کیفیت تیم ملی پایین است؛ اما امیدواریم
چه کنیم که خیلی زود با جام جهانی خداحافظی نکنیم؟
تصور ترسناکی که میخواستیم از آن فرار کنیم، با دومین شکست پیاپی به حقیقت پیوست. حالا تیم ملی مانده و بدترین سناریویی که میتوانست اتفاق بیفتد؛ رتبه سوم جدول و 4 امتیاز فاصله با عراق.
به گزارش ورزش سه ، حالا ما ماندهایم و جمع و تفریق امتیاز حریفان و اینکه «چند امتیاز بگیریم که اینقدر زود با جام جهانی خداحافظی نکنیم؟» اما بیایید کمی از این عدد و رقمها فاصله بگیریم، مقایسه فنی کارلوس کیروش و مارک ویلموتس و اینکه کدامشان امروز برای تیم ملی مربی بهتری هستند را هم موقتاً فراموش کنیم. مهمترین نگرانی از وضعیت تیم ملی، نگرانی از «کیفیت» است. کیفیت فوتبالی که تیم ملی با ویلموتس تولید میکند، به شدت نازل است. به تعبیری، با این مهرهها و نیروی انسانی که در اختیار مربی تیم ملی است، از این بیکیفیتتر نمیشود فوتبال بازی کرد. حقیقت غیرقابل انکار این است که ما در نیمه دوم بازی با بحرین و اغلب دقایق بازی با عراق، «بحران کیفیت» داشتیم.
کیفیت از آن فاکتورهایی است که باید برای آن زحمت کشید، وقت گذاشت و عرق ریخت. یک شبه به دست نمیآید. فوتبال واقعی، پلی استیشن نیست که بهترین بازیکنان را در ترکیب بگذاری و با فشار دادن دکمه مربع و دایره، پیروز باشی. به وضعیت تیم ملی نگاه کنید. ما انتظار داریم تیمی با کیفیت داشته باشیم که به سادگی بحرین و عراق را شکست دهد. انتظار بیجایی هم نیست. در شرایط نرمال، فوتبال ایران هنوز هم چند پله از بحرین و عراق جلوتر است ولی پرسش اساسی این است: «چه کردهایم که انتظار رسیدن به کیفیت را داریم؟» محدود کردن این شکست به ضعفهای فنی ویلموتس (که غیرقابل انکار است) و تقلیل این شکستها به بداقبالی، عین بیانصافی است. مسأله مهمتر این است که هیچ تیمی بدون ایده، با یک مربی راه دور و با یک جلسه تمرین، به کیفیت موردنظر نمیرسد.
اینجا دقیقاً همان جایی است که تفاوت رویکرد کیروش و ویلموتس روشن میشود. در آن دوره هم خبری از کار سازمان یافتهای که منجر به بروز کیفیت شود، نبود. کیروش مجبور بود در کار سازمان لیگ دخالت کند، غرولند کند و دعوا کند تا تیمش به استانداردهای مطلوبش برسد اما حالا با مربیای مواجه هستیم که چنین سختگیریهای ذاتی را ندارد. تا پولش را نگیرد به محل کارش برنمیگردد، چهار روز قبل از بازی وارد ایران میشود، یک جلسه تمرینی و یک جلسه تمرین سبک برگزار میکند و تیم را سوار هواپیما میکند. تیم ملی از خونسردی و بیخیالی ویلموتس ضربه میخورد، چون سیستمی که قرار است به او نظارت کند، تلقی درستی از مفهوم کیفیت ندارد.
در همین بازی، حضور مسعود شجاعی در ترکیب اصلی، این شائبه را تقویت میکند که اساساً ویلموتس لیگ نوزدهم را به طور جدی دنبال نکرده و تصورش از شجاعی، همان هافبکی است که برای تیم کیروش بازی میکرد. با تعویض کاوه رضایی در دقیقه 90 هم با احتمال بیشتری میتوان گفت مربی بلژیکی تیم ملی، چیزی از سابقه رویارویی تیمهای ایران و عراق و اتمسفر فوتبالی بین این دو کشور را نمیداند. اینها مثالهای جزئی از یک وضعیت فراگیر است. ویلموتس نه تصور درستی از فوتبال ایران دارد، نه فضای حاکم بر فوتبال آسیا را میشناسد. و این نشناختن، بیش از اینکه گناه او باشد، متوجه فدراسیونی است که انگار با استخدام مربی اسبق تیم ملی بلژیک، مسئولیتش در تیم ملی را به پایان رسانده و کار را تمام کرده است.
دور رفت به بدترین شکل ممکن برای ایران تمام شد. میماند یک امیدواری برای دور برگشت و حساب کردن روی ضعف عمومی فوتبال در آسیا. مثل همین بحرین که بهترین موقعیت برای 10 امتیازی شدن را چند ساعت قبل از ایران از دست داد و حریف هنگکنگ نشد. به بقیه گروهها نگاه کنید و بببنید اوضاع آنجا هم همینطور است؛ عربستان که در دور رفت با یمن و فلسطین مساوی کرده، تا دقیقه 85 از ازبکستان عقب بود و چیزی نمانده بود که خیلی زود عذر هروه رنار را بخواهد. امارات در یکی از آسانترین گروههای این دوره، در جدولی که ویتنام صدرنشین آن است، در رده سوم قرار گرفته. کرهجنوبی در گروهی با 8 امتیاز صدرنشین است که فقط دو امتیاز با تیم چهارم جدول فاصله دارد.
اگر نتایج بقیه گروهها را خوب بررسی کنید، تیم ملی در دور برگشت حتی با 10 امتیاز (سه برد و یک مساوی) هم میتواند یکی از چهار تیم دوم برتر گروهها باشد. این یعنی کار هنوز برای ما تمام نشده اما با این «کیفیت» که در دو بازی اخیر از تیم ملی دیدهایم، حتی 10 امتیاز گرفتن هم ساده نیست.
علی مغانی