تاتنهام؛ رستگاری دوندگان روی ذغال گداخته
آنها در نهایت چیزی بیشتر از یک تیم فوتبال نیستند اما داستان الهامبخشی برای دیگران دارند.
به گزارش ورزش سه ، قهرمانِ احساساتیِ اسپرز در نیمهشب روشن آمستردام، چندین سال قبل در اولین جلسه تمرینیاش در فوتبال انگلیس با ساوتهمپتون، پیادهروی روی ذغال داغ را برای بازیکنانِ حیرتزده در نظر گرفت و با همان چند کلمهای که از زبان انگلیسی بلد بود، به آنها فهماند که عاشق شغلاش است اما در فوتبال همیشه همه مسیرها «ساده» و همه منظرهها «زیبا» نیستند.
بعد از همه این سالها، حالا او سرمربی تیمی است که بازیکناناش حتی از «دویدن» روی ذغال داغ، هراسی ندارند. هر کدام از آنها، ماموریتشان را به درستی انجام دادهاند تا «دوی امدادی» تاتنهام، همه را شگفتزده کند.
*واکنش تماشایی گازانیگا، اسپرز را در دیدار حساس با آیندهوون زنده نگه داشت و به تیم برای کسب اولین پیروزی در اروپا کمک کرد.
*کریستین اریکسن، در دقایق پایانی همه امتیازهای مسابقه با اینتر را برای تیمش گرفت.
*لوکاس مورا اسپرز را از مرحله گروهی عبور داد، هری کین تیر خلاص را به دورتموند زد، سون رویاهای پپ گواردیولا را نابود کرد و سرانجام دوباره نوبت لوکاس بود که معجزه تازهای خلق کند.
برای این گروه، فوتبال نه تئاتری موزیکال با پاسکاریهای ظریف، بلکه روشی برای زنده ماندن در شرایط دشوار است. البته که آنها در نهایت چیزی بیشتر از یک تیم فوتبال نیستند اما داستان الهامبخشی برای دیگران دارند. برای عبور از ملال زندگی و رام کردن بختِ سرکش. داستانی که جالبترین قسمتاش در دور پایانی مرحله گروهی رقم خورده است. جایی که اسپرز و اینتر هر دو به پیروزی نیاز داشتند و در دقایق پایانی بازیهای همزمان، هر دو به گل تساوی رسیدند. شاگردان پوچ در نیوکمپ بلافاصله توپ را برای زدن گل بعدی به وسط زمین بردند و شاگردان اسپالتی در سنسیرو برای لحظاتی سرگرم شادی با ژستهای خاص خودشان شدند. همین چند لحظه، برای پی بردن به ذهنیت متفاوت دو باشگاه کافی به نظر میرسید.
سفیدها، ماجراجوترین تیم این فصل لیگ قهرمانان هستند. شبیه منچستریونایتد 99. کمستارهتر اما غافلگیرکنندهتر. درست مثل بوکسوری که صبر میکند، عقب میرود، بارها مشت میخورد اما وقتی حریف به یقین پیروزی رسید، وقتی استرلینگ و گواردیولا دویدن را آغاز کردند، مشتِ آخر را پرتاب میکند.
فن د بیک میتواند ساعتها برای تعویضشدن کندی به خرج بدهد، اونانا میتواند برای زدن ضربه بعدی دروازه، مدتها وقت تلف کند. فینال، سوژه آوازهایی تازه در شمال لندن است. سهم سختکوشترینها. تاتنهامی که میشناسیم.
تیمی با سوخت «ذغال» که شاید دیر، اما همیشه برمیگردد. نه از زیباترین مسیر، که از دشوارترین راه. با سریعترینِ ساقها و بالاترینِ دستها!
محمدحسین عباسی