نجات سرباز رایان
پشت پرده یک ملاقات ناگهان دوستانه
یکی از حساسترین ملاقات های فوتبال ایران در سال های اخیر، روز گذشته اتفاق افتاد. علی دایی و علی کریمی در بازی سایپا و سپیدرود به هم رسیدند.
به گزارش "ورزش سه"، مسابقه سپیدرود – سایپا را اگر یکی از ویژه ترین بازی های فصل لقب بدهیم خیلی غلو نکرده ایم. دیداری که هم جذاب بود و هم یک مهمانی آشتی کنان درجه یک و غیر تصنعی و زوری در پیشانی اش داشت.
ازدحام برای تماشای فینال دوی 100!
بازی های سپیدرود پس از بازگشتش به سطح نخست فوتبال ایران همیشه مملو بوده از جمعیت پرشمار هوادار بر روی سکو و حضور پرتعداد عکاس و خبرنگار و افراد مسئول و غیر مسئول در پیرامون محل برگزاری مسابقه. اما این مسابقه حال و هوایی متفاوت داشت که حتا شبیه به حضور یکی از دو تیم پرسپولیس و استقلال در رشت نداشت.
خیل عکاسان و خبرنگارانی که خود را به ورزشگاه رسانده بودند نه برای خود مسابقه که بی تاب پیش بازی جذابی بودند که تمام تب و تابش در کمتر از یک دقیقه به پایان رسید. انتظاری شبیه به تماشای فینال دوی 100 در المپیک که هنوز مز مزه اش نکرده تمام می شود!
مارک بازها!
این قاب به ظاهر ساده چکیده دو نسل طلایی یک کشور است که در بازه ای از زمان با یکدیگر هم پوشانی داشتند. نابغه هایی که هم در عالم فوتبال و هم پس از آن موفق بودند و توانستند در نوک قله ی شهرت و محبوبیت باقی بمانند. از آن جنس آدم معروف هایی که حضور چند دقیقه ای شان می تواند یک مراسم کاملا رسمی و جدی را به هم بریزد و تحت الشعاع قرارش بدهد.
پس خیلی دور از ذهن نیست که سر و وضع ظاهری این فوق ستاره ها تومنی چند صد میلیون با بقیه فرق داشته باشد و کادری بتوان در فوتبال پیدا نمود که همزمان کفش و کمربند گوچی و لویی ویتون و هرمس، کاپشن بربری و فندی، شلوار ورساچه را در خود جای بدهد!
توحید از دست شهریار لیز خورد!
توحید غلامی سال پیش در نفت شاگرد علی دایی بود. از آن دست شاگردانی که شهریار نگاهی ویژه روی او داشت و این اتفاق از نیمه نهایی جام حذفی در اصفهان که توحید موفق شد با گلزنی اش نفت علی دایی را در برابر سپاهان پیروز کند و به فینال برساند، فزونی هم گرفت. بازیکن سخت کوش و پرتوانی که لحظه خروج از زمین به مانند تازه نفس ها پرانرژی است.
در هیاهوی بی مالکیتی نفت و کوچ دایی به سایپا، نظرمحمدی در گرماگرم نقل و انتقالات زرنگی کرد و توانست توحید را که پیشتر هم شاگردش بود، با تکیه بر بندی از قراردادش به رشت بیاورد تا موجب افسوس دایی شود، زمانی که در مسابقه دوستانه پیش فصل سپیدرود با سایپا در رشت از حضور توحید در رشت و جداشدنش از نفت مطلع می شود، با زبان شوخی و جدی از نظرمحمدی می خواهد که اجازه حضور بازیکن سابقش در سایپا را بدهد.
سوپر گل توحید به سایپا حالا افسوس ابتدای فصل شهریار را بیشتر هم کرده و احتمالا از حالا به انتظار پایان فصل نشسته است.
صف عرض و طویل با شاخه گل هایی سفارشی!
کمتر پیش می آید که در ابتدای بازی چنین صف عریض و طویل برای خوش آمد گویی به مربی حریف شکل بگیرد. صفی که در بین آن ها همبازی و شاگرد در هم برای خیر مقدم حاضر شده بودند. از حسین کعبی و علی کریمی تا محمد غلامی، حسین ابراهیمی، علی رضا نورمحمدی، توحید و ایمان صادقی.
که البته دایی هر چه خورد در این دیدار از همین رفقا و شاگردانش خورد. ابراهیمی پاس داد و توحید گل زد و نورمحمدی و کعبی و صادقی دیوار پولادین ساختند تا دایی دست خالی به خانه بازگردد.
یک صحنه تکراری و تاسف بار
انگار دیدن این حلقه ماتم زده ابتدای بازی کم کم دارد جزیی جدا ناپذیر از مراسم آغازین بازی های لیگ ما می شود. در همین شش ماهه بارهای شاهد شکل گرفتن این قاب سیاه بوده ایم. از زلزله کرمانشاه و کرمان تا آتش گرفتن کشتی سانچی و سقوط هواپیما.
ایام سوگواری و عزا شده جزیی از فوتبالی که قرار است برای این ملت تصویر ساز شادمانی و نشاط باشد.
نجات سرباز رایان!
این تصویر تمام آن چیزی است که در مسابقه سپیدرود – سایپا روی داد و موجب پیروزی پسران شهرباران شد. یک تیم و یک شهر از جان مایه گذاشتند تا پسر دوست داشتنی فوتبال ایران سربلند شود. به این سرهای بخیه خورده، لب های خندان و انعکاس نور در چشم های امیدوار همه و همه حکایت از یک اراده پولادین دارد که دایی نیز در کنفرانسش به درستی به آن اشاره کرد و گفت: تفاوت ما با سپیدرود در این بود که بازیکنان ما در برابر سپیدرود حریف انگیزه مثال زدنی شان نشدند.
یک تیم و یک شهر حالا متحد شده تا هم سرباز رایان را به آغوش فوتبال بازگرداند و هم نتیجه جنگ را به سود خود خاتمه دهد، جنگی که برای سپیدرودی ها همان بقا و ماندگاری در لیگ برتر پس از یک غیبت 25 ساله است.
... و در نهایت یک هپی اند!
ابتدایش با روبوسی بود و انتهایش نیز با هم آغوشی. نه در طول مسابقه و نه در کنفرانس پس از بازی هیچ چیز نتوانست این جشن آشتی کنان را خراب کند تا حداقل امیدوار باشیم که زخم این کدورت قدیمی به مرحله التیام رسیده است.
کریمی پس از پایان بازی به سراغ دایی رفت تا پیش از برپایی جشن به شهریار خسته نباشید بگوید و پالس هایی که دایی برای ادامه رفاقت در کنفرانس فرستاد غیر منتظره بود. کدام مان به خاطر داریم که دایی در یک مسابقه ببازد و آن باخت را گردن داوری و بدشانسی و زمین و زمان نندازد. باور می کنید که دایی در کنفرانس گفت که موقعیت های سپیدرود در نیمه دوم از ما بیشتر و ممکن بود گل های بیشتری هم دریافت کنیم!؟
(عکس ها: آرمین زاهد)