وداع با بهترین شماره 4 تاریخ پرسپولیس
خداحافظ کاشانی؛ ای فداکارترین مدافع
جعفر کاشانی امروز درگذشت. خبری شوکه کننده برای جامعه فوتبال، چرا که او بی تردید یکی از مهمترین چهره های فوتبال ایران بوده است.
به گزارش" ورزش سه" جعفرکاشانی یکی از مهمترین چهره های فوتبالی ایران در 75 سالگی درگذشت. اتفاقی تلخ برای فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس آن هم یک روز بعد از چهارمین سالگرد هادی نوروزی دیگر کاپیتان سرخپوشان.
کاشانی بی تردید نامی ماندگار در تاریخ فوتبال ایران است. او از بیست سالگی در تیم شاهین و تیم ملی ایران بازی کرد و بازوبند کاپیتانی پرسپولیس و تیم ملی را به بازو بست. در پاییز سال 53 در حالی تنها 30 سال داشت فوتبال را کنار گذاشت. آن هم به خاطر زمزمه هایی که از سوی باشگاهی که دلش می خواست تنه به تنه تیم های اروپایی بزند شنیده بود که باید جا را برای جوانترها باز کرد. کاشانی در بازی برابر استقلال از فوتبال خداحافظی کرد و هرچند یک سال بعد باشگاه از او خواست که بازگردد اما دیگر به فوتبال بازنگشت.
او دو قهرمانی جام ملت های آسیا، یک قهرمانی بازی های آسیایی، یک دوره حضور در المپیک و فتح تورنمنت های داخلی و خارجی مختلفی را با تیم ملی و پرسپولیس در کارنامه اش دارد. او فوتبالش را از تیم طلایی شاهین و دوران دکتر اکرامی آغاز کرد اما بعد از سه سال حضورش در شاهین این تیم برای همیشه منحل شد تا او و همتیمی هایش به پرسپولیس کوچ کنند. او شماره 4 سرخ را به تن کرد و هیچگاه آن را درنیاورد.
بعد از خداحافظی از فوتبال از سوی وزارت خارجه به منچستر انگلستان و سپس به آلمان غربی می رود. در سوریه سرکنسول ایران می شود و سپس در وزارت خارجه ایران در کشور امارات کار می کند.
روز خداحافظی کاشانی در بازی با استقلال(تاج)، او روی دوش پرسپولیسی ها و ناصرحجازی دروازه بان استقلال
کاشانی یکی از نوادگان ملااحمدنراقی از عالمان بزرگ کاشان بود. او در آخرین روزهای زندگی اش همواره در گفت و گوهایش از دلبستگی اش به کاشان و روستاهای خوش آب و هوای اطرافش می گفت و دلش می خواست که فرصتی پیدا کند و زمانی را در این مکان ها بگذراند اما متاسفانه مرگ غافلگیرانه آمد.
در اینجا بخشی از گفت و گوی جعفرکاشانی که در سال 1350 در مجله دنیای ورزش منتشر شده را می خوانید:
اگر خودت حرفی داری بگو ؟
- جواب دادن به این یکی شاید سخت ترین کار برای من باشد چون آنقدر حرف وجود دارد که انتخاب یکی برای گفتن واقعا دشوار است ولی بهر حال در این مورد بیشتر دوست دارم در مورد کسانیکه در دوران زندگیم به من محبت داشته اند و همچنین خانواده ام صحبت کنم. همیشه در زندگی هر کس انسانهایی وجود دارند که محبت و تلاش آنها را برای خدمت به دیگران هیچگاه نمیتوان فراموش کرد .
اما در مورد خانواده ام در حال حاضر خانه تنها مکانی است که من درد هایم را در آنجا به فراموشی میسپارم و با محبت و دوستی که در خانه ما حکم فرماست در کنار همسر و فرزندم دوران لذت بخشی را میگذرانم. آنچه که موجب گرمی محیط خانوادگی ما گردیده علاقه و دوستی است که ما در خانواده نسبت به یکدیگر داریم. من همسر و فرزندم را واقعا دوست دارم و خوشی آنها بهترین ارمغان در زندگیست، ضمن انکه در کنار آنها پدر و مادرم را نیز میپرستم که البته چون اینجا صحبت از خانواده فعلی من است از آنها کمتر یاد کردم .
نصیحت من به جوانان این است که اول به فکر تحصیل خود باشند و بعد به فکر ورزش. مطالعه زندگی قهرمانان ورزشی ما به خصوص فوتبالیستها نمایشگر این است که قهرمان در زندگی کمتر موفق بوده است، پس اگر کسی بخواهد در آینده موفق باشد ورزش تنها به زندگی او کمک نخواهد کرد .......