تحلیل مصاحبه فردوسی پور و کارلوس با فریدون صدیقی
جانبداری؟ کیروش نایاب است عادل چارهای نداشت
برنامه نود و حضور سرمربی تیم ملی ایران بعد از اعلام اسامی بازیکنان به شدت در فضای رسانه ای و مجازی انعکاس پیدا کرد به طوری که بخش مهمی از توئیت ها و پست ها از شب گذشته تا امروز به این برنامه و نحوه مصاحبه مجری برنامه نود اختصاص داشت.
به گزارش" ورزش سه" عادل فردوسی پور درحالی شب گذشته کارلوس کی روش را به برنامه نود آورده بود که فضای صفر و صد و سیاه و سفید مطلق رسانه ای و عمومی نسبت به سرمربی پرتغالی تیم ملی و البته تهیه کننده برنامه نود به اوج رسیده بود. سرمربی پرتغالی تیم ملی در حالی دیشب روبروی فردوسی پور نشست که حجم زیادی از انتقادهای تند علیه او وجود داشت هرچند هواداران جدی و آتشینش مثل همیشه در فضای مجازی و رسانه ها از او حمایت می کردند. باتوجه به اینکه مجری و تهیه کننده برنامه نود نیز چند سالی است که برچسب حامی کی روش بودن را از سوی مخالفان دریافت کرده ، این گفت و گو بسیار پرسرو صدا و انتقادهایی به نحوه مصاحبه عادل و پاسخ های کی روش انجام شد. برای تحلیل مصاحبه زنده شب گذشته برنامه نود به سراغ یکی از اساتید روزنامه نگاری در ایران رفتیم. فریدون صدیقی یک نام بزرگ در عالم روزنامه نگاری ایران است، کسی که تعداد زیادی از بهترین روزنامه نگاران حال حاضر کشور از پشت میزهایی که او معلم و استادش بوده است بیرون آمده اند. او روزنامه نگار و مدرس رشته ارتباطات است و بیش از پانزده است که تکنیک های مصاحبه مطبوعاتی، تلویزیونی و رادیویی را تدریس می کند. یکی از کارهایی که استاد صدیقی در سال های اخیر انجام داده تحلیل و آنالیز مصاحبه های تلویزیونی دکتر حسن روحانی رئیس جمهور ایران در روزنامه «اعتماد» بوده است. در رابطه با گفت و گوی شب گذشته عادل فردوسی پور و کارلوس کی روش به سراغ این روزنامه نگار و استاد رشته علوم ارتباطات رفتیم تا این مصاحبه زنده و پرمخاطب را از طریق علم روزنامه نگاری و تکنیک های مصاحبه بررسی کنیم. حرف های فریدون صدیقی را در رابطه می خوانید:
چگونه یک مصاحبه شونده را عصبانی کنیم؟
در ابتدا باید بگویم وظیفه یک مصاحبه کننده حتی در جایگاه یک کارشناس می تواند به اعتبار شناخت، دانستگی و نیز تجاربش به عنوان یک کارشناس بر روی یک مصاحبه شونده قرار بگیرد و مصاحبه را به گونه ای حرکت بدهد که مصاحبه شوند برسر موضوع مورد نظر به بحث بپردازد. مصاحبه کننده نیز در جایگاه یک صاحب نظر باید برسر موضوع مصاحبه بحث کند.
نکته دوم این است که آیا یک کارشناس- مصاحبه کننده می تواند نسبت به موضوع مصاحبه و نیز مصاحبه شونده نگاهی جانبدارانه داشته باشد؟
پاسخ این است که اگر مصاحبه کننده حتی در جایگاه کارشناس قرار بگیرد و پرسش هایی را مطرح کند که به پاسخ های مورد نظر مخاطب برسد، باید جانبداری اش را فراموش کرده و تنها به طرح پرسش های مخاطب بپردازد.
به زعم من و با توجه به شناختی که از شخص عادل فردوسی پور، کاراکتر و مدیریت رسانه ای اش به عنوان مصاحبه کننده و مجری دارم و با وجود شناخت نسبی ام از جایگاه حقیقی او( احوالات شخصی اش) تصورم این است که در مصاحبه دیشبش موضع گیری و پرسش های مورد نظر را مطرح کرده و انجام داده است . با این حال تحلیل من از گفت و گوی شب گذشته به این شکل است :
-اینکه چرا عادل فردوسی پور در طول مصاحبه صحبت های کی روش را قطع نکرد و یا با سوال دیگری بحث را تغییر نداد، می تواند به دلیل خلق و خو، رفتار و پیشینه ای باشد که از کی روش می شناسیم. فردوسی پور به عنوان مصاحبه کننده سعی کرده تا موضوع و مصاحبه شونده را نگه دارد. خود طرح موضوع و چگونگی طرح موضوع یک بحث اصلی است. ما اگر علاقمند باشیم با چگونگی طرح یک سوال می توانیم مصاحبه شونده را عصبانی کنیم چرا که برخی مصاحبه شونده ها وقتی عصبانی و خشمگین می شوند راز گشایی می کنند. مثل آقای مایلی کهن و آقای دایی که وقتی عصبانی می شوند رازگشایی انجام داده و پاسخ سوال های مدنظر مصاحبه کننده را می دهند.
سوال های فردوسی پور از کی روش با توجه به شناختی که او از کی روش داشت طوری نبود که باعث خشم و عصبانتیش شود اما سوال هایی برانگیزاننده و جدی بود، مثل این که چرا درباره آزمون همان کاری را که درباره عقیلی، رحمتی و خلعتبری کرده بودی انجام ندادی؟! که کی روش جواب داد این مقایسه درستی نیست و مثل مقایسه آب و روغن می ماند و...
عادل سبک مدیریت کی روش را می پسندد
اما موضوع دیگر این است که فردوسی پور وقتی پرسش ها را مطرح می کرد لحن و صدای پرسشش بوی جانبداری داشت. این برمی گردد به هوش و ذکاوت عادل چون میهمانی را آورده که نایاب بوده و در دسترس همه نبوده است. حضور این میهمان موجب یک اتفاق بزرگ شده چرا که کی روش بعد از جام جهانی در هیچ رسانه ایرانی حضور نداشته و فردوسی پور به عنوان مصاحبه کننده نباید با رفتارش میهمان را فراری بدهد. به نظر من پرسش ها، لحن، صدا و زبان پرسش به گونه ای بود که باعث تلخی و عصبانیت کی روش نشود ولی در عین حال او بتواند سوال هایش را هم مطرح کند.
- نکته بعدی اینکه فردوسی پور مثل جمعی دیگر از کارشناسان و افراد رسانه ای که برخی از آن ها کارشان حتی کارشناس فوتبال هم نیستند، مدیریت آقای کی روش را می پسندد. چرا می پسندد؟ واقعیت امر این است که در بین مدیران اجتماعی و فرهنگی ما اغلب مدیران پاسخگو نیستند و عموما مناسبات اداری، سازمانی و رفتاری ما باری به هر جهت است. این آدم (کی روش) چون از این جنس نیست در نتیجه جمعی او را نمی پسندند. آن ها از این که چرا سیدجلال (حسینی) حذف شده ابراز ناراحتی می کنند اما چرا حضور یک مدافع جوان مثل مجید حسینی را نمی پسندند؟ شاید ما مخاطبان قرمز و آبی به قضاوت هایمان رنگ تیم مورد علاقه مان را می زنیم و چون این کار را می کنیم بدیهی است که یک بخشی از کی روش خوشمان می آید و یک بخشی از کی روش خوشمان نمی آید.
متاسفم! حق را به کی روش می دهم
من در جایگاه کارشناسی فوتبال نیستم و انتقادهای خودم را به آقای کی روش دارم که یک جاهایی احساس تبختر به او دست داده است اما وقتی که از ماجرا فاصله می گیرم متاسفم که حق را به او می دهم. دست کم این که کارنامه موفقی دارد و حق دارد که به ما ببالد و بنازد. مایی که از حل مشکل پوشاک بچه هایمان در نمی آییم...
-نکته بعدی اینکه اگر فردوسی پور همه پرسش ها که سوال مخاطب آبی، قرمز، زرد، بنفش و ...بوده را مطرح کرده و پاسخ گرفته حتی اگر پاسخ دلخواه ما را نگرفته باشد کارش را خوب انجام داده است.
تکنیک های یک مصاحبه خوب چیستند؟
ما به عنوان یک رسانه یا یک خبرنگار با هرکسی که به عنوان یک مصاحبه کننده ، روبرو می شویم می خواهیم از یک موضوعی رازگشایی کنیم. وظیفه ما به عنوان مصاحبه کننده همواره با طرح یکسری پرسش ها به دنبال رازگشایی یک موضوع مثل اختلاس در یک بانک یا اینکه «چرا علی دایی عصبانی است» رازگشایی است.
نکته مهم اما این است که وقتی می خواهیم از یک موضوعی مثل اینکه «چرا فوتبال ما درجه یک نیست؟» رازگشایی کنیم و سراغ یک کارشناس می رویم که به چون و چرایی این ادعا پاسخ دهد، لازمه اش اطلاعات کافی راجع به همان موضوع است چرا که باید به عنوان مصاحبه کننده در موقعیت یک صاحب نظر قرار بگیریم. عادل فردوسی پور عموما این کار را می کند( در موقعیت صاحب نظر قرار می گیرد) به خاطر اینکه حافظه ای قوی ، تجربه و شناخت کافی از مسایل فوتبال دارد.
پس یک مصاحبه کننده باید اطلاعات کافی و لازم را درباره بحث موردنظر داشته باشد تا بتواند رازگشایی کند. این رازگشایی هم باید معطوف به هدف باشد مثلا هدف این است که به اینجا برسیم که «چرا فوتبال ایران با وجود بالا بودن در رنکینگ از نظر کیفیت در سطح متوسط فوتبال آسیا است؟» اگر به عنوان مصاحبه کننده اطلاعات و شناخت کافی از فوتبال ایران و آسیا نداشته باشیم آن مصاحبه انجام نمی شود و به نتیجه نمی رسد. اگر فرد مصاحبه شونده حرفه ای باشد در صورت عدم اطلاعات کافی مصاحبه کننده خواهد فهمید که خبرنگار چیزی در چنته ندارد و بازی را عوض خواهد کرد. در این شرایط می گویند کنترل دست مصاحبه شونده می افتد. اما یک مصاحبه خوب و موفق مصاحبه ای است که کنترل آن در اختیار مصاحبه کننده باشد. من یک مقاله ای در این رابطه نوشتم که مصاحبه به مثابه انجام یک نمایش است چون اجزای یک نمایش را دارد. متن که یک موضوع مصاحبه است، یک مصاحبه شونده و یک مصاحبه کننده که قرار است متنی را در زمان و مکان مشخصی اجرا کنند. مصاحبه کننده در اینجا درواقع بازیگر-کارگردان است که هم باید بازی بدهد و بگیرد و هم بازی کند. به همین خاطر است که «روزنامه نگارخوب» به زعم یک ژورنالیست سرشناس از جامعه شناسی ، روانشناسی، هنر، اقتصاد، سیاست و ... باید چیزهایی بداند.