خودش امدادگر کوهستان بود؛ مادرش هنوز نمیداند!
روایتی تلخ از تنها کوهنورد مفقود شده خراسانی
تنها مفقودی حادثه ریزش بهمن در اشترانکوه لرستان خودش یک امدادگر بوده که جان چند نفر را هم در کوهستان در سال های اخیر نجات داده است.
به گزارش "ورزش سه"، چهار روز از آخرین صعود گذشت؛ صعودی بیبازگشت از قله برفی و یخی «جنون». آنها ١٤نفر بودند که از مشهد به قصد فتح این قله راهی لرستان شدند. ٣٨١٣متر ارتفاعی بود که آنها در آنجا عکس یادگاری گرفتند. علی هم آنجا بود، عکس گرفت، اما نمیدانست که این آخرین تصویری است که از او در کوه ثبت میشود. هوای خراب آنها را از هم جدا کرد. علی با ٧نفر دیگر در مسیر برگشت در یکی از شیارهای یخی گرفتار بهمن شدند. زیر خروارها برف و یخ در دل کوه «جنون». علی حسینی یکی از ٩ قربانی این حادثه است. یکی از نیروهای امدادی هلالاحمر مشهد که سالها در کوه و برف و سرما به مردم حادثهدیده کمک کرده بود، اما حالا بهمن جنون او را با خودش برد. حادثهای شوکآور که هنوز هم دوستان و همکاران او باور ندارند. علی تنها کسی است که پیکرش تا آخرین لحظه عملیات دیروز هلالاحمر یافت نشد.
آنچه در ادامه میخوانید بخشی از گفتوگوی شهروند با صمیمیترین دوست و همکار سیدعلی حسینی در هلالاحمر مشهد است.
* انتخاب امدادونجات کوهستان از سوی علی حسینی دلیل خاصی داشت؟
علی کوه و طبیعت را خیلی دوست داشت. یادم نمیرود، نخستین کفش و لباس کوه را او برای من خرید. وقتی مشهد بودیم، هر جمعه با هم به کوه میرفتیم. همزمان عضو باشگاه آزادگان شد و کمکم با کوهنوردهای حرفهای مشهد ارتباط برقرار کرد و عاشق کوه شد.
* پس در عملیاتهای نفسگیر نجات کوهستان هم شرکت میکرد؟
او کوهنورد قابلی بود. چند سال پیش بود که یک گروه آماتور کوهنوردی در ارتفاعات «شیرباد» دچار حادثه شده بودند، علی همراه با دو نفر دیگر همه افراد آن گروه را در کولاک و بارش سنگین برف نجات داد. علی حرفهای بود هنوز هم باورم نمیشود که برف او را زمین گیر کرده باشد.
* آخرین ملاقاتت با علی را به خاطر داری؟
پنجشنبه دو هفته پیش. من همراه همسرم به مشهد آمده بودم و به اتفاق علی با هم به رستوران رفتیم. آنجا بود که ماجرای صعودشان به قله «جنون» اشترانکوه را برای من تعریف کرد. وقتی هم به آنجا رفت مرتب برایم عکس میفرستاد. آنطور که او میگفت برنامهریزی دقیقی برای این صعود انجام شده بود. کل برنامه سفر و صعود را برای من تعریف کرد. قرار بود بعد از بازگشت به بچههای هلال خراسان در کرمانشاه ملحق شود. البته برنامه اعزام نیروهای هلالاحمر مشهد هم با زلزله کرمان به تعویق افتاد.
*دلیل صعود به این قله آن هم در این فصل از سال را از او نپرسیدی؟
علی برای اخذ مدرک مربیگری به این قله صعود کرد. او همه دورهها را گذرانده بود. البته من زیاد از کوهنوردی اطلاع ندارم اما آنطور که علی میگفت باید برای پایان دوره و اخذ مدرک مربیگری یکی از قلههای فنی ایران را فتح میکرد. خودش میگفت این قله یکی از فنیترینهاست. به همین دلیل هم آنجا را انتخاب کردند؛ اما افسوس که آنجا آخرین صعود او بود.
* چگونه از این حادثه مطلع شدید؟
جمعه حدود ساعت ٨صبح بود که چند نفر از دوستان مشترک ما در هلالاحمر مشهد با من تماس گرفتند و پیگیر حال و خبری از علی شدند. بعد هم از طریق یکی از اقوام علی در جریان ماجرا قرار گرفتم. من از نزدیک خانواده علی را میشناسم، او دوستی بود که در مراسم عقدم حاضر بود، با وجود این از روز جمعه تا الان جرأت نکردم با پدر و مادر علی صحبت کنم. تا همین لحظه هم مادرش در جریان اتفاقی که برای علی افتاده، قرار نگرفته است!