رئال؛ یک درام کامل
فاجعه در برنابئو؛ وقتی حرفی برای گفتن نیست
خودم را فریب می دادم که رئال در نیمه دوم جبران مافات خواهد کرد و اینکه در خانه برابر لگانس حذف نخواهیم شد؛ ولی انگار کابوس این فصل تمام شدنی نیست.
به گزارش "ورزش سه"، بین دو نیمه پسرم به من زنگ زد و گفت که پدر؛ به من بگو که قرار نیست برابر لگانس حذف شویم. یک پدر هرگز نباید فرزند خود را فریب دهد ولی برای او قسم خوردم که چنین اتفاقی نخواهد افتاد و او را دعوت به آرامش کردم؛ در حالی که با چشمان خودم می دیدم که چند سانتی متری بر طول بینی ام اضافه شده است. به پسرم گفتم:« آسوده خاطر باش که ما رئال هستیم و هرگز تسلیم نخواهیم شد. اینکه مثل همیشه به موقع خودمان را نشان خواهیم داد.»
موبایل را که قطع کردم، عذاب وجدان به سراغم آمد و تقریبا می خواستم به پسرم زنگ بزنم به او بگویم که خیلی امیدوار نباشد و حتی خودم نیز چندان اطمینانی به حرف هایم ندارم؛ اما خودفریبی کردم و گفتم که رئال را بیشتر از پسرم می شناسم و امیدوار ماندم که بازیکنان رئال به من ثابت خواهند کرد که حس بدبینی ام درست نبوده است؛ اما واقعیت همانی بود که تصورش را می کردم.
لگانس تیم بسیار خوب و با برنامه ای بود که در برنابئو ما را مات کرد. آنها در بازی رفت و در زمین خود نیز شایسته باخت نبودند و اگر خوش شانس نبودیم، باید با تساوی و حتی شکست زمین را ترک می کردیم.
در شرایطی پای به بازی برگشت گذاشتیم که گویی کار تمام شده بود و بازیکنان فقط برای پشت سر گذاشتن 90 دقیقه ای تشریفاتی وارد میدان شده اند. انگار قرار بود جشن صعود در برنابئو برپا شود. نه شوری و نه جدیتی، هیچ انگیزه ای در یازده بازیکن اصلی رئال دیده نمی شد.
دعوت از بیل و رونالدو برای این بازی؟ برای چه؟ این که یک بازی معمولی بود و از این دو فوق ستاره باید برای بازی های بزرگ استفاده کرد. لگانس قرار بود لقمه چرب و نرمی باشد برای بلعیدن؛ اما در پایان شرایط به گونه ای رقم خورد که حالا روز جمعه، سرپرست رئال در شرایطی باید در قرعه کشی نیمه نهایی کوپا دل ری حاضر شود که درون گوی ها اثری از نام رئال نخواهد بود.
زیدان باید به من و هواداران توضیح بدهد؛ هرچند که به شخصه همیشه حامی او بودم و حتی با این فاجعه نیز دست از حمایت از او برنخواهم داشت. او کسی بود که رئال را از غرق شدن کامل با بنیتس نجات داد و بهترین فصل تاریخ باشگاه را رقم زد؛ ولی نمی توان در باد افتخارات گذشته خوابید.
زیدان باید توضیح بدهد که چرا وقتی در بازی رفت برابر لگانس تا مرز شکست پیش رفت و در شرایطی که لالیگا تقریبا از دست رفته، حاضر نشد در بازی برگشت از ترکیب اصلی خود استفاده کند. مگر درک این نکته که کوپا دل ری، در حال حاضر ساده ترین تورنمنت برای کسب حداقل یک جام است، چقدر دشوار است؟ چرا رونالدو، کروس، بیل و مارسلو نباید حتی روی نیمکت باشند؟ این حجم از بی احترامی به لگانس باید هم تاوانی اینچنینی می داشت.
8 سال پیش پیگرینی را به خاطر شکست مشابه مقابل آلکورکن در کوپا دل ری و نیز حذف در یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان برابر لیون سلاخی کردند. شاید هواداران و رسانه ها حق داشتند، چرا که پذیرش چنین شکست هایی برای باشگاهی مثل رئال پذیرفتنی نیست.
در حال حاضر هم ساده ترین کار، نسبت دادن ناکامی ها به زیدان و برکناری اوست؛ اما همانطور که در آن مقطع موافق آن حجم از انتقادات علیه پیگرینی نبودم، الان هم موافق برکناری زیدان نیستم. من اطمینان دارم که اگر به پیگرینی فرصتی دوباره داده می شد، با رئال به افتخارات بزرگی دست می یافت.
معتقدم در چنین شرایطی زیدان باید دست از لجبازی با مدیریت برداشته و به انتقاد از خود بپردازد. از حالا 6 روز تا پایان نقل و انتقالات زمستانی زمان داریم و رئال نیاز به یک مهاجم جدید دارد. باشگاه این بار باید مستقیما وارد عمل شود؛ چه زیدان موافق باشد چه نباشد.
همه رقبا در زمستان خود را تقویت کردند به غیر از رئال. باید واقعیت را پذیرفت. ما آنقدر خوب نیستیم که نیاز به تقویت نداشته باشیم و هنوز باور نمی کنم که چگونه فرصت جذب مهاجمی چون سانچس را به منچسریونایتد دادیم.
پسرم در انتهای بازی به من زنگ زد و به او گفتم که بهتر است فیلم فینال لیگ قهرمانان فصل گذشته را دوباره ببیند که چنین خاطره ای در این فصل تکرار نخواهد شد. این بار او را فریب ندادم.
توماس رونسرو: آاس
ترجمه: رضا سیف