به بهانه بازگشت ژوزه مورینیو به لیگ برتر؛
این دیگر آخرین فرصت است، آقای خاص!
همه چیز برای ژوزه مورینیو مثل ژانویه 2002 است؛ او شاید در مهم ترین پیچ دوران درخشان مربیگری خود قرار دارد.
به گزارش "ورزش سه"، انتظارات برای بازگشت ژوزه مورینیو به عرصه مربیگری به پایان رسید و حالا سرمربی خاص پرتغالی باز هم در لندن، اما نه چلسی و این بار در تاتنهام چشم ها را به خود خیره خواهد کرد. چندی قبل اشک های تاثیرگذار مورینیو در مصاحبه ای با دوربین اسکای اسپورتس نشان داد چقدر برای بازگشت به بالاترین سطح فوتبال عطش دارد و حالا یک بار دیگر این اتفاق رخ داده است.
فرزند ماهیگیر پرتغالی متولد شهر هشتاد هزار نفری ستوبال بی شک یکی از مهم ترین نام های فوتبال در هزاره جدید است؛ حتی اگر متنفران از ژوزه مورینیو (که کم هم نیستند) بخواهند، نمی توان نام آقای خاص را از فرهنگ لغات فوتبال حذف کرد و حالا او دوباره به لوکیشن دلخواه خود بازگشته است؛ لیگ برتر.
در سال های اخیر منتقدان ژوزه مورینیو دلایل زیادی برای حذف نام وی از فهرست سرمربیان درجه یک در فوتبال جهان ارائه داده اند. ناکامی های متوالی در چلسی و منچستریونایتد باعث شده بر خلاف یک دهه قبل کمتر تیم بزرگ اروپایی برای عقد قرارداد با ژوزه مورینیو وارد عمل شود و متضاد با گذشته، او دیگر پرطرفداراترین سرمربی جهان فوتبال نیست.
بعد از طی کردن دوران کارشناسی تربیت بدنی در دانشکده لیسبون و حضور در کلاس های مربیگری اندی راکسبرو، آقای خاص به عنوان کمک مربی- مترجم در اسپورتیگ لیسبون مشغول به کار شد و اولین نقطه عطف وی همانجا رقم خورد. او الفبای سرمربیگری را زیر نظر بابی رابسون آموخت و روز به روز نقش مهم تری در اسپورتینگ و در ادامه پورتو پیدا می کرد.
بابی رابسون نیز از اعتماد به نفس بالا، مسئولیت پذیری و رابطه صمیمی ژوزه مورینیو با بازیکنان به وجد آمده و فضا برای پیشرفت را برای وی بیشتر مهیا می ساخت. در بارسلونا و باز هم در کنار بابی رابسون، ژوزه مورینیو سبک رفتار با ستاره های بزرگ را آموخت و در ژانویه 2002 دیگر وقت پرواز فرا رسیده بود؛ مورینیو روی نیمکت پورتو جانشین اوکتاویو ماچدو شد و طی دو فصل با این تیم تمام جام های بزرگ و معتبر پرتغال و اروپا را فتح کرد.
پروژه بزرگ رومن آبراموویچ نیاز به یک کارگردان خبره داشت و چه کسی بهتر از ژوزه مورینیو. در تابستان سال 2004، سرمربی پرتغالی با یکی دو جین ستاره راهی لندن شد و هدف مشخص بود؛ اگر روزگاری سرالکس فرگوسن هدف خود را به زیر کشیدن تاج و تخت لیورپول عنوان کرده بود، حالا سلطنت او از سوی ژوزه مورینیو نشانه گرفته شده بود.
مورینیو در چلسی نیز فوق العاده آغاز کرد و بسیاری از رکوردهای تاریخ لیگ برتر از جمله بهترین شروع، کمترین باخت و بیشترین امتیاز در طول یک فصل را از آن خود کرد. اما حسرت لیگ قهرمانان همچنان در کارنامه چلسی مانده بود و آنها با ژوزه مورینیو نیز علیرغم رسیدن تا آستانه کسب قهرمانی، مغلوب لیورپول رافا بنیتس یا شاید کمک داور شدند. بعد از جذب آندری شوچنکو و میشاییل بالاک، اختلافات ژوزه مورینیو و رومن آبراموویچ به اوج رسیده و دیگر زمان جدایی فرا رسیده بود.
بعد از یک سال استراحت، حالا نوبت پذیرش یک پروسه دشوار دیگر بود. ژوزه مورینیو زمانی هدایت اینتر را در دست گرفت که این تیم شاید بدون سرمربی هم فاتح سری آ می شد، اما همه در شهر میلان تنها یک هدف داشتند؛ پایان حسرت 45 سال فتح لیگ قهرمانان.
وقتی در اولین کنفرانس مطبوعاتی ژوزه مورینیو به زبان ایتالیایی صحبت کرده و مدعی شد این زبان را طی سه هفته آموخته، مشخص بود ماسیمو موراتی بالاخره گمشده خود را پیدا کرده است. علیرغم ناکامی در فصل اول و شکست مقابل منچستریونایتد، در دومین فصل درخشان ترین فصل تاریخ اینتر و یک باشگاه ایتالیایی در تاریخ رقم خورد و نراتزوری فاتح سه گانه شد.
اشک های ژوزه مورینیو در آغوش مارکو ماتراتزی به نشانه پایان روزهای فوق العاده وی در اینتر و آغاز یک ماجراجویی جدید بود. او چندی قبل قدرتمندترین بارسلونای تاریخ را در نیمه نهایی لیگ قهرمانان شکست داده بود و هنگام پرواز در چمن نوکمپ، هواداران رئال مادرید دریافتند فقط ژوزه مورینیو می تواند ناجی آنها باشد.
"اگر بارسلونا از من متنفر است این دیگر مشکل خودشان است، ترس در فرهنگ لغات من جایی ندارد." با شنیدن این جمله، فلورنتینو پرز دیگر مطمئن شده بود مورینیو بهترین گزینه برای هدایت سکانس دوم کهکشانی هاست و جذاب ترین ال کلاسیکوهای چند دهه اخیر، با حضور مورینیو روی نیمکت رئال مادرید رقم خورد.
علیرغم فتح مقتدرانه ترین لالیگای تاریخ، سه رقمی شدن امتیازات و زدن 121 گل در یک فصل، ژوزه مورینیو در رئال مادرید همانند تجارب قبلی خود نتیجه نگرفت. درگیری با ستاره های بزرگ و در راس آنها ایکر کاسیاس، تصویر مورینیو در برنابئو را مخدوش ساخت و این بار بر خلاف دفعه های قبلی، کمتر کسی در رئال مادرید از جدایی وی ناراحت شد.
در دومین مقطع حضور در چلسی، ژوزه مورینیو ترک عادت نکرد و در اولین فصل فاتح لیگ برتر شد. اما ابتدای فصل دوم با درگیری با پزشک زن چلسی آغاز شد و در ادامه به زعم وی خیانت برخی بازیکنان بزرگ که ژوزه مورینیو آنها را "موش های خائن" توصیف کرد، باعث اخراج وی در دسامبر 2015 از چلسی شد.
منچستریونایتد بعد از سر الکس فرگوسن به دنبال یک منجی بود و ژوزه مورینیو و زلاتان راهی اولدترافورد شدند. اما ابتدا چلسی تحت هدایت آنتونیو کونته و سال بعد سیتی پپ گواردیولا به قدری قوی بودند که ژوزه مورینیو کسری از افتخارات گذشته خود را در یونایتد تکرار نکرد و قهرمانی های او به تورنمنت های درجه دو مثل لیگ اروپا و جام اتحادیه خلاصه شد. درگیری علنی با پل پوگبا، شاید مهم ترین خاطره دوران حضور او در اولدترافورد بود.
اگرچه برند ژوزه مورینیو هنوز هم بقدری قدرتمند است که هرگاه خبر از تغییر سرمربی در رئال مادرید، بایرن یا آرسنال باشد باز هم نام او در میان است، اما درگیری فراوان با ستاره ها، تاکتیک های به زعم بسیاری سنتی و دفاعی و ناکامی در نتیجه گیری باعث شد شرایط ژوزه مورینیو نسبت به یک دهه قبل بسیار متفاوت باشد.
تاتنهام شاید آخرین فرصت آقای خاص برای اثبات دوباره توانایی های خود و استمرار حضور در سبد "سرمربیهای درجه یک" فوتبال جهان باشد. استادیوم جدید، بازیکنان جوان اما باتجربه، نیمکت خوب، بودجه مالی قابل قبول و تجربه مورینیو در کسب موفقیت در لیگ برتر باعث شده بسیاری اسپرز را بهترین انتخاب برای این سرمربی بدانند.
در سال 2004 و در دیدار پورتو مقابل منچستریونایتد در لیگ قهرمانان، کاستینیا در دقیقه 93 گلی به یادماندنی به ثمر رساند و آن شادی منحصر به فرد، سرآغاز داستان درخشان مورینیو در بالاترین سطح فوتبال شد. حالا و بعد از 15 سال آقای خاص دوباره و این بار در کسوت هدایت تاتنهام، در بوته آزمایش مهمی قرار گرفته است و باید دوباره توانایی های خود را بین این همه غول لیگ برتر مانند لیورپول کلوپ و سیتی گواردیولا ثابت کند.
آریا فاطمی مقدم