویی برای من بسیار جالب بود. یک دنیا طرفدار که آدمهای گرم و پرشوری هستند و ورزشگاه هایی که همیشه پر هستند و بازی آسیایی و جوی که من را یاد دهه هشتاد می انداخت اتفاقات مهمی بود. من از همان ابتدا با خانواده ام در تهران حاضر شدم. شهر بسیار زیبایی که هم به خوبی می توان در آن زندگی کرد و هم غذاهای بسیار خوشمزه ای دارد.
* این را تایید می کنید که بانوان نقش مهمی در فوتبال آسیا دارند؟
بله من تایید می کنم. هیچ جا به اندازه ایران با خانم های طرفدار فوتبال عکس نینداختم. در ایران فوتبال، یک سوپاپ اطمینان اجتماعی است. قیمت بلیت ها چهار، پنج یورو است و علاقه خیلی شدیدی به فوتبال وجود دارد.
* الان که به خانه برگشته اید، جو کمی سرد شده و در شهر خودت دیگر اثری از توتی و ده روسی نیست.
قلبم زخمی شده است. من مثل فرانچسکو متولد 76 هستم. 6 سال از جوانی ام را در جالوروسی بودم و آنجا بزرگ شدم در کنار توتی، ویتو اسکالا و ده روسی.
* عوض کردن نسل اتفاق خوبی است.
بله ولی قلب من زخمی است. چیزهایی هست که فقط در رم متوجه می شوید. مثل اینکه وقتی در بولونیا بودم، نمی فهمیدم. یکشنبه ها قطار می گرفتم برای اینکه در المپیکو باشم و از باشگاه مورد علاقه ام (ماتزونه) حمایت کنم.
* تیم ملی زیر 17 سال ایتالیا بدون حتی یک بازیکن از رم...
اینطوری دیگر واقعا زنده زنده می میرم. خیلی عذاب می کشم. حالا می شود فهمید کاری که برونو کونتی در رم انجام داد، چقدر مهم بود. وقتی که یک نفر می آید، نمی فهمیم که آمده. وقتی که می رود، می فهمیم چه کسی رفته. (درست مثل همان اتفاقی که برای استراماچونی افتاد)