عقاب 53 ساله شد؛
برای احمدرضا عابدزاده؛ الهه دروازه بانی در فوتبال!
53 سال پیش در چنین روزی، احمدرضا عابدزاده متولد شد؛ الهه دروازه بانی در فوتبال.
به گزارش "ورزش سه"، اگرچه احمدرضا امروز 53 ساله شده، اما زمانیکه که درون دروازه قرار می گرفت از همان ابتدا انگار 53 ساله بود؛ کوه تجربه و روحیه.
در سال هایی که شکست مقابل عربستان هراس برانگیز دهه 60 و 70 تبدیل به عادت سالانه تیم ملی ایران شده بود، سرنوشت در نیمه نهایی جام ملت های 1988 نیز همین طالع نحس را برایمان پیش بینی کرده بود. برای آنهایی که دل در گروی فوتبال 3 دهه قبل دارند، حضور مهاجمی ترسناک در پیشانی خط حمله عربستان کابوسی ابدی خواهد بود.
ماجد عبدالله در مقابل ایران چیزی فراتر از سامی الجابر، جاسم الهویدی، کازویوشی میورا و هائو هایدونگ و تمام مهاجمان آماده فوتبال آسیا بود و این بار ما با عابدزاده امیدوار به غلبه بر این دشمن ترسناک بودیم.
اما ماجد عبدالله طبق عادت همیشگی خود در همان نیمه اول تکلیف را روشن کرد و گل صعود عربستان به فینال را به ثمر رساند. اما جدال برای احمدرضای 22 ساله هنوز تمام نشده بود؛ عابدزاده مرد تسویه حساب بود و گرفتن پنالتی مهاجم افسانه ای فوتبال عربستان در دقایق پایانی باعث شد تلخی آن شکست حداقل از قبلی ها کمتر باشد، ما به عربستان دوباره باختیم اما حداقل احمدرضا با ماجد عبدالله مساوی کرد.
در بازی های پکن 90، احمدرضا ستون اصلی اولین موفقیت فوتبال ایران بعد از انقلاب بود اما همه توانایی های عابدزاده تنها در مهار پنالتی و تک به تک خلاصه نمی شد. آنهایی که اهل استادیوم رفتن بودند می دانند در جریان بازی اگر توپی روی دروازه عابدزاده نمی آمد، او با سلسله حرکات نمایشی خود، از صد و هشتاد باز کردن تا آن گرم کردن های منحصر به فرد، اجازه نمی داد هیچ چشمی از تماشای او غافل شود. آنقدر قرص و محکم بعد از مهار توپ و پنالتی لبخند می زد که تصور می کردیم دبل سیو و پنالتی گرفتن بخشی از کسب و کار روزانه اوست.
حوصله اش که سر می رفت، تا میانه میدان قدم می زد و گاه گاهی از همان جا هوس گلزنی به سرش می زد. ستاره دوست داشتنی و کاریزماتیک فوتبال ایران یک بار از زمین خودی در سال 1375 دروازه استقلال اهواز را باز کرد اما پرچم عجیب و نابخشودنی کمک داور، آفساید ادموند بزیک را اعلام کرد و فرصت به ثمر رسیدن یکی از ماندگارترین گل های تاریخ فوتبال ایران را از عابدزاده گرفت.
در همان اواخر دوران بازی که مصدومیت کهنه زانو سبک خاصی به راه افتادن و درون دروازه ایستادن عابدزاده داده بود، یک بار و در جریان دیدار مقابل پاس هوس تسویه حساب با رقیب خود در دروازه تیم ملی به سرش زد و تصمیم گرفت از همان وسط زمین دروازه او را باز کند اما جایگیری صحیح نیما نکیسا باعث شد این رقابت یک به یک در حد خلق یک موقعیت خطرناک باقی بماند.
روحیه رهبری عابدزاده باعث شد او از همان جوانی بازوبند بستن را تمرین کند و ورود توام با لبخندهای او به میدان، دل هر هواداری را برای تماشای سناریوی پیروزی قرص می کرد. گذر از جهنم عربستان و پکن و ملبورن، تنها با تکیه به روحیه باورنکردنی عابدزاده ممکن بود و آقای جام برای یک دهه، تضمین کسب موفقیت در فوتبال لقب گرفته بود.
آقای جام؟ بله. ورای همه آنچه در توصیف روحیه احمدرضا گفته شد، از منظر فنی او در تاریخ فوتبال ایران کم نظیر است. عابدزاده هر جا که رفت کلکسیون موفقیت و قهرمانی به ارمغان آورد و برای حدود 12 سال، حضور او برای بالا بردن جام کافی بود.
در استقلال و با اعتماد مرحوم منصور پورحیدری، روزهای درخشان احمدرضا آغاز شد و از همان اولین دیدار برابر ملوان در انزلی با آن لباس سبز فراموش نشدنی و پشت موهایی خاص، تا قهرمانی در جام باشگاه های آسیا و باشگاه های تهران، در مدتی کوتاه از احمدرضا عابدزاده سنگربانی قابل اطمینان ساخت و او در تیم ملی نیز دیگر بی رقیب شده بود.
از آن لباس سبز استقلال و تیم ملی تا لباس های بودو ایلگنری و پیراهن مشکی و قرمز سباستین روسی سنگربان میلان که مشابهش در روزهای درخشان احمدرضا در مسیر صعود تیم ملی به جام جهانی 1998 بر تن وی بود، در روزهایی که بر خلاف امروز چنین مفاهیمی جایی در ذهن کسی نداشت، احمدرضا را محبوب تر از همیشه کرده بود.
بهترین دوران تاریخ باشگاه استقلال و دو بار متوالی فینالیست آسیا شدن با عابدزاده بود و کوچ او به اردوی قرمزها، ورق را برگرداند و این بار پرسپولیس یکی از بهترین دوران تاریخ خود را با کسب قهرمانی های متوالی در لیگ و چهار بار صعود به نیمه نهایی جام باشگاه های آسیا سپری کرد.
در تیم ملی، اولین قهرمانی بعد از انقلاب، اولین صعود به جام جهانی و کسب اولین پیروزی تاریخ در جام جهانی با درخشش احمدرضا رقم خورد و وی نقش انکار ناپذیری را در کسب یک دهه موفقیت تیم ملی، استقلال و پرسپولیس در مقاطع مختلف ایفا کرد.
گرچه روزگار با عابدزاده سر ناسازگاری داشت و عمر دوران درخشان او کوتاه تر از حد تصور به اتمام رسید، اما امضای او پای بخش مهمی از افتخارات و خاطرات شیرین فوتبالدوستان تا ابد ماندگار خواهد بود و شیرینی آن خنده های دوست داشتنی، حسن مطلع فوتبالی خواهد بود که مدت هاست چنین ستاره محبوبی در دل خود تولید نکرده است.
در دهه 70 و با ظهور روزنامه های رنگی، تصاویر پرتره چهره مصمم احمدرضا عابدزاده در دکه ها خودنمایی می کرد و ستاره ای که عاشق پنالتی زدن بود و هم در تیم ملی و هم در پرسپولیس سابقه گلزنی از روی نقطه پنالتی را در کارنامه داشت، دست های مطمئنی برای حراست از دروازه فوتبال ایرانی برای یک دهه بود.
حالا و بعد از گذشت 17 سال از آخرین روزی که عابدزاده در یک میدان رسمی به میدان رفت، حالا او در گوشه ای سرسبز و برای گذران زندگی، در میان آن صد و هشتاد زدن ها و تمرینات طاقت فرسا، سری به عرصه رستوران داری هم زده است و برای ارتزاق، به جای رفتن به اتاق این مدیر و آن مدیر، منحصر به فرد چنین روشی را برگزیده است.
در تاریخ فوتبال ایران نام های درخشانی درون دروازه تیم ملی قرار گرفته اند، اما حتی در روزهای راه رفتن های لنگان لنگان هم دست و دل ملتی به درخشش احمدرضا قرص بود و در 53 سالگی نیز هنوز تداعی شدن نام وی، تزریق اعتماد به نفس، غرور و استحکام به دل مردمانی است که روزگاری احمدرضا را به عنوان نگهبان دروازه قلب خود انتخاب کرده بودند.
آریا فاطمی مقدم