نمایش عبور کامل از بیماری در برنامه 90؛
خنده های احمدرضا این سنگ را هم شکستی!
دیدن دوباره احمدرضا عابدزاده در قاب تلویزیون، بهانه مرور دوباره روزهایی بود که دوست داشتن مانند این روزها اینقدرها هم دشوار نبود.
به گزارش "ورزش سه"، برای نسلی که با احمدرضا عابدزاده رویای دروازه بان شدن در سر داشت، هنوز جادوهای خنده این سنگربان دوست داشتنی در یادش می آورد که آن روزها چه بهانه های پررنگ تری برای دلبستن وجود داشت. آن روزهایی که احمدرضا آنقدر برای آن نسل عزیز بود که حتی دلباختگی جنس مخالف به خنده های او نیز حسادت کسی را بر نمی انگیخت.
شاید برای نسل نوجوان دهه 70 هنوز هم این سوال بی جواب باشد که چرا آن روزها فوتبال با عابدزاده سر جنگ داشت؟
خاطراتی که دیشب احمدرضا برای اولین بار کمی از آن را مرور کرد، به روزهایی باز می گردد که استقلال و تیم ملی صاحب نگهبانی مطمئن بعد از سالها شده بود و قهرمانی در جام باشگاه های آسیا با لباس استقلال و البته فتح پکن در سال 1990، بخشی از دستاوردهایی بود که بی شک بدون درخشش دروازه بان محبوب آن سالهای فوتبال ممکن نبود.
اما در ساعت 18:15 دقیقه عصر 4 تیر ماه 1372 و در مقطعی که به اصرار محمد مایلی کهن که با انتخابی عجیب در آن مقطع مربی دروازه بان های تیم ملی بود، در برخی بازی ها بهزاد غلامپور به جای عابدزاده در ترکیب تیم ملی قرار می گرفت و همانطور که خود احمدرضا نیز دیشب اعتراف کرد، غرور توام با عصبیت ستاره آن روزهای فوتبال ایران باعث آن خروج عجیب و دوری طولانی مدت وی از میادین شد.
در ادامه محرومیت یک ساله به خاطر جنجال دربی، دوری بی دلیل از ترکیب در جام ملت های 1996، نیمکت نشینی در اولین بازی جام جهانی 1998 و یکی در میان بازی کردن در پرسپولیس، اتفاقاتی بود که نگذاشت کارنامه ملی عابدزاده از 32 سالگی و باشگاهی اش از 34 سالگی فراتر برود.
قدرت اعجاب آور فنی و البته روحیه بی بدیل عابدزاده، باعث شده علیرغم دوری 20 ساله از فوتبال هنوز هم وی یکی از کاریزماتیک ترین چهره های فوتبال ایران باشد.
علیرغم رابطه بسیار خوب با علی پروین در سالهای ابتدایی حضور در تیم ملی، آن اواخر دو قطبی سلطان- عقاب در نهایت باعث کوچ نافرجام وی به سایپا، اختلاف دوباره با محمد مایلی کهن، انتخاب شدن به عنوان سرمربی پرسپولیس برای چند روز، حذف عجیب از تیم ملی پیش از جام ملت های 2000 و آن مهمانی لعنتی در نوروز 1380، تیترهای خاطرات تلخی بود که در نهایت منجر به آن بیماری تلخ برای دروازه بان دوست داشتنی فوتبال ایران شد اما خاصیت دوست داشتن، معمولا خاطرات تلخ را بعد از مدتی به دست فراموشی می سپارد.
حداقل برای بخشی از هوادارانش، یکی از مهم ترین دلایل دوست داشتن عابدزاده همان نکته کوتاهی بود که وی خودش دیشب به آن اشاره کرد؛ او طی این سالها برای در فوتبال ماندن حاضر نیست به هر اتاقی رفته و با هر کسی همسفره و هم پیاله شود.
دیدن آن خنده های شیرین و البته بهبود فوق العاده قدرت تکلم احمدرضا طی این مصاحبه نشان داد قدرت بی بدیل این اسطوره فراموش نشدنی باعث شده وی طی مرور این سالها آن بیماری تلخ را شکست دهد. اما نسل ما خیلی خوب یادش بود برای احمدرضا هیچ رقیبی بی شکست نبود؛ نه سامی الجابر، جاسم الهویدی و ماجد عبدالله و نه هری کیول خوش سیما و فرانکی هیدوک.
برای ما که خیلی خوب می دانستیم اگر در جهنم پکن و ملبورن و ریاض با جادوی عقاب سربلند خارج شدیم، این بیماری نیز یارای مقابله با او را نخواهد داشت. برای کسی که حتی مهار پنالتی و ارسال ها با یک دست یک عادت بود؛ نسل ما خیلی خوب این را می دانست.
عابدزاده که روزگاری به قدری محبوب بود که علی میرزایی مدیر عامل کوتاه مدت پرسپولیس در آبان سال 80 برای مبارزه با قدرت علی پروین می خواست کاپیتان سابق تیم ملی را نردبان محبوبیت کند، حالا ترجیح می دهد به قول خودش به کاسبی در یک گوشه دنج و سرسبز این مملکت بپردازد.
حالا هر دلیلی هم عقاب آسیا را از فوتبال دور کرده باشد، دوستدارانش برای مرور روزهای بی تکرارش خاطره کم ندارند؛ جنس لبخندهای احمدرضا متفاوت بود و همین اعجاز وی را هنوز علیرغم سالها دوری از فوتبال، تبدیل به یکی از دوست داشتنی ترین یادگاری های این فوتبال کرده است.
مرور خاطرات جذاب گذشته با احمدرضا عابدزاده
روایتیشنیدنیاز حماسهملبورناز زباناحمدرضا عابدزاده