کد خبر : 1524474 | 26 اردیبهشت 1397 ساعت 17:48 | 47.4K بازدید | 0 دیدگاه

شماره هشتی که می‌خواهد استیون جرارد باشد

چهار اپیزود جالب از احمد نوراللهی

شماره هشت پرسپولیس در بازگشت دوباره به این تیم توانسته نقش پررنگی در صعود سرخپوشان به مرحله بعدی ایفا کند.

چهار اپیزود جالب از احمد نوراللهی

به گزارش "ورزش سه"، به قول آلکساندر دوما، صبر و امید کلیدهای اصلی موفقیت هستند. اتفاقا داستان این گزارش هم جدا از این دو واژه نیست. احمد نوراللهی؛ ستاره دوباره ترکیب پرسپولیس، بازیکنی که با جمله "همه چیز از شوت احمد شروع شد" شناخته می‌شود. در ادامه چهار اپیزود از شماره هشت سرخپوشان را با هم مرور می‌کنیم.


* پرده اول: ورزشگاه‌ بیش از ظرفیتش، هوادار در خودش جای داده و به قول گزارشگر مسابقه، حتی روی راه پله‌های آزادی هم جایی برای عبور و مرور نیست. صبر همه به تنگ آمده است. بعد از گذشت سی دقیقه از مسابقه صدای اعتراض آشنای سکوها به گوش می رسد؛"محسن مسلمان". اماراتی‌ها گل بخور نیستند. علی خصیف روی اعصاب همه رفته و با آن کیلوهای اضافی از هر فرصتی برای قتل وقت استفاده می‌کند.


توپ و میدان در اختیار قرمزپوشان است اما گویا آنها راه گل زدن را به کلی فراموش کرده‌اند و دچار آلزایمر شده‌اند. به راستی آنها همان تیم فصل قبل هستند که به هیچ جنبنده‌ای رحم نمی‌کرد؟ نیمه دوم شد و نگرانی در چهره همه با خط خوش خوانده می‌شد. حذف از لیگ قهرمانان به دست تیم هفتم لیگ خلیج فارس؟ دفاع چند لایه تیم هنک تن کاته لحظه به لحظه رسوخ ناپذیرتر می‌شد و گل زدن یک امر قریب به محال؛ تا اینکه دقیقه 63 از راه رسید. پسر آزادشهری توپ را از آن خود کرد و بعد از یک مانور مختصر به یک باره به قریب الوقوع‌ترین شکل ممکن تصمیم گرفت قصد دروازه کند و گل. بله، باز هم همه چیز از آن شوت شروع شد...


* پرده دوم:  از خصوصیات و ویژگی‌های بارز مرد کروات بود که به ترکیب تیم برنده‌اش خیلی سخت دست بزند. شماره هشت پشت خط مانده بود و به ترکیب اصلی راه پیدا نمی‌کرد. راهی نمانده بود جز سرباز شدن. شاید در تیم سرخپوش تبریزی می شد چشمه‌های استیون جراردی‌اش را به رخ بکشد. خیلی زود فیکس شد اما حکم محرومیت تبریزی‌ها از نقل و انتقالات، او را به یک خلا غیرقابل باور فرستاد. یک فصل و نیم بدون توپ و مستطیل سبز. یک فصل و نیم کار اداری و کاغذ بازی و دست رد به سینه. یک فصل و نیم وعده های تو خالی. یک فصل و نیم انتظار و انتظار و انتظار. حقیقتا سخت بود. دهه هفتادی بود اما صبرش، ایوب وار. نه مصاحبه ای کرد؛ نه حرفی زد و نه حاشیه‌ای داشت. می دانست برای رسیدن به صبحی دل انگیز، باید از شبی تاریک عبور کند. این را از زمان حضورش در فولاد یزد فرا گرفته بود. همان جایی که دل دایی را برد. آنجا هم همه چیز با یک شوت شروع شد...  


* پرده سوم: 27 فروردین 95 برای طرفداران تیم سرخپوش پایتخت نماد یک روز فراموش نشدنی است. روزی که آنها موفق شدند رقیب سنتی را با نتیجه 4-2 شکست دهند و فصل فوق العاده‌شان را با آن برد دلچسب مزین کنند. شاید اگر تیم برانکو آنقدر با توپ پر بازی را شروع نمی‌کرد هیچ وقت چنین نتیجه‌ای رقم نمی‌خورد. آنها در همان دقایق ابتدایی بود که استقلال را در زمینش حبس کردند و گل اول را پیش از دو رقمی شدن زمان، نواختند. زننده گل طارمی بود اما نباید فراموش کرد آن گل زده نمی‌شد مگر شوت سرکش جوان شماره هشت به سمت دروازه رحمتی شلیک نمی‌شد. شوتی که دروازه‌بان باتجربه استقلال را در گرفتن تمام و کمالش عاجز کرد و در شرایطی ایده آل پیش پای مهاجم کنونی الغرافه قرار گرفت و گل. باز هم همه چیز از آن شوت شروع شد...


* پرده چهارم:  بازیکنان کمی را در فوتبال ما پیدا می‌کنید که حساب و کتاب‌شان با مردم همیشه صاف باشد و خرده برده و کدورتی بین‌شان وجود نداشته باشد. شماره هشت مدنظرمان جزو همان دسته است. همیشه محبوب بود، حتی وقتی روی نیمکت سنجاق شده بود یا اصلا نبود. حتی زمانی که آن کیفیت همیشگی را نداشت. از لحاظ فنی هم اگر مشکلات خدمت مقدس سربازی نبود الان جزو کاندیداهای جایگزینی سعید عزت اللهی در بازی مقابل مراکش بود. او با گلی که به الجزیره زد دوباره متولد شد. دوباره روی جلد رفت و البته داستان صعود و بازگشت پرسپولیس به آسیا بازهم از شوت نوراللهی شروع شد...


نوراللهی در فصل آینده مسیر تازه‌ای پیش رو دارد. یکی از کاپیتان‌های پرسپولیس محسوب می‌شود و به دنبال فراموشی و جبران یک و نیم سال ناکامی و نابودی روزهای فوتبالی‌اش است. برانکو برای پیشبرد اهدافش در تیم به گام‌های او و کیفیت او دل خواهد بست و از او انتظار می‌رود تورنمنت بعدی را در قامت یک بازیکن ملی‌پوش حاضر باشد.

دیدگاه‌ها