در باب کلمه بزدل ؛ کریمی و جگرآوریاش
استفاده از کلمه بزدل توسط کارلوس کیروش علیه علی کریمی همچنان به چالش بزرگی تبدیل شده است و اکنون با سود بردن از لغتنامهی دهخدا به این موضوع پرداخته شده است.
به گزارش "ورزش سه" دوشنبهشب منِ دورازفوتبال، تخمهبهدست، نشستم به تماشای مناظرهی #علی_کریمی و دبیرکل فدراسیون فوتبال، تا شاید تلخی اخبار روز را بشورد ببرد. مناظرهای بود بس داغ، و وقتی داغتر شد که کارلوس_کیروش پیام فرستاد که کریمی «بزدل» است. و کریمی مثل خیلی از مردم چشمهایش گشاد شد و گوشهایش داغ که مگر همین ایستادن او در برابر کانون قدرت در فوتبال عین پردلی نیست؟!
القصه، خیلی بیربط، یادم افتاد به کتاب گرانقدر ـ و در برخی موارد، بسیار سختگیرِ ـ «غلط_ننویسیم» زندهیاد ابوالحسن_نجفی، که معتقد بود چون «بزدل» در متون قدیم فارسی بهکار نرفته، بعید است در اصل همین بوده باشد و اصلش گویا «بددل» بوده که بر اثر تحریف مبدل به «بزدل» شده است. اما جدا از اینکه «بزدل» را دهخدا صراحتاً بهمعنای «ترسان و نامرد و بیدل و ترسو» ضبط کرده، در ادبیات قدیم ما اصطلاح «بزجگر» هم دقیقاً به همین معنای «ترسو» داشتهایم. درست است که، بهتعبیر زندهیاد نجفی، بز به چستی و چالاکی معروف است، ولی بهقول زندهیاد حمید_فرزام، رمیدن هم که نشان ترس است، از خصوصیات بارز بز است که وقتی با چالاکی درآمیزد، اثرش دوچندان میشود. همچنانکه مثل طنزآمیز «بزِ گَر دوبار رم میکند» هم مؤید همین معناست.شیرینیِ ماجرا این است که در اصطلاحات قدیم فارسی برای وصف آدم ترسو فقط از «بز» یا فقط از حیوان کمک نمیگرفتند. برخی مترادفهای «بزدل» اینها بوده است و حیف که دیگر کاربرد ندارند: بزجگر، آهودل، اُشتردل، کبکزهره، گاودل، گاوزهره، مرغدل، سیمابدل، کلنگدل و...حالا که پای بز و جگر در میان است، در مقابلِ بزدل و ترسو، به یکی از اصطلاحات زیبای فارسی برای آدم پردل و بیباک اشاره میکنم که تقریباً مهجور شده و نزدیک است که کاملاً از یادها برود: جگرآور. معنایش را که گفتم، مصداقش هم امروزه کیست جز همین علی کریمی که در رویارویی با قدرت، از طبیعیترین احساس که همانا «ترس و بزدلی» است، فرسنگها دور است.
منبع: روزنامه اعتماد - رضا شکراللهی