روز تاریخی آزادی با حضور زنان گزینش شده!
گزارش ویژه: درهای نیمه باز و فضایی که مردانه نبود
ویژه ترین اتفاق بازی ایران مقابل بولیوی، بدون تردید حضور بانوان در استادیوم آزادی بود. حضوری هرچند محدود، که تجربه ی بودن در ورزشگاه را برای دیگر حاضران از جمله خبرنگاران هم متفاوت کرد.
به گزارش ورزش سه، دیروز روز شروع بود برای فوتبال ایران. برای تیم ملی که اولین بار پس از جام جهانی مقابل چشم تماشاگرانش به میدان برود. و البته برای عده ای از تماشاگران، که برای اولین بار حضور در یک فضای خاص را تجربه کنند، از نزدیک فوتبال ببینند و صفت مردانه را از روی واژه ورزشگاه بردارند.
دو ساعتی به شروع بازی مانده بود که راه افتادیم. خبر اجازه بانوان برای حضور در ورزشگاه پیچیده بود و همین مسئله نگرانمان کرد که در ترافیک بمانیم. البته از منابعی می شنیدیم که حضور در ورزشگاه تنها برای خانواده بازیکنان تیم ملی میسر است، اما باز هم احتمال می رفت عده ای به این امید که شاید این روزنه در دقایق نزدیک به شروع دیدار تیم ملی باز و شرایط برای حضورشان فراهم شود، به سمت ورزشگاه راهی شوند.
وقتی به استادیوم رسیدیم، متوجه محل استقرار بانوان شدیم. جایگاه ویژه، در نزدیکی VIP و جایگاه خبرنگاران.
در ابتدا با جایگاهی روبرو شدیم که خالی بود، مثل اکثر سکوهای ورزشگاه. تنها چند خانم با پوشش یک شکل در ردیف های مختلف نشسته بودند که مشخص بود مسئولان برقراری نظم و امنیت جایگاه زنان ورزشگاه بودند.
همین که ماموران امنیتی خانم در سکوها نشسته بودند، معنای خاصی داشت. یعنی جایگاه متعلق به زنان بود. بله، جایگاهی در استادیوم، متعلق به زنان. خانم ها 40 سال بود که چنین مالکیتی در ورزشگاه بزرگ آزادی نداشتند، اما حالا صاحب یک مکان ویژه شده بودند. حضور بانوانی که برای تامین امنیت در سکوها نشسته بودند، ما را منتظر نگه داشت. منتظر پر شدن صندلی های جایگاه ویژه استادیوم، با حضور تماشاگرانی جدید.
رفته رفته ورودشان به ورزشگاه را دیدیم. انتظار ما و آنها همزمان به سر آمد. با هدایت عده ای به سمت جایگاه مخصوص راهنمایی شدند و بالاخره صندلی های آزادی را لمس کردند. روز ویژه ای بود. اتفاقی که سال ها انتظار برایش کشیده می شد، سرانجام با وجود برخی تردیدها و البته مخالفت ها رنگ حقیقت گرفت. هرچند به شکلی خاص، نصفه و نیمه و با ایرادات و ابهامات مهم، که در ادامه اشاره می کنیم.
تشویق هایشان جذاب بود. شنیدنی تر از تشویق هر پسر بچه ای در اولین بار حضور در ورزشگاه. هیچ لحظه ای هم کم نگذاشتند. محال بود از حدود 10 هزار تماشاگر روبرویشان در تشویق جا بمانند، در هیچ صحنه ای. سوت و جیغ بعد از سرود ملی استارت رسمی کارشان در سکوهای آزادی بود. شاید فکر کنید چون فقط در یک جایگاه نشسته بودند و دورشان کسی نبود، موج مکزیکی نمی توانستند بزنند. اما از آن هم دریغ نکردند. زود راهکارش را یافتند و به جای چپ و راست، موج را از پایین به بالا به نمایش گذاشتند.
حتی از ایسلندی هم نمی گذشتند. یکی شان که خیلی حس و حال لیدری داشت، سعی می کرد حواس بقیه را به خودش معطوف کند تا رهبر تشویق ایسلندی باشد.
بعد از گل ها هم که غوغا کردند، حتی گل آفساید جهانبخش. تنوع شعارهاشان شگفت انگیز بود. از این نظر، دیروز جایگاه ویژه هیچ فرقی با سایر بازی های ورزشگاه آزادی نداشت. بوق و شیپور به دست ها هم انصافا به استادانه ترین شکل ممکن نواخته می شد و به تماشایی تر شدن فضای این بخش استادیوم کمک می کرد.
پروسه ورود همین عده اندک به ورزشگاه هم خیلی طولانی بود و تا اواخر نیمه اول بازی هم ادامه داشت. احتمالا به خاطر اتفاقات جلوی درب ورزشگاه بود و نظارت ویژه ای که باید صورت می گرفت.
طبیعتا در ورزشگاه همیشه سمتی که پر سروصدا تر است و سکوهایی که آدمهای بیشتری در آنها نشسته اند، بیش از سایر قسمت ها مورد توجه قرار می گیرند، ولی سنگینی دیشب استادیوم به طرفی بود که اتفاقا صندلی هایش خالی تر بود. این بار تعداد ملاک نبود. برتری عددی با آنطرفی ها بود اما شور و احساس، انگار همه اش این سمت جمع شده بود. این طرف تازگی داشت، غیر عادی بود. در دلش یک شروع نهفته بود.
یکی از تفاوت های جالبی که جایگاه بانوان با بقیه نقاط ورزشگاه و کلا سر و شکل همیشگی آزادی داشت، این بود که پرچم ایران تقریبا در دست همه شان بود. تکان دادن این پارچه سه رنگ جزء اصلی تشویقشان شده بود. شاید هم به خاطر حس ناب تجربه نخست حضور در استادیوم بود. هرچه که بود، کاش همیشه اینطور بمانند و بقیه را هم به حضور در استادیوم به همراه پرچم تشویق کنند.
حضورشان به قدری ویژه بود که گوشه ی جایگاه خبرنگاران شده بود ویژه ترین نقطه سالن. جایی که هر کس سعی می کرد لحظاتی خود را به آن برساند تا بتواند از زاویه ای که به جایگاه زنان نزدیک بود، فیلمی از شور و حالشان را ثبت کند. آنهایی هم که مسئولیت ثبت گزارش های تصویری داشتند، پلاتو هایشان را در راهرویی می گفتند که بک گراندش حضور زنان و تشویق های آنها بود.
بی تردید حضور زنان در ورزشگاه اتفاق خوش دیروز بود. همانطور که کی روش و شاگردانش به اتفاق در اولین مصاحبه شان پس از بازی گفتند. همانطور که بلیچر و مارکا تیترش کردند. همه از این اتفاق خوشحال بودند، اما حقیقتا بی ابهام هم نبود. شاید قابل پذیرش باشد که برای شروع این اقدام بسیار بزرگ، دعوت از بانوان فوتبالیست ابتکار بدی نبود؛ ولی اینکه انتظار برای سایر زنان ایرانی تا کجا ادامه خواهد داشت، هنوز سوال بی جواب این ماجرا است. آیا این یک شروع بود به معنای نزدیک شدن زمان حضور بقیه بانوان در ورزشگاه ها؟ یا تنها در شرایطی که صحبت از فشارهای فیفا برای آزاد شدن ورود بانوان به استادیوم ها مطرح شده، یک راهکار موقتی از مسئولان فدراسیون بود؟
در بازی دیروز برخی از اعضای خانواده های بازیکنان تیم ملی در استادیوم حضور داشتند، که کارلوس کی روش هم در کنفرانس خود به خاطر حضور آنها اظهار خوشحالی کرد. فوتبالیست های بانوی ایران هم به واسطه حرفه شان توانستند جزئی از این روز تاریخی باشند. الهام فرهمند، هاجر دباغی و فاطمه عادلی بیش از بقیه توی دید عکاس ها بودند. در کنار آنها ملی پوشان دیگری از رده های مختلف هم بودند که بعضا با لباس های فرم ورزشی آمده بودند. گفته می شد کارمندان فدراسیون و نهادهای مربوط به آن هم اجازه حضور پیدا کرده بودند. اما در این بین حضور یک بازیگر اتفاق عجیبی بود. بازیگری که آخرین اثرش در خبرهای ورزشی، مربوط به حضور در یک عکس اینستاگرامی کنار یکی از بازیکنان تیم ملی بوده، دیشب به همراه زنانی که هر کدام یک ارتباط حداقلی با تیم ملی، فدراسیون و کلا رشته فوتبال داشتند، بازی ایران را از نزدیک تماشا کرد. اینکه آیا صرفا شهرت یک نفر می تواند در مسئله ای مثل تماشای فوتبال در استادیوم، او را از بقیه جدا کند، مایه تعجیب خیلی از بانوان بوده و هست.
حضور یک مرد در برخی قاب های به جا مانده از دیروز هم نکته عجیبی بود. البته از حضور او در نزدیکی بانوان مامور، می توان اینطور برداشت کرد که خود وی نیز مسئولیتی این چنین داشته است. چون در سایر نقاط جایگاه ویژه، خبری از حضور آقایان نبود.
حالا این موج امید به شکلی نه چندان قاطع و محکم در بین اهالی فوتبال ایجاد شده است. هنوز کسی نمی داند این روند به صورت صحیح و عادلانه برای همه ادامه دار خواهد بود یا خیر، اما همه ترجیح می دهند اتفاق شب گذشته را به چشم یک شروع خوب ببینند و به آن امیدوار باشند؛ امیدوار به روزی که ملاک حضور یک بانوی ایرانی در ورزشگاه شغل و حرفه اش نباشد و فضای لازم و شایسته برای حضور عادلانه تمام مردم ایران در یک استادیوم ورزشی فراهم شود.