گزارش ویژه: چگونه سیتی قوانین یوفا را دور زد؟ (2)
برای سالها، باشگاه منچسترسیتی اساسا انکار می کرد که مالک این باشگاه، شیخ منصور، قوانین مالی را نقض می کرد. اما ای میل های خصوصی داستان متفاوتی را بیان می کند و شواهدی از قراردادهای دستکاری شده و پرداخت های اسپانسری غیرواقعی و ... ارائه می کند.
به گزارش "ورزش سه"، باشگاهی که زمانی یک باشگاه معمولی در شرق منچستر بود، حالا به بهترین باشگاه لیگ برتر تبدیل شده؛ یک محصول جذاب که تبلیغی فوق العاده برای ابوظبی است. استراتژیست های درجه یکی مانند کوین دی بروین و ایلکای گوندوگان برای آنها بازی می کنند، در کنار لروی سانه بااستعداد؛ همگی زیر نظر مربی ای که احتمالا در دنیا بهترین است، پپ گواردیولا. این داستان یک موفقیت کم نظیر است.
هرچند اکنون مدارکی توسط سایت فوتبال لیکس منتشر شده که نشان می دهد که پشت این موفقیت فوتبالی، حقه های کثیفی وجود دارد.
مالکان باشگاه از ابوظبی، عصر جدیدی از کاپیتالیسم در منچستر را رقم زدند. این اصطلاح اساسا به دوره ای از انقلاب صنعتی اشاره دارد؛ وقتی که کمپانی ها بی رحم بودند و هیچ قانونی را نمی پذیرفتند. اما از این اصطلاح می توان در دنیای فوتبال هم استفاده کرد: از زمانی که منچسترسیتی توسط شیخِ ابوظبی خریده شد، این باشگاه با حقه بازی راهش را به سوی معبد باشگاه های برتر اروپایی باز کرد و با نادیده گرفتن قوانین، یک امپراطوری فوتبالی عظیم و جهانی ایجاد کرد. اما افتخارات تازه باشگاه ریشه در دروغ دارد. داستان حقیقی پیشرفت منچسترسیتی، حاصل نفوذ سیاسی و سواستفاده های مالی است. و این روی همه کسانی که می خواهند تجارتِ فوتبال مدرن را درک کنند، تاثیر می گذارد.
فصل دوم: پروژه مخفی کَمان
مسیر جاودانگی فوتبال امسال شروع دشواری داشت؛ در یک شب سرد و بارانی در شرق منچستر در ماه سپتامبر. همه بلیت های ورزشگاه منچسترسیتی فروخته نشده بود و خیلی از جایگاه های VIP خالی بود؛ شگفت انگیزتر اینکه این اولین دیدار تیم در مرحله گروهی چمپیونزلیگ بود؛ دیداری برابر المپیک لیون. نتیجه ناامیدکننده بود، با یک شکست غافلگیر کننده. تیم فرانسوی موفق شد 2-1 به پیروزی برسد هواداران سیتی در دقیقه 80 شروع به خروج از ورزشگاه کردند.
فصل گذشته، پپ گواردیولا و تیمش رکوردهای متعددی را در لیگ برتر جابجا کردند. هرگز پیش از آن تیمی به آن اندازه گل نزده بود، به آن اندازه امتیاز نگرفته بود و آن تعداد پیروزی به دست نیاورده بود. اما در لیگ قهرمانان در بهار قبل، تیم پپ در یک چهارم نهایی توسط لیورپول از جام حذف شد. در واقع، سیتی هرگز به فینال چمپیونزلیگ نرسیده است: این آخرین جامی است که باشگاه باید کسب کند تا در معبد بزرگان فوتبال قرار بگیرد. در قرارداد گواردیولا بندی وجود دارد که در صورت قهرمانی در این رقابت ها، 2 میلیون پوند پاداش دریافت می کند.
این تمایل برای تایید شدن- و پاداش مالی قابل توجهی که همراه آن می آید- همگی بسته به تورنمنت منفوری است که تحت نظر یوفا برگزار می شود. اما سیتی چندان علاقه ای به یوفا ندارد. برای سال ها، هواداران تیم، وقتی سرود لیگ قهرمانان پخش می شد، آن را هو می کردند. سیتی و هوادارانش احساس می کردند که قربانی تصمیمات یوفا شده اند. به ویژه، آنها احساس می کردند جریمه ای که تیم شان به دلیل تخطی از قانون فرپلی مالی در سال 2014 متحمل شد، ناعادلانه بوده است.
در حالی که مدارک سایت افشاگر فوتبال لیکس فاش کرد که در واقع، یوفا با منچسترسیتی بسیار با ملاطفت برخورد کرد. اتحادیه فوتبال اروپا آگاه بود که با یک جریمه جزئی، لطمه ای به سیتی وارد نمی شود؛ علی رغم اینکه باشگاه فریبکاری بزرگی انجام داده بود. با این حال، آنچه یوفا نمی دانست، میزان گستردگی فریبکاری سیتی بود- حقه بازی ای که از لحظه ای که شیخ منصور در سال 2008 باشگاه را خرید، آغاز شد.
وقتی مالکان جدید از ابوظبی، تیم را در سال 2008 خریدند، منچسترسیتی در فرم ضعیفی بود. برای 40 سال قهرمان لیگ برتر نشده بودند و دائما باید نقش فرعی را در مقابل رقیب همشهری، منچستریونایتد، بازی می کرد. اما آنها خیلی سریع استراتژی خود را اعمال کردند: تزریق پول به اندازه ای که بتوانند رقابت کنند یا تا زمانی که بتوانند به خواسته خود در رقابت ها برسند. در دو سال اول بعد از خرید باشگاه، منچسترسیتی برای خرید بازیکنان جدید 300 میلیون یورو هزینه کرد. مدیرانِ شیخ منصور از همان اول خرید، تیم را به کلاسی کاملا متفاوت پرتاب کردند.
اما یک مشکل وجود داشت: قانون فرپلی مالی یوفا که باشگاه را از هزینه بیشتر نسبت به درآمدهای خود منع می کرد. در بدترین احتمال، تیم هایی که قوانین فرپلی مالی را زیرپا بگذارند، از حضور در رقابت های اروپایی از جمله چمپیونزلیگ محروم می شوند. میشل پلاتینی، رئیس وقت یوفا، تاکید داشت:" اگر باشگاهی قوانین را رعایت نکند، ما هیچ امتیازی برای آنها قائل نمی شویم."
تعجبی نداشت که مدیران منچسترسیتی احساس خطر کنند. تمام استراتژی آنها برپایه تزریق پول توسط مردی بود که مالک یک کشتی تفریحی 500 میلیون یورویی با دو هلی پاد است و یکی از سریع ترین و گران ترین اتومبیل های جهان، بوگاتی وایرون، را در اختیار دارد؛ البته 5 تا از این مدل. طبق محاسبات محرمانه باشگاه، او تنها در 4 سال ابتدایی مالکیت سیتی، حدود 1.1 میلیارد پوند به تیم تزریق کرد.
مدیران باشگاه در اوایل ژانویه 2010 متوجه شدند که قانون فرپلی مالی که از سال 2013 قرار بود به اجرا گذاشته شود، به برنامه تجاری آنها ضربه خواهد زد. آنها برنامه ریزی کرده بودند که به تزریق پول در سال های پیش رو ادامه بدهند. یک پاسخ بالقوه به قانون فرپلی مالی می توانست بسیار ساده باشد: سیتی می توانست منابع درآمدی جدید ایجاد کند که به شیخ منصور مربوط نباشد، هزینهها را کاهش بدهد و انتظاراتی که برای این پروژه وجود داشت را پایین بیاورد. اما نه: اگر شما می خواهید به شیوه خودتان بهشت فوتبالی را بخرید، نمی توانید اجازه بدهید بعضی قوانین سر راه تان قرار بگیرند.
در تابستان 2010، منچسترسیتی برای خرید بازیکنان جدید، 140 میلیون یورو هزینه کرد و سال بعد، 90 میلیون یورو بیشتر سرمایه گذاری کرد. پیش از فروش تیم به مالکان جدید از ابوظبی، بازیکنانی مانند مارتین پتروف، رولاندو بیانکی و جورجیوس ساماراس در فهرست سیتی بودند اما آنها خیلی زود جای خود را به بازیکنانی مانند سرخیو آگوئرو، ماریو بالوتلی و کارلوس تبس دادند. در سال 2012، یک سال پیش از اینکه قانون فرپلی مالی به اجرا گذاشته شود، حساب داران سیتی زنگ خطر را به صدا درآوردند. در یک گزارش داخلی آمده:" بدون درآمدهای اضافی قابل توجه (...)، انطباق با قانون فرپلی مالی به دست نخواهد آمد." راه حل برای اجتناب از این عدم انطباق "باید به شکلی تهاجمی دنبال شود."
مدیران باشگاه شروع به جستجو برای یافتن متحدانی کردند، به این منظور که جلوی فاجعه پیش رو را بگیرند. فران سوریانو، نایب رئیس باشگاه، به مدیران سایر باشگاه ها در مورد جلسه ای در اتحادیه باشگاه های اروپایی (ECA)، گروهی که منافع تیم های حرفه ای در اروپا را نمایندگی می کند، گزارش داد. او به سختی می توانست نارضایتی اش از باشگاه هایی که از قانون فرپلی مالی حمایت کردند را مخفی کند:" همه آنها به شکلی از قانون فرپلی مالی حمایت کردند که مایه شرمساری هر اتحادیه صنعتی است."
او گفت که چند باشگاه به طور مخفیانه با قانون فرپلی مالی مخالفت می کنند اما می ترسند که این را به طور علنی اعلام کنند که شرایط را دشوارتر میکرد. سوریانو در نامه اش نوشت:" ما باید با این قانون مبارزه کنیم و این را به شکلی انجام بدهیم که آشکار نباشد، در غیر این صورت، به چشم دشمنان جهانی فوتبال به ما نگاه می شود."
پشت درهای بسته، آنها شروع به یافتن "راه حل های خلاقانه" برای دور زدن قوانین کردند. نتیجه آن آغاز یک پروژه مخفی با نامی شبیه به پروژه های نظامی، "پروژه کمان" بود. سایمون کلیف، رئیس مشاوران حقوقی باشگاه، در یک ای میل داخلی در توضیح نام پروژه، نوشت که کَمان، "اسلحه ای بود که انگلیس در جنگ های کِرِسی و آگینکورت، برای شکست دادن فرانسوی ها استفاده کرد." برای مدیران سیتی، دشمن به طور مشخص میشل پلاتینی، رئیس فرانسوی یوفا و پروژه اصلی اش، فرپلی مالی، بود.
در بین کارمندان باشگاه، در طول چند سال بعد، پروژه کَمان مترادف با مبارزه با قانون فرپلی مالی شد. با هدایت سوریانو، منچسترسیتی "یک مدل مرکزی" ایجاد کرد که "اجازه می داد بسیاری از هزینه های عملیاتی، به طور کامل یا بخشی از آن، از خارج باشگاه تامین شود." این یک پنجره افشاگر به شیوه کاری باشگاه است: هزینه ها و ضررهای بالا مشکلی ندارد، تا زمانی که از دید یوفا پنهان بماند. برای کمک به این مسئله، منچسترسیتی یک کمپانی زیرمجموعه تاسیس کرد تا بخشی از فعالیت های تجاری – و هزینه ها- را برعهده بگیرد.
برای مثال، باشگاه حق بازاریابی برای بازیکنانش را به یک کمپانی دیگر واگذار کرد. به طور معمول، تیم های حرفه ای باید به بازیکنان شان برای حق استفاده از آنها در محصولات تجاری باشگاه پول پرداخت کنند اما سیتی خریدارانی برای آن حقوق تجاری پیدا کرد- یک طرح هوشمندانه.
ناگهان، باشگاه دیگر نباید برای مبالغ بازاریابی، پولی پرداخت می کرد- خریداران جدید این کار را انجام می دادند، در نتیجه هزینه های سیتی کاهش پیدا می کرد. علاوه بر این، فروش حقوق بازاریابی، درآمدهای اضافی برای باشگاه ایجاد می کرد که می توانستند به بازرسان یوفا ارائه بدهند: تقریبا 30 میلیون یورو در این مورد. کمپانی بازاریابی با نام مدیریت ورزشی فوردام ثبت شد و خورخه چومیاس، مدیر بخش مالی باشگاه، در یک مکاتبه داخلی اعلام کرد این کمپانی " خیلی هماهنگ با هدف پروژه کمان است."
اما این قرارداد، خیلی بهتر از آن بود که واقعی باشد. باشگاه دو کارشناس را به خدمت گرفت تا این قلعه ساخته شده از دروغ را مرمت کنند: جاناتان رولند و پدرش، دیوید. رولندِ پدر، یک متخصص سرمایه گذاری بانفوذ، یک سال قبل نام خود را بر سر زبان ها انداخته بود، در نتیجه میلیون ها پوندی که به حزب محافظه کار اهدا کرده بود و پس از آن به عنوان خزانه دار حزب منصوب شد. او هرگز این پست را در اختیار نگرفت، پس از اینکه مشخص شد او برای دهه ها، در بریتانیا مالیاتی پرداخت نکرده است. رولند همچنان یکی از متحدان نزدیک شاهزاده ابوظبی است.
دیوید رولند و پسرش، جاناتان، به همراه هم، پس از ورشکستگی "کائوپتینگ بانک" در ایسلند به دنبال بحران اقتصادی، مالکیت آن را در اختیار گرفتند. نتیجه آن تاسیس "بانک هاویلند" بود و لیست شعبه های آن مانند یک راهنمای سفر برای سرمایه گذارهایی بود که نمی خواستند با سوال های اضافی و الزامات مالیاتی روبرو شوند: لوکزامبورگ، لیختن اشتاین، باهاما و سوئیس. مالکان فوردام، کمپانی ای که حقوق بازاریابی بازیکنان منچسترسیتی را خریده بود، کاملا پشت پرده بودند: مسیر در ابتدا به یک کمپانی صوری بریتانیایی منتهی می شد، سپس به بریتیش ویرجین آیلند و در نهایت به موسس خانواده رولند.
چرا تا این اندازه پنهان کاری؟
مدارک داخلی منچسترسیتی، شرایط واقعی قرارداد را روشن کرد. یک گزارش نشان می دهد که کمپانی مدیریت ورزشی فوردام تنها یک از اجزای یک حلقه پرداختی بسته است: ابوظبی یونایتد گروپ، کمپانی هولدینگ شیخ منصور، پول را برای خرید حقوق بازار یابی به رولندها می دهند و آنها نیز آن را برای حضور بازیکنان در پروژه های تجاری، به بازیکنان سیتی می دهند. انتقال پول توسط خود باشگاه منچسترسیتی هماهنگ می شود. به عبارت دیگر، فوردام، تنها یک وسیله برای پنهان کردن تزریق پول از ابوظبی بود.
جاناتان رولند تایید بیشتری برای این موضوع می خواست. او در 4 آوریل 2013 خطاب به سیمون پیرس، یکی از مدیران باشگاه و مشاور خانواده سلطنتی ابوظبی نوشت:" ما نیاز داریم که بدانیم ابوظبی کاملا از این موضوع حمایت می کند. این مهمترین مسئله است."
در پاسخ، پیرس خیال رولند را راحت کرد و او را در جریان برنامه قرار داد:" در رابطه با هزینه های عملیاتی پیش رو، ما هر سال چیزی حدود 11 میلیون نقد پرداخت خواهیم کرد." در اینجا منظور از "ما"، کمپانی هولدینگ شیخ منصور است که منچسترسیتی را خرید: ابوظبی یونایتد گروپ (ADUG). پیرس در یک ای میل به همکارانش، به شوخی نوشت:" در نهایت من مدیر واقعی ADUG هستم."
این یک نمایش مسخره بود: یک مدیر باشگاه، کنترل هزینه های کمپانی هولدینگ مالک باشگاه را در اختیار داشت، پولی که در تمام دنیا می چرخید تا سرانجام در خزانه تیم فرود بیاید. رئیس او، خلدون المبارک از ابوظبی، با رابطه نزدیک با خانواده سلطنتی، پرداختی ها را تبرک می کرد.
نه دیوید و نه جاناتان رولند، وقتی با تماس روزنامه نگاران شبکه همکاری تحقیقاتی اروپا (EIC) مواجه شدند، اظهارنظری در مورد قرارداد فوردام نکردند.
در اولین سالی که قوانین فرپلی مالی اعمال شد، بخش تحقیقات یوفا، حساب های منچسترسیتی را بررسی کرد. وقتی حسابرسان، اسناد باشگاه را به طور دقیق بررسی کردند، یوفا متوجه شد که منچسترسیتی از قانون فرپلی مالی تخطی کرده است. باشگاه سیتی با عصبانیت واکنش نشان داد و تهدید کرد که از یوفا، حسابرسان و سایر افرادی که در پیدا کردن تخلف نقش داشتند، شکایت خواهد کرد. در نهایت، باشگاه سیتی توانست با جانی اینفانتینو، دبیرکل یوفا، به توافقی برسد که یک هدف اصلی داشت: پیشگیری از هر اتفاقی که به منچسترسیتی لطمه وارد کند.
اما در مذاکرات بین یوفا و سیتی، هیچ اشاره ای به فوردان نشد. در مقابل، تمرکز روی ارزش قراردادهای اسپانسری باشگاه و سایر کمپانی های دخیل بود. به عبارت دیگر، تخطی باشگاه از قانون فرپلی مالی، آشکارتر از چیزی که فکر می کردند، بود.
تنها یک سال بعد بود که بازرسان PricewaterhouseCoopers که از سوی یوفا مامور شده بودند، نگاه دقیق تری به فوردام انداختند. یکی از تحلیل گران PwC، در یک تماس تصویری با مدیران سیتی، گفت:" این یک قرارداد بسیار خوب برای منچسترسیتی بود."
او افزود که به سختی می تواند تصور کند که "چگونه فوردام انتظار دارد این مبلغ را دوباره به دست بیاورد." پاسخ سیمون کلیف، وکیل باشگاه، جالب توجه بود. او گفت که نمی داند چون فوردام برنامه تجاری اش را به منچسترسیتی نشان نداده است. در یک بخش دیگری از گفتگو، یکی از همکاران کلیف اعلام کرد که سیتی این قرارداد را با فوردام امضا کرد زیرا "مبلغ آن خوب بود." البته که اینطور بود: خود باشگاه این رقم را تعیین کرده بود.
شبکه EIC همچنین با باشگاه منچسترسیتی برای اظهارنظر در این مورد تماس گرفت. مدیران باشگاه اعلام کردند که به سوالات پاسخ نمی دهند. سخنگوی باشگاه نوشت:" تلاش برای ضربه زدن به سابقه باشگاه، سازمان یافته و روشن است."
ماجرای فوردام نشان می دهد که مالکان باشگاه چگونه قوانینی که توسط یوفا اعمال شد را دور زدند. و اینکه مدیران منچسترسیتی چگونه از منطق مبهم مالکان ثروتمند، تبعیت کردند. البته، این مسئله تا آنجا پیش رفت که مدیران سیتی تلاش کردند تا مانع فعالیت سازمان های حقوق بشری شوند و رسانه ها را هم کنترل کنند. فصل بعدی در این مجموعه، به نام "فوتبال و سیاست" است.