مثلث ویرانگر: مورینیو، بازیکنان و باشگاه
حال و هوای شورش در کشتی گلیزرها
شاید باشگاهی که ثروت فراوانی دارد باید نگاهی به منچسترسیتی و لیورپول بیندازد که چگونه دریادلانه خرج کرده و کنار پپ و کلوپ به تقویت تیم پرداخته است.
برایتون کوچولو 3 - منچستریونایتد بزرگ 2. برایتون کوچولو حتی یک بازیکن بیش از 10 میلیون پوند نداشت و یونایتد بزرگ برای بدست آوردن یازده بازیکن یونایتد که پنج نفرشان را مورینیو خریده بود 430 میلیون پوند پرداخته بود. احتمالا خیلی ها یادشان رفته که برایتون در آخرین رویارویی دو تیم در اواخر فصل پیش هم یونایتد را در همین میدان شکست داده بود، با یک گل. آن روز دگیا، یانگ، روخو، اسمالینگ، دارمیان / شاو، پوگبا، ماتیچ، فلینی / لینگارد، مارسیال، راشفورد و ماتا در میدان بودند و یونایتد بزرگ باز هم برابر برایتون کوچولو زانو زد.
چگونه می توان به آسیب شناسی دست زد؟ در مثلث طوفانی منچستریونایتد سه رویکرد کلی بین سه ضلع حاکم شده و همه را به بند کشیده. در کشاکش همان "مثلث" اوج گرفته: باشگاه، مربی و بازیکنان.
یک: باشگاه به مورینیو دهن کجی کرده.
دو: بازیکنان به مورینیو دهن کجی کرده اند.
سه: مورینیو هم به باشگاه دهن کجی کرده و هم به بازیکنان.
نمی توان مورینیو را فقط با سیستم و تعویض هایش تعریف کرد. نمی توان مربیگری اش را از شخصیتش جدا کرد. طرفداران باشگاه همان قدر از باشگاه و بازیکنان تقاضای پیروز شدن دارند که از خود مورینیو. به تعبیری شخصیت مورینیو چنان بزرگ شده که نمی توان او را کنار مربیانی قرار داد که درخواست هایش عملی نشده اند. در عین حال مدیران یونایتد اعتقاد دارند آنها طی دو فصل سپری شده دست و دلبازانه و بیش از حد به درخواست های مورینیو پاسخ مثبت داده اند و این او است که باید نشان دهد چه توانایی هایی دارد. مورینیو احساس می کند بازیکنانی که خریده شده اند در قواره قهرمانی بازی نکرده و نمی کنند. برخی بازیکنان هم احساس می کنند مورینیو برای حفظ جایگاه متزلزل شده اش آنها را قربانی کرده و گروهی از آنها اعتقاد دارند باشگاه در بازار نشانی از بلند پروازی برای کسب عنوان قهرمانی نشان نداده.
شاید حق با ژوزه باشد. شاید باشگاهی که ثروت فراوانی دارد باید نگاهی به منچسترسیتی و لیورپول بیندازد که چگونه دریادلانه خرج کرده و کنار پپ و کلوپ به تقویت تیم پرداخته. در عین حالی شاید حق با ژوزه هم نباشد. پپ بسیاری از بازیکنان پیشین سیتی را شکوفاتر کرد و سیستمی بنا نهاد تا از همه آنها به نحو معرکه ای بهره ببرد. در حالی که در یونایتد فقط دو بازیکن - لینگارد و یانگ - در دستان مورینیو نمایش بهتری ارائه داده اند. دو سال سپری شده و نشانی از یک سیستم پیوسته کارآ ، چه در دفاع و چه حمله، در اولدترافورد ظهور نکرده. حقیقت این است یونایتد نه پلان ب، که پلان الف هم ندارد و به نظر می رسد مورینیو به ترکیب اصلی اش دست پیدا نکرده. مردان او فقط سه بار توپ را در قاب دروازه برایتون قرار دادند و لوکاکو در سراسر دیدار فقط بیست و چهار بار توپ را لمس کرد.
بازار انتقالات لیگ برتر که بسته شد مورینیو مدافع میانی جدیدی را به چنگ نیاورده بود. در چنین قابی یونایتد تاکنون طی دو دیدار چهار گل دریافت کرده و ترکیب بیلی – لیندلف برابر برایتون مصیبت بار بود و پس از سپری شدن فقط دو دقیقه و بیست و سه ثانیه سقوط کرد. ولی پوچتینو در تاتنهام هم بازیکن جدیدی به خدمت نگرفته و موریتزیو ساری در چلسی هم به دو مدافع میانی که می خواست دست پیدا نکرده بود، بی آن که هیاهو و جدلی در رسانه های جاری شود، بی آن که امواج منفی تیم و باشگاه را نشانه روند. برخلاف مورینیو که مسیر مخالف را پیش گرفت. او اعلام کرد یونایتد توانایی چندانی برای قرار گرفتن در صف چهار تیم اول جدول ندارد و باشگاه را در منگنه رسانه ای قرار داد. سپس بازی را ادامه داد و گفت اعتقادش به بسیاری از بازیکنانش را از دست داده. آن چه که تنش را در آن مثلث بیشتر کرد و بیشتر. حالا بسیاری از طرفداران یونایتد، رویکرد ذهنیت و روش گلیزرهای آمریکایی را مترادف با روشی می دانند که ظاهرا جلورونده و پر زرق و برق است ولی سرانجام به غرق شدن کشتی یونایتد - مثل تایتانیک افسانه ای - منجر خواهد شد. می گویند آنها باشگاه را بسان یونایتد سردرگم دهه هشتاد یا لیورپول دهه نود که در افتخارات دهه پیشتر بود خواهد کرد. می گویند مگر یونایتد پس از رفتن باسبی افسانه ای سقوط نکرد؟ و مگر فرگی افسانه ای تر از باسبی نبود؟
مورینیو پیش از آغاز فصل گفته بود "فصل جاری برای یونایتد، فصل دشواری خواهد بود"، ولی تصور نمی کرد طوفان چنین زود آغاز شود و موج ها چنین ویرانگرانه باشند. چنان که دو ضلع دیگر آن مثلث چنین تصوری نداشتند.
حمیدرضا صدر