در این دنیا به هیچ چیز دلبستگی ندارم
دایی: رییس جمهوری که مرا اخراج کرد الان کجاست؟
کاملا قابل پیش بینی بود که علی دایی در سومین اخراج پرحاشیه خود، بار دیگر حرفها و مدارکی علیه کارفرما خود داشته باشد و اینبار مدبر مورد سیبل او قرار گرفت.
به گزارش "ورزش سه"، علی دایی، سرمربی پیشین تیم ملی و پرسپولیس روز گذشته در خبری عجیب از سوی مدیران باشگاه سایپا در فاصله سه هفته مانده به پایان فصل از کار برکنار شد. موضوعی که در متن بیانیه مربوط به اخراج او جالب توجه بود، دلیل این تصمیم مبنی بر درخواست کارگران کارخانه سایپا و احترام به این موضوع در روز کارگر عنوان شده بود.
علی دایی که روز گذشته پاسخگوی هیچ کدام از درخواستها برای این مساله نشده بود، ظهر امروز در اندرزگو، نشست خبری خود را برابر نزدیک به 40خبرنگار و اصحاب رسانه در مجتمع سیدالشهدا برگزار کرد. سرمربی برکنار شده سایپا با رویی خوش وارد سالن اجتماعات شد و علیرغم اینکه اعلام شده بود این نشست از ساعت 11 برگزار خواهد شد، دقایقی منتظر خبرنگارانی ماند که در حال اجرای کارهای مربوط به خبررسانی خود در این محل بودند. با شروع نشست خبری او یک راست به سر اصل مطلب رفت و جملات آتشین خود را آغاز کرد که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
اینجا آمدم تا خودم پاسخگو باشم
با سلام و عرض ادب خدمت همه عزیزان. روز گذشته بعد از مسالهای که پیش آمد خیلی از دوستان رسانهای تماس گرفتند و پیام دادند و خواستار صحبتهای من بودند. به خاطر این، من تصمیم گرفتم در کنار شما عزیزان باشم و زحمت دادم تا صحبتها را خودم انجام بدهم تا از اینور و آنور از قول من، کسی نقل قول کند و دوست داشتم خودم حرف بزنم و دوست ندارم کسی از جانب من صحبت انجام بدهد. اگر صحبتی درباره این مساله هست من در خدمت و آماده پاسخگویی هستم.
ماجرای کنار گذاشته شدن از سایپا
اول از همه حق طبیعی هر باشگاه و مجموعه ای است که مربی اش را اخراج یا برکنار کند. حالا دلایل آن خدا را شکر که به خاطر احقاق حق بود و به خاطر حق بوده و به جز این نیست. شاید شما خیلی چیزها را ندانید، من اصلا قبل از بازی ذوب اخراج شده بودم و بین ۳-۲ بازیکن تیم هم صحبت شده بود و در جریان این موضوع بودند. اگر بخواهید میتوانید از ابراهیم صادقی بپرسید که دکتر چشمه سری در اصفهان به او گفته بود "ابی، میخواهی بعد از بازی جای علی اقا را بگیری؟ در باشگاه چنین حرف هایی است". خود ابراهیم صادقی هم پریروز به من زنگ زد و گفت "قبل از بازی نمی خواستم فکر شما را مشغول کنم به خاطر این الان به شما میگویم که چنین چیزی را باشگاه تا الان به من نگفته (عین صحبتهای ابراهیم صادقی). که چنین چیزی باشگاه نگفته اما چشمه سری، پزشک تیم به من این را گفت و اگر در باشگاه چنین اتفاقی افتاد، بدانید که باشگاه تا به الان با من چنین صحبتی نکرده است". او (ابراهیم صادقی) دیروز به من زنگ زد و گفت از باشگاه تماس گرفتند و گفتند بیایید باشگاه و صحبت کنید که من گفتم برو باشگاه کارت را محکم انجام بده و موفق باشی.
صادق باشند و پشت نام مقدس کارگران پنهان نشوند
متاسفانه از واژه مقدس کارگر سواستفاده می کنند و از این واژه مقدس برای خود سنگر درست میکنند و پشت آن پنهان میشوند. فکر میکنم همه شما بدانید در این چند افتخارم این بوده که همیشه کنار کارگر و کنار قشر پایین مردم بودم. اگر غیر این هست یکنفر به من بگوید. افتخارم بوده. از آقایان میپرسم شما کجا بودید؟ منِ علی دایی سالها به خاطر کاری که انجام دادم دل همین کارگران را خوشحال کردم. در تیم ملی خیلی اوقات اتفاقاتی افتاده که توانستیم دل این قشر شاد کنیم. آقایانی که این ادعا را میکنید شما کجا بودید؟ من به خاطر اینکه حرف حق زدم اخراج شدم، مگر من در این مصاحبه به کسی توهین کردم؟ اصلا اسم کارگر کارخانه را آوردم؟ من گفتم حق من را ندهید و حق بچه ها را بدهید. کجا حرف من نادرست بوده؟ شاید ناراحت شدند که من از آقایان قلعه بانی و آقای هاشمی تعریف کردم. حقیقت را گفتم و افتخار هم میکنم، صد سال دیگر هم زنده باشم میگویم دو مرد بودند که به من کمک کردند و سال اول مربیگری کنارم بودند و توانستیم با سایپا قهرمان شویم. این را هم به خاطر سوالی بود که یک خبرنگار در اصفهان از من پرسید که چرا قهرمان نمیشوید و ما جواب آن را دادیم.
مگر دروغ گفتم که پراید 50 میلیون و تیبا شده 70 میلیون؟
من گفتم پراید ۵۰ تومن شده یا تیبا 75 یا 80 میلیون، دروغ گفتم و اشتباه گفتم؟ کجای این حرف من اشتباهه؟ من درد جامعه را گفتم. من گفتم اینقدر افزایش قیمت یافته، حقوق ما که افزایش نیافته و حداقل پول این بچه ها را بدهید. کجا کار من ایراد داشته؟ در مصاحبه من به کدام کارگری توهین کردیم؟ ببینید اگر شما طرفدار کارگر هستید بدانید که من با این قشر زندگی کردم. با کارگری هر کاری کردم به اینجا رسیدم، من هیچ وقت گذشته ام را فراموش نکردم.
محصولات سایپا 5 برابر شده، حقوق کارگران مگر دو برابر شده؟
آقایان گروه سایپا که ادعا میکنید برای این کارگران چه کردید؟ اینکه قیمت این محصولاتتان 5 برابر شده، حقوق کارگران را حداقل دو برابر کردید؟ که حالا ادعا میکنید کارگران؟ اگر کارگران از اخراج ما واقعا خوشحال شدند، من خوشحالترین آدم دنیام و وجدانم خوشحال است که حداقل با اخراجم کارگران را خوشحال کنم. مردم را فریب ندهید و با افکار عمومی بازی نکنید. همه ما یک سری تعهداتی داریم که باید انجام بدهیم. در باشگاه، من، کادرفنی، بازیکنان، کادرپزشکی و ... همه به تعهداتمان عمل کردیم، تیمی که شاید باید بگویم در تاریخ باشگاه سایپا کم هزینه ترین تیم است، الان آن را هفتم تحویل دادم. فصل قبل پلی آف آسیا بردم و یک سری جوان معرفی کردم. ما به تعهدات مان عمل کردیم، من خواستار این شدم که شما "باشگاه ورزشی سایپا" به تعهدات تان عمل کند. این کجا بیاحترامی به کارگر بوده؟
مردم جلوی کارخانه شما تحصن کردند نه جلوی خانه من!
آقایان کارخانه سایپا که چنین صحبتهایی میکنید شما چه زمانی به تعهداتتان نسبت به مردم عمل کردید. هر روز یک صحبت میکنید و یک چیزی میگویید. پول مردم را گرفتید و هر روز یک چیز میگویید. طرف ماشین رنو ثبت نام کرده و میخواهید ماشین دیگری بدهید که معلوم نیست چه زمانی هم بدهید. جلوی کارخانه شما تحصن و اعتراض مردم بوده نه جلوی در خانه و محل کار من! مثل اینکه فراموش کردید. ما از کسی تعریف کردیم که همه شهادت میدهند در کارخانه سایپا بهترین دوران در دوره دوران آقایان قلعهبانی و هاشمی بوده. مگر من میتوانم بگویم آقای هاشمی بد بوده و اساتیدی که آمدند خوب هستند؟
رییس جمهور و وزیر ورزش مرا اخراج کردند و الان کجا هستند؟
من اهل تعریف الکی نیستم و مرد این کار نیستم. آقایان، پشت این میز و صندلی نشستن اصلا جایگاه و ارزشی ندارد. من امروز اینجا هستم و فردا نیستم. چه کسی این میز به او وفا کرده که به امثال ما وفا کند. خیلیها آمدند و رفتند. من سه بار اخراج شدم در دورانی که مربیگری میکنم و هر سه بار غیرفوتبالی بوده.
دفعه اول به شما گفتم و خندیدید، رییس جمهور ما را اخراج کرد. بعد از آن مشخص شد. دفعه دوم در پرسپولیس بودیم و وزیر ورزش ما را اخراج کرد. اما الان بروید و ببینید آنهایی که ما را اخراج کردند کجا هستند و من کجا هستم؟ چون ببینید من سالم زندگی کردم و زندگی می کنم و این دفعه سوم است. دفعه سوم اصلا نمیدانم چطوری و چه کسانی این مساله را انجام دادند اما مطمئن باشید به شما میگویم من باور نمیکنم.
دیروز روز تولد دوبارهام بود و انگار دوباره متولد شدم. خیلی سخت است که با کسانی کار کنید که دوست ندارند موفق باشید. حداقل این را در ذهن ما شکل دهند که فکر کنید دوست ندارند موفق شوید. قبل از بازی ذوب آهن در جلسه فنی به بازیکنان گفتم ما تنها هستیم. همه دوست دارند ببازید اما به خاطر آبروی خودتان باید بهترین بازی را باید انجام دهید. درود میفرستم به آبرو و شرف آنها و بهترین بازی را انجام دادند. شاید رفتن من باعث شود که آنها حق و حقوش شان را بگیرند. من از خدایم است، اصلا این مسائل نیست و مشکلات ما این چیزها نیست.
مشکلات ما این چیزها نیست. من خیلی جوان تر از این بودم و یک مصاحبه کردم و الان دوست دارم تکرار کنم. علی دایی زیر بیرق هیچکس سرش را خم نمی کند. نه چپی. نه راستی و نه میانه. اصلا سیاسی نیستم. یک باز زیر بیرق اقا حسین ع سرم را خم کردم. با شما و کمک شما به اینجا رسیدم. نه به ناموس کسی چپ نگاه کردم و نه به مال کسی. یک چیز دارم و آن آرامش است و با چیزی عوض نمی کنم.
شاید بعد از این مصاحبه بعضی آقایان با توجه به قدرتی که دارند بخواهند آرامشم را برهم بزنند اما پی آن را به تنم مالیدم.
مرا مصطفی مدبر برکنار کرده که او را نمیشناسم
ببیند اول از همه که آقای مصطفی مدبر برای من وجود خارجی ندارد و من اصلا آدم حقیقی به این اسم نمیشناسم. تا جایی که ذهن ناقص من یاری می کند از زمانی که من ایشان را می شناسم از زمانی که ریاست حراست صدا و سیما را داشتند سردار غفور درجزی را می شناسم! و برای من خیلی جالب است. دفعه اولی که ایشان را در برنامه نود با اسم آقای مصطفی مدبر رییس سازمان تجهیز توسعه شنیدم. اصلا تلویزیون را در آن لحظه نگاه نمیکردم و از تن صدای ایشان شناختم. بعد تلویزیون را نگاه کردم و گفتم عه! سردار غفور خودمان است، ادربیلی است و چطور مصطفی مدبر؟ الان هم برای من جای سوال است. کاش یک نفر از سازمان ثبت احوال اینجا بود و از او سوال میکردم برایم جالب است که آیا میشود یک نفر کل اسم و فامیلش را عوض کند. من شنیده بودم که اتفاق افتاده به ندرت فامیلیاش را عوض کرده اما خیلی اتفاق افتاده طرف از اسمش خوششش نیامده و عوض کرده. این را باید افراد حقوقی جواب بدهند که مگر میشود با شناسنامه عوض کردن گذشته طلاییات و شخصیتت و خیلی چیزها را عوض کنی.
متاسفانه موقعی این نامه برکناری را به خانهام فرستادند که شب بود و ما به کسی دسترسی نداشتیم. کسی که به اسم مدبر اینجا مرا اخراج کردند که سردار غفور درجزی است! اصلا ایشان می توانند مرا برکنار کنند با این حکم؟ اصلا من فردی با این اسم را نمیشناسم.
اختلاف قدیمی با مدبر و کلاهبرداری 300 میلیونی از دایی
من این آقا را از زمانی که رییس حراست صدا و سیما بود میشناسم. من یک پرونده سال 85 با یک خانمی داشتم که اسمش را نبرم بهتر است. حدود 300 میلیون از پول مرا کلاهبرداری کرده بود و در صورتجلسات مشخص است که خود را یکی از نزدیکان سردار غفور درجزی معرفی کرده بود. در تمام پروندهاش هست همه این چیزها و از آن موقع این آقا را شناختم. اگر آن زمان گفتم که کسانی آمدهاند که با من خصومت دارند به این خاطر بود. ما مشکل پیدا کردیم با تیم حفاظتی ایشان و متاسفانه از سال 85 که محکومیت این خانم را گرفتم که مدتها در زندان بود و از آنجا فرار کرد و دوباره گرفتیم و دوباره متاسفانه فرار کرده است. ایشان از آشنایان سردار غفور بودند و من از آن موقع ایشان را به این اسم میشناختم و یکهو به اسم مصطفی مدبر برای من علامت سوال بزرگ بود که چطور ایشان از آنجا آمدند رییس سازمان تجهیز و این جور چیزها شدهاند. الانم هم نمیدانم چطور مدیرعامل باشگاه سایپا شدهاند. مگر ایشان فعالیت ورزشی داشتند و چیزی بلد بودند؟ من فردا باید استعلام بگیرم که این حکم اخراج یا به قول خودشان که نوشتهاند فسخ قرارداد، میتواند با امضای ایشان که شخص دیگری بودند معتبر باشد یا نه!
عاشق فوتبال هستم اما باشگاهداری نه
نه عزیزم. من در آن حد سرمایه ندارم که بخواهم باشگاه تشکیل بدهم. بدون شوخی میگویم. اینکه بخواهم باشگاهی تشکیل دهم و این کار را انجام دهم. در این حد نیستم مطمئنا. باشگاهداری یک سری مشکل خودش را دارد که ما دنبال این چیزها نیستیم. عاشق فوتبال هستم اما بخشی از زندگی من است. آنقدر چیزهای مهمتر در زندگیام هست که فوتبال در آن گم است.
دلیل انتخابهای عجیب طی فصول اخیر
شما اگر نگاه کنید من به خاطر اینکه قبول کردم هدایت سایپا را چرا که دوستم مدیرعامل آن بود. به خاطر او آمدم و کمترین هزینه را در باشگاه کردیم. اقتصاد مقاومتی را انجام دادیم و قراردادی که من بستم خنده دار است و من به خاطر چیز دیگری آمدم و به دنبال پول آنچنانی نبودم. حرف شما اما درست است و باید در انتخاب و کار بحث دوستی و رفاقت و اینجور مسائل را کنار بگذارد.
از این آدمهای وصل نمیترسم و لابی من با خداست
ما به دنبال نتیجه رسیدن پروندهای نیستیم و اشتباه متوجه نشوید. ما قراردادی داشتیم و فسخ کردند و ما میرویم حق و حقوقمان را میگیریم. من مگر از آدمهایی که به این و آن وصل هستند میترسم؟ من مگر از این آدمها میترسم؟ او اگر به بنده خدا وصل است من به بالایی وصل هستم و معاملهام را خیلی وقت است که با آن بالایی میکنم. خندهدار است که آدم از بنده خدا بترسد. حرف خوبی زدید و خیلیها فکر میکنند چون به بنده خدا وصل هستند کارشان را پیش ببرند اما تا حدی میتوانند. آن بالایی مگر الکی است؟ بعضی چیزها میگویید خندهام میگیرد. من به تنها چیزی که در این دنیا دلبستگی ندارم این دنیاست. اگر دلبستگی داشتم که وضعیت زندگی من این شکلی نبود. با تمام چیزهایی که درباره من میگویند من یک خانه در تهران دارم یکی ویلا در نوشهر و دو ماشین و کار هم میکنیم. به غیر از این ببینید که چه دارم یا خانوادهام چه دارند.
آقایان فدایی مملکت چرا فرزندانتان آنور آب هستند؟
مگر من از کسی ترسی دارم؟ اما هزاران نفر با حقوق دولتی بیایید بینید چه چیزها که دارند! اصلا علی دایی پیش آنها باید لنگ بیندازد. چه چیزهایی به اسم زن و بچه آنهاست. متاسفانه یکسری آدمها فقط میآیند شعار میدهند که فدایی مملکت هستیم. آقای فدایی مملکت هستید و فدایی فلان هستید چرا چند سال است که بچه های شما آنور آب زندگی میکنند و در ایران زندگی نمیکنند. الان با این دلار چقدر هزینهاش میشود؟ یک نفر فکر کرده با این حقوق دولتی میشود؟ من یک کار شخصی دارم و فوتبال کار میکردم و به جز آن نه من مشاور نیستم که ۱۰ جا حقوق آنچنانی بگیرم. همه چیز من مشخص است. کارم اگر خوب باشد زندگی ام از نظر مالی بهتر میشود و اگر نه مثل همه مردم باید یک خرده فشار را تحمل کنیم.
پیشنهاد تراکتورسازی و حضور در تبریز؟
ببینید یک چیزی باید بگویم. من تا دیروز تیم داشتم و به هیچ عنوان به خودم اجازه قبل از اینکه فصل تمام شود با کسی صحبت کنم. مطمئنا چند پیشنهاد به من شده که میتوانم با خیال راحت به آن فکر کنم و مذاکره کنم.
ماجرای بی مهری هواداران تراکتور؟
تا اتفاقی نیفتاد نمیتوانم صحبتی کنم. اگر مرا بخواهند و صحبت شد بعد حرف میزنم. الان نه به دار است و نه به بار من چه باید بگویم. بعد از آن باید در نظر داشته باشید که خانواده ام نیز در این تصمیم هستند و نمیتوانم به تنهایی در اینباره تصمیم تکنفره بگیرم. تا چیزی مشخص نشود نمیتوانم چیزی بگویم.
قبول نیمکت تیم ملی؟
از این به بعد من میتوانم کسی پیشنهاد داد مذاکره و فکر کنم. اگر به نتیجه رسید قبول میکنم و اگر به نتیجه هم نرسید هم خدا پدر و مادرشان را بیامرزد که خیال ما را راحت کردند تا شما هم قیافه ما را نبینید.
فرار رو به جلوی مدیران سایپا بعد از انتقادات؟
از قبل از بازی ذوب آهن قرار به برکناری من بود. چه ربطی به مصاحبه من پیش از این دیدار در نشست خبری داشت؟ من حرف دلم را زدم. من نباید حرف حق و دلم را بزنم؟ نمی توانم بگویم خسته شدم؟ آن اتفاقی که دیروز افتاد قرار بود قبل از بازی ذوب بیفتد. خدا را فقط شکر که این اتفاق با باخت تیمم همراه نشد چون خیلیها منتظر آن بودند. آمدم بیرون و وجدانم راحت است که سعی و تلاشم را همه جوره کردم. از سال قبل تاکنون دروغ نگویم ۱۰ بار جلوی اعتصاب بازیکنانم را گرفتم و از آنها خواهش کردم. من ممنون آقایانی هستم که این کار را کردند چیزی که من دنبالش بودم آنها زودتر دادند.
بیانیه کارگران و نارضایتی از علی دایی
متاسفانه مایی که دنبال این هستیم حقیقت را بگویم و با مردم روراست باشیم همیشه مورد اتهام هستیم. ما اگر بگوییم گلستان است خیانت کردم. من انیجور بزرگ نشدم که چیزی را ببینم و نگویم. شاید بعضی اوقات ملاحظه کردم و خیلی چیزها را نگفتم. الان این اتفاق افتاده و افتخار میکنم در مملکت جمهوری اسلامی ایران سه بار به خاطر گرفتن حق اخراج شدم. این افتخار بزرگی برای من بوده این مدالی است که خداوند نصیب من کرد. آقایانی که نه فوتبالیاند نه خودروساز! مشکل ما این است که کسی را میآورند رییس کارخانه میگذارند که مدیر پتروشیمی بودند. چه ربطی به خودرو دارند؟ کجای دنیا این اتفاق میافتد. دوست ندارم خیلی مسائل را بگویم و خیلی چیزها را در دلم الان بگذارم بماند و به زبان بیاورم.
راه حل؟
من نباید راه حل بدهم! منافع خیلیها به خطر میافتد و من اخراج میشوم و به غیر از این نیست. شما باید اطلاعاتتان بیشتر از من باشد اما چرا تا الان نگفتید مصطفی مدبر از کجا آمد؟ من این را میگویم چطور و از کجا آمد و به واسطه چه کسانی آمدند. مشکل ما این است. یهویی از جایی اخراج میشوند و اینجا میآید. خیلی چیزهای پیچیدهای در قسمت مدیریتمان داریم. هر کس میآید آدم خودش را می آورد و به غیر از این نیست. اصلا نگاه نمی کنیم بلد است و به توانایی او کار و به گذشته اش کار نداریم. فقط میخواهیم اطرافیان خودمان را بیاوریم تا باشند.
گزینه مدنظر علی دایی برای تیم ملی؟
من در جایگاهی نیستم که چنین نظری بدهم. به نظرم مردم همه دوست دارند یک مربی خارجی بزرگ بیاورند. اما باید دید فدراسیون می تواند در این وضع دلار و ارز مربی خارجی بیاورد؟ با این وضعیت می شود؟ وگرنه همه مردم دوست دارند یک مربی بزرگ خارجی بیاید. فکر میکنید چنین اتفاقی میتواند رخ دهد؟
دلسردی از مربیگری در ایران و اقدام برای مدیریت؟
نه! برای پشت میز نشستن زاییده نشدم. این میز و صندلی به کسی وفا نکرده. تمام کسانی که مرا اخراج کردند الان کجا هستند؟ جایگاه و منزلت آنها کجاست؟ آینده بزرگترین قاضی است و همه چیز را نشان میدهد. آینده نشان می دهد که علی دایی کی بوده و امثال مدبر، گودرزی و امثال رییس جمهورهایتان چه کسانی بودند. گذشت زمان و نسل آینده می فهمند.
ورشکستگی فوتبال ایران؟
از نظر من خیلی از باشگاهها چنین وضعیتی دارند. من نمیدانم چرا خیلی از کارخانهها با مردم روراست نیستند. آنها هم بدانند تکلیفشان چیست. چرا همین کارخانه سایپا به مردم از بدهی هزاران میلیاردی نمیگوید تا مردم خیلی چیزها را بفهمند و سهامداران آنها بدانند. چرا این چیزها در زیرنویس شبکه خبر نمیآید اما خبر اخراج من که میدانم این آقا با چه کسانی در صدا و سیما صحبت کردند مثل پلنگ صورتی ۲۴ ساعته زیرنویس میشود و میآید و میرود. شما فکر میکنید من متوجه نمیشوم؟ به همین خاطر گفتم بعضیها میخواهند با توجه به جاهایی که به آن وصل هستند آرامش مرا بگیرند. البته بدانند که این جایگاهها و آن وصلها پایدار نیستند. مگر میشود آدم بالایی را ول کند و بعد به بنده خدا بچسبد بگوید همه کار میخواهم بکنم.
من از مردم میخواهم تشکر کنم. کسانی که کنار ما بودند و کمک کردند. ما می خواستیم فقط یک ده را بسازیم اما مردم کنارمان بودند. ما الان در ده سوم و کمک به آن هستیم. ما از کسی نمیتوانیم یاری بگیریم و فقط شاید بتوانیم در ده آخری که می سازیم کارهای بیرونی و اسکلتی را انجام بدهیم. ان شاالله کار داخلی را مردم خودشان انجام دهند.
آخرین شرایط از کمک رسانی به زلزلهزدگان سرپل ذهاب
باید از مردم دوباره تشکر کنم. کسانی که کنار ما بودند و کمک کردند. ما از اول قصد داشتیم یک ده را بسازیم اما خوشبختانه و خواست خدا بود که ما الان شاید ده سوم را خیلی از خانههایی که رها شده بود را تقویت کردیم و کارهایش را انجام دادیم. خانههای جدید ساختیم. الان در ده سوم هستیم و متاسفانه دیگر نمیتوانیم از کسی یاری بگیریم و مردم نمیتوانند به خاطر قوانینی که هست به ما کمک کنند شاید فقط بتوانیم در ده آخر کارهای بیرونی و اسکلت را انجام دهیم و کارهای داخلی بماند تا مردم آن را انجام دهند.
مسدودی حساب بعد از کمک رسانی
نه، آن خدا را شکر باز شد. ما ناراحت این بودیم که قبل از بررسی این کار را کردند. خدا را شکر حسابمان پاک و باز است و مشکلی از این بابت نداریم.
ماجرای حضور یحیی گل محمدی در سایپا
انتخاب سرمربی بعدی اصلا به من ربط ندارد و مربوط نیست. هرکسی میخواهد بیاید و من برای همه آنهاآرزوی موفقیت میکنم.
جای خالی فردوسیپور در روزهای پرحاشیه فوتبال ایران
همه اصحاب رسانه به من لطف دارند. من الان این مساله را مشکل نمی بینم و یک اتفاق خوب در زندگیام میدانم که از سایپا کنار رفتم. مطمئنا عادل هم به خاطر خیلی از مسائل بیرون است و به او برنامه نمیدهند و ندارد و خیلی چیزها هست. نمیخواهم خستهتان کنم و حرف آخر را بزنم. عزت و ذلت دست بالایی است. همه چیزم را از آن بالایی دارم و خیلیها خواستند مرا زمین بزنند اما آن بالایی جوری بالا برده که فکرش را نمیکردند. از این ببعد هم مطمئنا کاری نمیکنم که این رابطه خراب شود و جایگاه خودم را میدانم. اما برای آقایان میگویم؛ آقایان محترم! هستند کسانی که در وصف شما بسیار گفتنیها دارند، خیلی حرف دارند بگوید. اگر لازم باشد با مطلب و مدرک و سند خیلی چیزها گفته میشود. و آن موقع واویلاست و تشت رسوایی که بیفتد آن زمان شما جایگاهی بین جامعه و مردم نخواهید داشت.