پارادوکس بزرگ در فوتبال آذربایجان؛
عیبی یوخ یا خلق میدان جنگ در کسری از ثانیه؟!
روز گذشته شاهد به وجود آمدن یک پارادوکس بزرگ در فوتبال آذربایجان بودیم که یک بخش آن به شدت زیبا و فوتبالی بود و بخش دیگر آن به شدت زشت و غیر فوتبالی!
تراکتورسازی تبریز یک دهه پیش و پس از سال ها تلاش و انتظار هوادارانش، به لیگ برتر فوتبال ایران بازگشت. بازگشت باشکوه تراکتورسازی به لیگ برتر را تاریخ فوتبال ایران هیچ گاه فراموش نمی کند. هواداران این تیم از همان روزهای آغازین بازگشت به لیگ برتر، به گونه ای عمل کردند که خیلی زود تراکتورسازی به یک تیم خاص در فوتبال ایران و آسیا تبدیل شد. هواداران تراکتورسازی نه تنها از نظر کمی بلکه از نظر کیفی نیز حرف های زیادی برای گفتن داشتند به گونه ای که خیلی زود لقب "پرشورها" را به خود گرفتند. آنها به معنای واقعی کلمه پرشور بودند. با تیم شان می خندیدند، اشک می ریختند؛ در واقع بهتر است بگوییم زندگی می کردند. این روند محدود به فصل های ابتدایی بازگشت به لیگ برتر نبود و طی یک دهه اخیر و حتی در بدترین شرایط نیز همواره هواداران تراکتورسازی را در نقش یک حامی مستحکم، پشت تیم شان دیده ایم. تراکتورسازان پس از پشت سر گذاشتن دو فصل تلخ، در این فصل بار دیگر به جمع مدعیان بازگشتند تا بار دیگر شور و شوق را روی سکوهای یادگار امام شاهد باشیم. این اتفاق نه تنها برای فوتبال آذربایجان بلکه برای کل ورزش کشور یک اتفاق میمون بود. تماشای سکوهای مملو از تماشاگر ورزشگاه یادگار امام در روزهایی که سرمای هوا حتی مدارس را هم تعطیل می کرد، هر ورزش دوستی را به وجد می آورد و این همان حماسه ای بود که بارها و بارها شاهد خلق آن از سوی هواداران تراکتورسازی در این فصل بودیم. آنها از آغاز فصل تا به امروز، بازی های خانگی تیم شان را همواره به یک جهنم واقعی برای حریفان تبدیل کرده اند تا پیش از شروع بازی، تراکتوری ها یک بر صفر از میهمان پیش باشند.
در میان تمامی زیبایی ها و جذابیت هایی که حضور هواداران تراکتورسازی در ورزشگاه به دنبال داشته و دارد، بعضا شاهد اتفاقات تلخی هم بوده ایم که نمونه ای از آن را روز گذشته و پس از به صدا در آمدن سوت پایان بازی دیدیم. این اتفاقات تلخ در شرایطی رخ داد که حضور پرشور تی تی ها و حمایت بی امان آنها از تراکتورسازی پس از شکست تلخ مقابل سپیدرود، تحسین همگان را به دنبال داشت. افسوس که در پایان اتفاقاتی رخ داد که باعث ایجاد یک پارادوکس بزرگ گردید.
نیمه روشن ماجرا؛ عیبی یوخ...
فرهنگ "عیبی یوخ" فرهنگی است که سال هاست در فوتبال آذربایجان شاهد آن هستیم. از فرهنگی صحبت می کنیم که پیش از هواداران تراکتورسازی، هواداران هیچ تیم دیگری آن را به شکل منسجم و پایدار به اجرا در نیاورده بودند. پرشورها با این واژه به همه اعلام کردند که برای برد و باخت عاشق تیم شان نیستند بلکه این نام تراکتورسازی است که آنها را به ورزشگاه می کشاند. آنها با به زبان آوردن و مهم تر از آن عمل کردن به شعار "عیبی یوخ..." ثابت کردند که همیشه پشت تیم شان ایستاده اند و هیچ عاملی نمی تواند بین عاشق و معشوق داستان فاصله بیاندازد. روز گذشته و در جریان بازی تراکتورسازی و سپیدرود نیز شاهد اکران قسمتی دیگر از این داستان دوست داشتنی بودیم. تراکتورسازی باید در شرایطی به مصاف پیکان می رفت که هفته گذشته یک باخت تلخ را متحمل شده بود. این باخت غیر منتظره و البته بد موقع، علاوه بر پاره کردن نوار بردها و شکست ناپذیری متوالی سرخ پوشان، از شانس قهرمانی آنها هم به شدت کاسته بود. حواشی بسیاری نیز پس از بازی با سپیدرود، حوالی باشگاه تراکتورسازی شاهد بودیم. این شرایط باعث شده بود تا نگرانی هایی بابت تشنج روی سکوها به وجود بیاید. از یک ساعت مانده به آغاز بازی اما اتفاقات به گونه ای دیگر رقم خورد. هواداران تراکتورسازی بدون توجه به نتیجه بازی با سپیدرود و حواشی پس از آن، به مانند بازی های خانگی قبلی تیم شان، حضوری پرشور در ورزشگاه یادگار امام به عمل آورده و اقدام به تشویق بی امان تیم محبوب خود و تک تک بازیکنانش کردند.
به این ترتیب در فضایی کاملا زیبا و فوتبالی، شرایط برای برگزاری یک دیدار زیبا فراهم شد تا بازیکنان تراکتورسازی با کمترین استرس ممکن خود را آماده نبرد با پیکان کنند. تشویق های پیش از بازی به گونه ای بود که هیچ کس حتی تصورش را هم نمی کرد. هواداران تراکتورسازی در عمل به شعار دوست داشتنی "عیبی یوخ" عمل کرده و آمده بودند تا یک برد شیرین را در ورزشگاه یادگار امام جشن بگیرند. در جریان بازی اما اتفاقات به گونه ای که مطلوب تراکتوری ها بود رخ نداد. این پیکان بود که در اوایل نیمه دوم به گل رسید. دریافت این گل باعث شد تا تراکتورسازی بار دیگر در آستانه متحمل شدن یک شکست تلخ در حساس ترین مقطع فصل قرار بگیرد. در چنین شرایطی همه منتظر واکنش هواداران تراکتورسازی بودند. واکنش تی تی ها به این اتفاق همانی بود که باید می بود. آنها این بار به صورت کلامی، شعار "عیبی یوخ" را به زبان آوردند تا این قوت قلب را به صورت گروهی در دل بازیکنان تیم شان ایجاد کنند که تا ته خط با آنها یار و همراه هستند. این اتفاق به قدری زیبا و دوست داشتنی بود که می توانیم سطرها در موردش بنویسیم و کلمه به کلمه اش را به تحسین از عوامل آن اختصاص دهیم.
نیمه تاریک ماجرا؛ تنبیه شخصی بازیکنان و باران سنگ و صندلی!
سوت پایان بازی که به صدا در آمد همه چیز به یک باره تغییر یافت. دیگر از آن حس و حال دوست داشتنی و تحسین برانگیز خبری نبود. همه زیبایی ها جای خود را به زشتی های غیر قابل تحمل دادند تا در کسری از ثانیه، روز خاطر انگیز سکوهای یادگار به سمت خلق یک تراژدی تمان عیار خیز بردارد. ماجرا از سر داده شدن شعارهایی علیه بازیکنان آغاز شد که البته چیز عجیبی نبود و نمی توان از آن خرده گرفت چرا که همواره در فوتبال ایران و حتی دنیا شاهد چنین عکس العمل های احساسی پس از شکست های حساس تیم ها هستیم. در ادامه اما، اتفاقات رنگ و رویی جدی تر و زشت تر به خود گرفتند. در حالی که بازیکنان دو تیم در حال ترک زمین بودند، یک هوادار خشمگین همچون تیری از زه رها شده، خود را به زمین چمن رسانده و در نقش یک قاضی بی رحم، هم حکم صادر کرد و هم مجازات حکم را اجرا نمود! حمله این هوادار خشمگین به مسعود شجاعی که صحنه های تاسف باری را به وجود آورد، موجب تحریک هر چه بیشتر سکوها شده و جو ورزشگاه را به شدت متشنج نمود.
پس از پایان این ماجرا، تعداد زیادی از هواداران خشمگین تراکتور به تبعیت از هواداری که به تنبیه شخصی بازیکن تیمش پرداخته بود، اقدام به ورود به داخل زمین کردند که این اتفاق، ورود نیروهای انتظامی ورزشگاه به ماجرا را به دنبال داشت. تشنج روی سکوها به اوج خود رسیده بود. این جا بود از سلاح مخفی هواداران خشمگین رونمایی شده و صندلی های بی زبان سکوهای یادگار امام همچون باران به سمت زمین بازی نازل شدند. تعداد قابل توجهی از صندلی های ورزشگاه توسط گروهی از هواداران شکسته و به سمت زمین بازی پرتاب شد؛ اقدامی که هیچ گونه توجیهی شامل حال آن نمی شود و جز تخریب اموال عمومی و پایین آوردن شان تیم بزرگی چون تراکتور، حاصل دیگری در پی ندارد. صندلی های بی زبان، تنها اجسامی نبودند که در آسمان به ناگه تیر شده یادگار امام به پرواز در آمده بودند. عده ای پا را فراتر گذاشته و با سنگ به جان همنوعان خود افتاده و بدون اینکه هدفی برای سنگ های خود تعیین کنند، اقدام به پرتاب آنها کردند. این اتفاق باعث شد تا تعداد زیادی از هواداران بی گناهی که تنها برای تشویق تیم شان به ورزشگاه آمده بودند، به شدت مجروح شده و راهی بیمارستان شوند!
حال در آستانه بازی حساس مقابل پرسپولیس، این نگرانی در بین تراکتوری ها به وجود آمده که آیا رفتار ناشایست عده ای قلیل، گریبان کل تیم را گرفته و محرومیتی تلخ آیا متوجه تراکتور خواهد شد یا خیر؟ بی شک اگر چنین اتفاقی رخ دهد، فوتبال آذربایجان هیچ گاه عاملان آن را نخواهد بخشید. عاملانی که شاید خود را به حق بدانند اما با اندکی تفکر و تعقل، حتی یک درصد هم نمی توانیم کارشان را عقلانی و انسانی بدانیم. در کنار موضوع یاد شده بایستی به یک موضوعی مهمتر نیز اشاره کنیم. فرهنگ بالای هواداران تراکتورسازی که به صورت مفصل به آن اشاره کردیم، با رفتار عده قلیلی که تشنج را در ورزشگاه به وجود آوردند به شدت خدشه دار شد و میلیون ها هوادار واقعی تراکتورسازی از رخ دادن این اتفافات به شدت ناراحت و متاسف هستند. آنها سال هاست که پشت تیم شان بوده اند، البته نه با سنگ و صندلی و کتک کاری بلکه با تشویق و حمایت و مردانگی...
سعید عبدی