کد خبر : 1643967 | 25 مهر 1398 ساعت 20:36 | 116.5K بازدید | 0 دیدگاه

مایک رستم‌پور: من بهترین بازیکن دفاعی جهانم

نصف ایرانی و نصف آمریکایی‌ام؛ اما آبادان برزیلته!

ستاره دورگه تیم ملی بسکتبال با حضور در «آنتن» صحبت هایی را درباره زندگی شخصی و ورزشی خود به زبان آورد که تا قبل از اینکه هیچ کجا مطرح نشده بود.

نصف ایرانی و نصف آمریکایی‌ام؛ اما آبادان برزیلته!

به گزارش "ورزش سه"، مایک رستم‌پور همان‌طور که از اسمش پیداست، فقط یک رگ ایرانی دارد و خودش در آمریکا متولد شده است. این بازیکن جنگنده که حالا نزدیک به یک سالی است برای تیم ملی بسکتبال ایران بازی می کند، مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده، اما از اینکه بعد از 27 سال توانسته سرزمین پدری اش را از نزدیک ببیند، خوشحال است. او رویاهای بزرگی در سر دارد و خیلی به خودش و هم تیمی هایش در تیم ملی بسکتبال ایران مطمئن است.


قبل از شروع لیگ برتر بسکتبال فرصتی دست داد تا دقایقی را با مایک رستم‌پور که هنوز نمی تواند فارسی صحبت کند، هم‌کلام شویم.


در ادامه مشروح گفت و گو با مایک رستم‌پور که در استودیوی آنتن انجام شده را می خوانید.


* ابتدا از اینجا شروع کنیم که کجا متولد شدی و پدر و مادر تو اهل کجا هستند؟


من اهل سنت پاول مینه سوتا هستم. مادر من آمریکایی است، اما پدرم اصالتا اهل آبادان است. وقتی جنگ ایران و عراق شروع شد، خانواده پدرم از آبادان به اصفهان رفتند و الان هم در اصفهان زندگی می کنند. آن ها خانواده دوست داشتنی ای هستند و از من خیلی حمایت کردند. من همیشه قدردان آن ها هستم. بعد از آن پدر من به آمریکا رفت و ازدواج کرد. ما 4 فرزند هستیم؛ من و 3 خواهر.

 

1443944


* چه زمانی برای اولین بار به ایران آمدی؟


ماه فوریه 2019 بود که برای اولین بار به ایران آمدم. من به تیم ملی دعوت شدم و این برای من باعث افتخار است. تقریبا 7، 8 ماه قبل بود که وارد ایران شدم.


* چرا قبل از اینکه به تیم ملی دعوت شوی، به ایران نیامده بودی تا سرزمین پدری ات را ببینی؟


بعد از اینکه دانشگاه را تمام کردم، چند مسئول از فدراسیون ایران با من تماس گرفتند. تقریبا 4 سال قبل بود. بعد از آن پاسپورت ایرانی گرفتم چون وقتی بچه بودم، این کار را نکرده بودم. این کار برای یک آمریکایی زمان زیادی می برد. باعث مُصر باشی که بخواهی یک شهروند ایرانی شوی که البته من هستم. این پروسه خیلی طولانی بود و استرس زیادی داشت. خیلی خوشحالم که انجامش دادم و الان اینجا هستم.


* قبل از اینکه به ایران بیایی، شناختت از این کشور چقدر بود؟


از آنجایی که پدر من ایرانی بود، من خیلی چیزها را درباره ایران می دانستم. از وقتی من بچه بودم، پدرم در خانه موسیقی ایرانی می گذاشت و پای تلفن با دوستانش فارسی صحبت می کرد. من فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را اطراف خودم داشتم. من در خانه خودم وسایل و دکور ایرانی دارم که از طرف خانواده پدرم به من داده شده. پدرم برای من غذاهای ایرانی مثل قورمه سبزی درست می کرد؛ غذاهایی که معمولا مادران ایرانی درست می کنند، اما پدرم برای من این کار را انجام می داد. از وقتی کوچک بودم، ارتباط خوبی با ایران داشتم و به همین دلیل اینجا این‌قدر خوشحالم.

 

1443945


* بعد از حضورت با دیدن چه چیزهایی سورپرایز شدی؟


همیشه دلم می خواست به ایران بیایم و حالا اینجا هستم. وقتی می خواستم به ایران بیایم، انتظار هیچ چیز خوب یا بدی را نداشتم. فقط می خواستم به ایران بیایم و درباره اینجا، فرهنگ و مردم ایران یاد بگیرم. نمی دانم خیلی ها این موضوع را می دانند یا نه، اما من 4 سالی است که یک بسکتبالیست حرفه ای هستم. من در 20 کشور مختلف بازی کردم و سفر برای من خیلی آسان است. همیشه دوست دارم وارد یک فرهنگ جدید شوم، غذای جدید بخورم و زبان جدید یاد بگیرم. حالا مردم خونگرمی را در ایران می بینم که به نظرم این مهمترین تفاوت ایران با کشورهای دیگر است. این اتفاقات به من نیمه دیگری از وجودم را نشان می دهد. برای همین پدرم این‌قدر آدم خوبی است، چون یک ایرانی است.


* الان که مدتی است در ایران هستی، بیشتر خودت را ایرانی می دانی یا آمریکایی. شاید خیلی از مردم به خاطر بازی در تیم ملی بسکتبال تو را به عنوان یک ایرانی قبول کردند؟


من در آمریکا متولد شدم، مادرم آمریکایی است و پدرم ایرانی. برای من فرقی نمی کند که به من بگویید آمریکایی یا ایرانی. مردم ایران فکر می کنند من آمریکایی هستم. در آمریکا هم مردم فکر می کنند من برای کشور دیگری هستم، اما نمی دانند من ایرانی ام. فکر می کنند شاید مکزیکی هستم و یا شاید هم سرخپوست هستم! خیلی ها در این باره صحبت کردند، اما برای من شخصا اهمیتی ندارد. من برای هر 2 کشور اهمیت یکسانی قائلم. من چه در ایران باشم و چه در آمریکا، به هر 2 کشور تعلق دارم. من همیشه با خودم صادق هستم، پس می توانم بگویم به همان اندازه ای که خانواده آمریکایی ام را دوست دارم، خانواده ایرانی ام را هم دوست دارم. برای من افتخار است که نماینده هر 2 کشور باشم و برای تیم ملی ایران بازی کنم؛ برای سرزمین پدری ام. این بزرگترین افتخار زندگی من است.


* مایک! چه زمانی فارسی یاد می گیری تا بتوانیم با هم فارسی صحبت کنیم؟

یادگیری فارسی هدف بعدی من است، به همین خاطر تصمیم گرفتم در ایران بازی کنم. من می خواهم همه چیز را درباره ایران یاد بگیرم. هر روز هم تیمی هایم چیزهای کوچکی را به من یاد می دهند. می دانم شاید خنده دار باشد، اما فارسی من الان افتضاح است. هر روز بیشتر یاد می گیرم و شاید 5 سال یا 10 سال دیگر نتیجه اش را همه بینند. ایران خانه من است، مثل آمریکا. من دوست دارم در هر 2 کشور بازی کنم.


* شاید این هم از خوش شانسی تو هست که بسکتبال یک رشته دانشگاهی است و خیلی از بازیکنان بسکتبال در ایران می توانند انگلیسی صحبت کنند.


بله، کاملا درست است. بازیکنان تیم ملی افراد تحصیل‌کرده و باهوشی هستند. فکر می کنم خیلی از آن ها حتی به بیش از 2 زبان می توانند صحبت کنند. از وقتی در ایران هستم، خیلی از افراد را دیدم که می توانند به چند زبان حرف بزنند که این خیلی عجیب است. من در دبیرستان سعی کردم اسپانیایی یاد بگیرم، اما نتوانستم. فکر می کنم سطح تحصیلات در ایران نسبت به دنیا خیلی بالاست و این به شدت مرا تحت تاثیر قرار می دهد. من بازیکنان تیم ملی را تحسین می کنم چون آن ها فقط بسکتبال بازی نمی کنند و به موارد دیگر هم اهمیت می دهند.

 

1443946


* در این مدتی که در ایران بودی، با کدام یکی از بازیکنان بیشتر رفیق شدی و ارتباط نزدیکی داری؟


با بازیکنان نفت آبادان خیلی رفیق هستیم چون با آن ها قهرمان ایران شدیم. من در طول 2 ماه به آن ها خیلی نزدیک شدم. با میثم میرزایی در جام جهانی هم اتاقی بودم و خیلی با هم رفیق شدیم.


* الان در تیم ملی بسکتبال ایران بازی می کنی، بیرون از سالن بسکتبال و در خیابان مردم چقدر تو را می شناسند؟


در ایران مردم و هواداران با من رفتار فوق العاده ای داشتند. وقتی خارج از زمین بسکتبال آن ها را می بینم، واکنش‌شان نسبت به من باورنکردنی است. من در حدی نیستم که کسی بخواهد از من الگوبرداری کند. وقتی به صورتشان نگاه می کنم، چهره شان باورنکردنی است. باید از آن ها تشکر کنم. از وقتی اینجا هستم، حمایت آن ها در اینستاگرام و وقتی مرا در شهرهای مختلف می بینند، فوق العاده بوده. وقتی مرا می بینند و با من دست می دهند یا عکس می اندازند، این اتفاقات به من انرژی می دهد. دلم می خواهد تا جایی که می توانم دل این طرفداران را شاد کنم. خیلی ها وقتی این‌طور واکنش ها و تعریف و تمجیدها را می بینند، مغرور می شوند، اما من هرگز مغرور نمی شوم و متواضع هستم. از خانواده ای می آیم که پدر و مادرم برای زندگی شان سخت تلاش کردند. پدرم به من تواضع را یاد داد. من از واکنش مردم واقعا خوشحالم.


* قبل از این گفته بودی که در آمریکا دیدن یک فرد قدبلند چیز عجیبی نیست، اما در ایران فقط بسکتبالیست ها و تعداد معدودی از مردم قد بلندی به اندازه آن ها دارند؟


در آمریکا مردم هم قد من کاملا عادی هستند، اما در ایران مردم خیلی به من نگاه می کنند؛ اول به خاطر قدم، دوم به خاطر عضله هایم و سوم به خاطر اینکه خیلی خالکوبی دارم.

 

1443948


* برویم سراغ بسکتبال. اول بگو که چه شد بسکتبالیست شدی؟


من از بچگی بسکتبال را شروع نکردم. وقتی بچه بودم، قدم داشت بلند می شد و مردم از من می پرسیدند که بسکتبال بازی می کنی؟ اما من می گفتم نه. من در 13 سالگی بسکتبال را شروع کردم که خیلی دیر بود. خیلی ها از 5 یا 6 سالگی بسکتبال را شروع می کنند. من از پایین ترین سطح بازی خودم را آغاز کردم؛ در آمریکا به آن می گوییم سطح هشتم. اوایل خیلی خوب نبودم و بعدا بهتر شدم و تا سطح 12 رسیدم. در دبیرستان مربی خیلی خوبی داشتم و او به من یاد داد که چگونه یک بسکتبالیست خوب و یک انسان خوب باشم. من خیلی چیزها را در بسکتبال از مربی دبیرستانم یاد گرفتم و خیلی از او ممنونم. من در بچگی ورزش های دیگر مثل بیس‌بال یا فوتبال آمریکایی را دوست داشتم. بسکتبال آخرین ورزشی بود که همیشه انتخاب می کردم!


* گفتی که اول از همه به فوتبال آمریکایی علاقه داشتی، پس چرا آن ورزش را دنبال نکردی؟


من فوتبال آمریکایی را دوست دارم و طرفدار تیم شهرم یعنی مینه سوتا وایکینز هستم. دلیل اینکه فوتبال آمریکایی بازی نکردم این بود که پدر و مادرم نمی خواستند من آسیب ببینم. می دانید که فوتبال آمریکایی شاید خشن ترین ورزش دنیا باشد، مثل راگبی. کمی خنده دار است. اگر مرا در زمین بسکتبال ببینید، جزو خشن ترین بازیکنان هستم. نگذاشتند من فوتبال آمریکایی بازی کنم، بعد بسکتبال را اینقدر خشن بازی می کنم.


* بعد از اینکه بسکتبال در مسیر زندگی تو قرار گرفت، قطعا به عنوان بازیکنی که در آمریکا بودی، هدفت این بوده که در NBA بازی کنی. برای اینکه یک بازیکن جوان بتواند به NBA راه پیدا کند، چه مسیری را باید طی کند؟



ورود به NBA هدف هر بسکتبالیستی است. من الان 27 سال دارم و فکر می کنم می توانم بهتر شوم. فکر می کنم دیر یا زود می توانم در NBA بازی کنم. نمی دانم چه زمانی، اما همیشه باور دارم که می شود. سال 2017 خیلی نزدیک بود که وارد NBA شوم. دالاس ماوریکس مرا به اردوی کوچک دعوت کرد. من به آنجا رفتم و 3 روز با بهترین بازیکنان دنیا تمرین کردم. آن ها از تمام دنیا می خواستند فقط 40 بازیکن را انتخاب کنند. از چین، کره جنوبی و حتی بازیکنان سابق NBA آنجا حضور داشتند. من تنها بازیکنی بودم که قبلا در NBA حضور نداشتم و به آنجا دعوت شدم. 3 روز اردو بود و آخر مرا برای لیگ تابستانی انتخاب نکردند. به نظرم اگر به تلاش ادامه دهم، هر چیزی ممکن است. من در دفاع شماره یک هستم. من باور دارم که یکی از بهترین مدافعان دنیا هستم. همان‌طور که در جام جهانی دیدید، همه بازی‌ها را جلوی بهترین بازیکنان دفاع می کردم. من تمام زمین را پرس می کردم و نباید اجازه می دادم حریف گل بزند. فکر می کنم خیلی خوب هم 3 امتیازی می زنم. اگر بخواهم در NBA بازی کنم، یک بازیکن  "3 and D" هستم؛ یعنی هم خوب دفاع می کنم و هم خوب 3 امتیازی می زنم. تا زمان مرگم باور دارم که می توانم در NBA بازی کنم.

 

ستاره دورگه تیم ملی و رویای NBA

 

1443949


* حتما می دانی که تا الان فقط حامد حدادی از ایران توانسته در NBA بازی کند و ارسلان کاظمی هم با وجود تلاش زیاد موفق نشد. بازیکنان ایرانی چه چیزی از نظر تو کم دارند که نمی توانند به NBA برسند؟


به نظرم ایران باید در پرورش استعدادهای جوان بهتر عمل کند. بازیکنان جوان آینده هر کشوری هستند. حدادی هم روی آکادمی خودش کار می کند. وقتی بازیکنان جوان هستند، وقت یاد دادن مبانی بسکتبال به آن هاست. اگر این اتفاق در ایران بیفتد، آینده روشنی در انتظار آن ها خواهد بود. بازیکن جوانی مثل یخچالی امسال در لیگ چین بازی می کند. ایران 80 میلیون جمعیت دارد، پس به اندازه کافی استعداد هست. مربیان ایرانی هم باید از کشور خارج شوند و از مربیان کشورهای دیگر مثل صربستان، کرواسی و... یاد بگیرند. به نظرم این اتفاق باعث می شود تا بسکتبال ایران افراد بیشتری مانند حامد حدادی که یک بازیکن خاص است را داشته باشد.


* قطعا NBA را هم دنبال می کنی. بازیکن مورد علاقه ات در حال حاضر و یا در تمام ادوار NBA کیست؟


تیم مورد علاقه من مینه سوتا تیمبرولز است، هر چند آن ها هیچ وقت قهرمان نشدند. بازیکن مورد علاقه من راسل وستبروک است. او در همه بازی ها سخت تلاش می کند و من عاشق این طور بازیکنان هستم. با این حال باید بگویم همیشه در زندگی ام کوین گارنت را دوست داشتم. قدرتش، شهرتش و تقریبا تمام دوران بازی اش با تیم مورد علاقه من بود. البته او در نهایت با بوستون سلتیکس قهرمان شد. هر کسی که بسکتبال را دوست دارد، باید ویدیوی بازی های کوین گارنت را ببیند. او در هر بازی پرهیجان و پرتلاش است و به همین خاطر هم طرفداران زیادی دارد. هر کسی باید بداند اگر چیزی در زندگی می خواهد، باید سخت تلاش کند. گوین گارنت قهرمان من بود و می خواستم مثل او شوم.


* یک سوال دیگر درباره NBA. از نظر تو پسر بد NBA کیست؟


بازیکنان زیادی در NBA حضور دارند. یکی از بهترین بازیکنانی که دوست داشتم، بازی اش را 20 سال قبل ببینم، دنیس رادمن است. او از هر بازیکن دیگری تندتر می دوید و در هر بازی 20 ریباند می زد، اما امتیاز نمی گرفت. رادمن در خدمت تیم بود، اما الان خیلی از بازیکنان می خواهند خودشان امتیاز بگیرند. بسکتبالیست کسی نیست که بیشترین امتیاز را بگیرد، کسی است که در خدمت تیم باشد. دنیس رادمن با مایکل جردن در شیکاگو بازی می کرد. نمی دانم چند قهرمانی دارد. بچه ها باید از او یاد بگیرند. همه نمی توانند 40، 50 امتیاز بگیرند. گاهی اوقات باید بروید برای ریباند یا سد کردن حریف. دنیس رادمن پسر بدی بود و کارهای بدی می کرد که بقیه نمی توانستند انجام دهند. یک بازیکن دیگر کریس اندرسون است. او بازیکن دانکری بود که می پرید. اندرسون برای میامی بازی می کرد و با لبران جیمز هم تیمی بود. او کارهای کوچکی انجام می داد، اما وقتی در تیم های کوچک، کارهای کوچک انجام دهی، قهرمان می شوی. این بازیکنان نفراتی بودند که دوست داشتم بازی هایشان را ببینم. برای همین است که من الان راسل وستبروک را دوست دارم. با اینکه او هم امتیاز می گیرد و هم ریباند می کند، اما بازیکنی است که برای گرفتن توپ روی زمین شیرجه می زند.

 

پسر بد و خوب NBA از نگاه مایک رستم‌پور

 

1443950


* از نظر تو چه اتفاقی NBA را سال هاست از لیگ های دیگر متمایز کرده؟

تفاوت این است که NBA چهارصد نفر از بهترین بازیکنان دنیا را دارد. وقتی با خیلی از آن ها تک به تک می شوی، نمی توانی جلویشان بایستی؛ مثل یانیس آنتتوکومپو که در یونان جلوی او بازی کردم یا جیمز هاردن و لبران جیمز. این ها نیازی نیست پاس بدهند و می توانند خودشان 30 امتیاز بگیرند. در لیگ های دیگر مثل یورو لیگ، بسکتبال کاملا تیمی است. باید پاس بدهی و سد کنی، اما در NBA داستان فرق می کند چون بازیکنان خیلی بهتر هستند. این مقایسه مثل مقایسه بین فوتبال آمریکا با لیگ فوتبال انگلیس است. فوتبال انگلستان خیلی بهتر از لیگ آمریکاست چون بازیکنان بهتری را در خودش جای داده.

 

مایک در بسکتبال به جای فوتبال آمریکایی!


* از چند روز دیگر فصل جدید NBA شروع می شود. امسال تعدادی از تیم ها ستاره های بزرگی را جذب کردند و زوج سازی کردند. پیش بینی تو از این فصل NBA چیست؟


آخرین باری که در تلویزیون پیش بینی کردم، کاملا غلط از آب درآمد. گفتم که آمریکا قهرمان جام جهانی می شود، اما اسپانیا قهرمان شد. کمی می ترسم بگویم، اما لبران جیمز و آنتونی دیویس در لیکرز با اختلاف بهترین هستند. لبران بهترین بازیکن NBA است، این یک حقیقت است. آنتونی دیویس هم یک بازیکن جوان و با مهارت بالاست. مهارت او به عنوان یک بازیکن قدبلند باورنکردنی است. هیچ وقت فکر نکنید که تیم لبران جیمز می بازد چون او قبلا نشان داده با هر بازیکنی در تیمش می تواند قهرمان شود. پس از نظر من تیم لبران قهرمان است، مگر زمانی که دیگر در NBA بازی نکند.


* از بحث NBA هم بگذریم و به تیم ملی بسکتبال ایران برسیم. اخیرا در جام جهانی شرکت کردید و توانستید سهمیه المپیک را هم به دست بیاورید.


جام جهانی تجربه فوق العاده ای برای من بود. هیچ وقت در سطح جهانی بازی نکرده بودم. فراز و نشیب های آن جام باورنکردنی بود. باخت با آن شکل به پورتوریکو و بعد از آن هم که به تونس باختیم. جلوی اسپانیا خیلی خوب بازی کردیم، اما باختیم. 3 امتیازی شدیم و حس خوبی نداشتیم. مربیان ما سرمان را بالا نگه داشتند و ما بازیکنان کنار هم بودیم. 2 بازی بعدی را بردیم و بازی با فیلیپین را باید با اختلاف 20 گل می بردیم. فیلیپین تیم خوبی دارد و یک کشور بسکتبالی است. نمایش ما به نظرم باورنکردنی بود. من خیلی خوشحالم که عضوی از تیم ملی ایران هستم. خیلی برای حامد حدادی خوشحالم چون از وقتی بچه بودم، حدادی را می دیدم که رهبر تیم ملی بود. نمی خواهم بگویم پیر شده، اما دارد این اتفاق برایش می افتد. فکر می کنم 34 ساله است و در این سن تیم را هدایت می کند؛ آن هم به عنوان یک بازیکن بلندقامت. تیم های زیادی این کار را نمی کنند. مثلا مارک گسول در اسپانیا هست، اما تنها نیست و چند نفر کنارش هستند. حدادی در کار خودش فوق العاده است. خوشحالم که این بازیکنان به المپیک رسیدند.

 

رستم‌پور: بیشتر از همه برای حدادی خوشحالم


* حالا که این سهمیه المپیک به دست آمده و خودت هم عضوی از تیم هستی. به نظرت این نسل قدرت کسب یک نتیجه تاریخی در المپیک را دارد؟


بله، قطعا. من به این تیم باور دارم. ما می توانیم در المپیک خودی نشان دهیم چون اگر به بازی های نگاه کنیم، بزرگترین بازی ای که بردیم، در جام جهانی نبود؛ بلکه بازی در مسکو مقابل روسیه بود که شکستشان دادیم. نمی دانم مردم می دانند این کار چقدر سخت است یا خیر. وقتی این بازی را بردیم، به من و سایر بازیکنان اعتماد به نفس بالایی داد. خیلی ها شاید ندانند ما نیجریه را در یک بازی دوستانه قبل از جام جهانی بردیم، تیمی که الان به المپیک رسیده است. ایران می تواند هر تیمی را شکست دهد. مهم نیست روی پیراهن حریف اسم چه کشوری نوشته شده، ما می توانیم آنها را ببریم چون ذهنیت برد را داریم.


* بازی تو به شکلی است که شاید خیلی امتیاز به دست نیاوری، اما قطعا بینندگان تخصصی بسکتبال می دانند که چقدر جنگنده و تاثیرگذار بازی می کنی؟


در تیم ملی من هر کاری برای پیروزی می کنم. شما می خواهید بازی کنید تا برنده شوید. به خاطر همین من هر موقع وارد زمین می شوم، سخت تلاش می کنم. برای من اول دفاع مهم است. به مربیان می گویم می خواهم جلوی بهترین مهاجم تیم حریف را بگیرم چون می توانم متوقفش کنم. در بازی با اسپانیا دیدید که می توانم تا 15 امتیاز هم به دست بیاورم؛ فقط فرصت می خواهم. اگر به بازی ها نگاه کنید، من خیلی شوت نمی زنم. البته هر زمان که موقعیتش باشد، این کار را می کنم. می خواهم بهترین پرتاب کننده 3 امتیازی نه تنها در ایران، بلکه در دنیا باشم. فکر می کنم خیلی خوب 3 امتیازی می زنم. باز هم می گویم برای من مهم است که بازی کنم و در خدمت تیم باشم.

 

رستم‌پور: ایرانی‌ها فکر می‌کنند من آمریکایی هستم!


* بعد از اینکه سال قبل چند بازی برای تیم ملی انجام دادی، وارد لیگ ایران شدی و به نفت آبادان رفتی؛ جایی که زادگاه پدرت است. آبادان با طرفداران پرشور خودش یک شهر خاص در ایران محسوب می شود.

 

چرا مایک بعد از 27 سال به ایران آمد؟



آبادان با اختلاف شهر مورد علاقه من است چون مردم آنجا خیلی گرم و پرهیجان هستند و از زندگی لذت می برند. شاید خنده دار باشد، اما می خواهم بگویم نصف ایرانی و نصف آمریکایی هستم که بخش ایرانی من صد درصد آبادانی است! انرژی زیادی آنجا است و مردمش عاشق برزیل هستند و می گویند «آبادان برزیلته». به من در آن چند ماه خیلی خوش گذشت. آبادان شهر کوچکی است، اما این شهر پر از انرژی است. مردم از 6، 7 صبح بیدار هستند و مغازه ها تا 2 شب باز هستند. خانواده ها در رستوران ها و خیابان ها هستند. شاید خیلی هم پول خرج نکنند، اما با دوستانشان صحبت می کنند. آبادان شبیه هیچ جایی در ایران و حتی هیچ جایی در دنیا نیست. من خودم را آبادانی می دانم. به دوستانم هم گفتم که حتما دوباره در آبادان بازی می کنم. با اینکه هوا خیلی گرم است، اما مردم هوا را لذتبخش کرده‌اند. من می توانم در آن هوا زندگی کنم چون از مینه سوتا آمدم که آنجا هم هوا گرم است. من هوای آبادان را دوست دارم.

 

ماجرای آبادان، برزیلته از زبان مایک


* در آخر هم هر صحبتی که با مردم ایران داری، بگو.


می خواهم به ایرانی ها بگویم که خیلی از شما ممنونم، به خاطر اینکه مرا به این کشور آوردید و با من گرم برخورد کردید. به خاطر حمایتتان از من در اینستاگرام، در خیابان های آبادان، تهران، زنجان، شیراز، اصفهان و... تشکر می کنم. لطفا به حمایتتان ادامه دهید چون موفقیت من موفقیت شماست.


گفت و گو: حسین جمشیدی

 

گفتگوی اختصاصی با ستاره دورگه بسکتبال ایران

 

دیدگاه‌ها