هلند و معمای راهیابی به جام جهانی
روزی روزگاری رنگ نارنجی ....
حمیدرضا صدر به چالش بزرگ فوتبال ملی هلند در رقابت های مقدماتی جام جهانی پرداخته، چرا نارنجی پوش ها نمی توانند به پا خیزند؟
به گزارش "ورزش سه"، زنگ ها به صدا درآمده اند، صدای ناقوس ها بلند شده اند، خیلی بلند، برای هلند. روزی روزگاری رنگ نارنجی چه عزیز بود، چه چشم نواز.
آنها در نبرد نهایی جام جهانی 2010 به میدان رفته بودند، در نیمه نهایی جام جهانی 2014 حضور یافته بودند، میان همه اروپایی ها یکی از بهترین ها بودند... با این وصف راهیابی شان به رقابت های نهایی جام جهانی 2018 به معجزه ای بدل شده، حتی پس از پیروزی 1-3 در آمستردام برابر بلغارستان هم گره گشا نشده. فرانسه صدرنشین گروه است و سوئد با سه امتیاز بیشتر از آنها در رده بعدی نشسته و آنها با فقط یک امتیاز بیشتر از بلغارستان در رده سوم قرار گرفته اند. آنها ابتدا باید در مینسک پیروز شوند و سپس سوئد را با حداقل سه گل اختلاف شکست دهند تا راهی نبردهای پلی اف شوند.
این روند غیرمنتظره هم نبوده. آنها که در رقابت های مقدماتی یورو 2016 پشت سر جمهوری چک، ایسلند و ترکیه قرار گرفته و حذف شده بودند، اکنون در آستانه حذف از دیدارهای نهایی جام جهانی 2018 قرار گرفته اند؛ ولی چه بر سر هلند آمده؟ بر نارنجی پوش ها چه گذشته؟
نارنجی پوش ها را با خاطره های شیرین به یاد می آوریم. با توتال فوتبال، با آژاکس، با یوهان کرایف و جانی رپ و یوهان نیسکنس دهه 1970، با مارکو فن باستن و رود گولیت دهه 1980، با دنیس برکمپ جام جهانی 1998 و آن گل خاطره انگیز برابر آرژانتین و با رابین فن پرسی جام جهانی 2014 که گویی همین دیروز با آن پرواز حیرت آور دروازه اسپانیا را به آتش کشید و سپس به آغوش لویی فن گال دوید.
ولی اگر از بزرگان هلند بپرسید خیلی های شان لویی فن گال را زمینه ساز نزول نارنجی پوش ها می خوانند. فن گال که در جام 2014 اسپانیایی ها را له کرده بود. ولی کرایف همان زمان مردان فن گال را "تیم گذران و توخالی" خواند. مارک فن بومل هم درخشش هلند را برگرفته از درخشش نامتعارف روبن خواند و اعتباری برای فن گال قائل نشد. او با تفصیل شکست 0-2 هلند از فرانسه را نقطه عطف فوتبال نارنجی ها خواند. این که اجبار از سر استیصال فن گال برای روی آوردن از سیستم 3-3-4 به 2-5-3 چه رقت آور بود، این که در تیم فن گال فاصله سنی بازیکنان قدیمی و جدید عمیق شد، این که بازیکنان نسل جدید هلند بیش از حد رومنتیک شده اند و ذهنیت پیروز ندارند، این که جورجینو ویندالدوم و کوین استروتمن از زمین تا آسمان با آرین روبن و وزلی اشنایدر فاصله دارند.
در دل کنایه درست یا اغراق آمیز آنها به ون گال نکته کلیدی نهفته. این که نشانی از آخرین نسل جوانان هلندی تیم فن گال بر جای نمانده. فن پرسی سی و چهار ساله در تیم دیک ادووکات گم شده و روبن سی و سه ساله نمی تواند سرنوشت دیدارها را تغییر دهد. جوردی کلاسی به عنوان مسافر هلندی سوتهامپتون در لیگ برتر ناموفق مانده و انتقال ممفیس دپای از منچستر یونایتد به لیون پس از هجده ماه نومید کننده زیر ذره بین نرفته. چنان که وینالدوم در لیورپول به تداوم دست پیدا نکرده و هر چند دیلی بلیند در منچستر یونایتد قواره اش را حفظ کرده؛ ولی پسر شاداب دو فصل اول نیست. بنابراین هرچند روبن هنوز مونیخی است، ولی بایرن نزول کرده و هرچند آژاکس پارسال در فینال لیگ اروپا بازی کرده، ولی امسال در دیدارهای مقدماتی همان لیگ برابر روزنبرگ حذف شده... این که تعداد ستاره های هلندی در لیگ های بزرگ اروپایی کمتر شده و کمتر، برخلاف لیگ فرانسه. این که جوانان آلمانی، اسپانیایی و ایتالیایی شکوفاتر شده اند.
فدراسیون فوتبال هلند پس از نیمه نهایی جام جهانی 2014 برنامه ای با عنوان "برنده های فردا / Winners of Tomorrow " را رو کرد، برنامه ای مبتنی بر بهره برداری از تجربه بزرگان فوتبال هلند در داخل و خارج کشور برای پرواز دوباره نارنجی پوش ها. ولی رقابت های مقدماتی جام جهانی 2018 آن برنامه را به هیچ گرفت. هلند در خانه با یک گل مغلوب فرانسه شد و در استاد دو فرانس چهار گل از خروس ها خورد: سقوط با پنج گل خورده و بدون گل زده برابر فرانسه شکستی تمام عیار بود. چنان که شکست در صوفیه با دریافت دو گل برابر بلغارستان همه چیز را پیچیده کرد. اگر نشستن دیک ادووکات برای سومین بار روی نیمکت هلند نشان از استیصال ندارد، چه معنی دارد؟ ادووکات پنجمین مربی طی پنج سال اخیر پس از برت فن مارویک، لویی فن گال، گاس هیدینگ و دنی بلیند برای حل معمای هلندی شده، و احتمالا خیلی دیر.
زنگ ها به صدا درآمده اند، صدای ناقوس ها بلند شده اند، خیلی بلند، برای هلند. روزی روزگاری رنگ نارنجی چه عزیز بود، چه چشم نواز.
حمیدرضا صدر
از همین نویسنده بخوانید:
مسی گرافیکا یا این که چرا عاشق فوتبال هستیم
مورینیو - گواردیولا: جنگ قدیمی را از سر بگیر
بارسا بدون رئال و رئال بدون بارسا؟
باز هم کابوس: آرسنال در استمفورد بریج
از رئال کهکشانی تا رئال ضد کهکشانی
نیمار: خروج از سایه مسی و رونالدو
پیراهن باشگاه سنگینتر است یا پیراهن ملی؟
قصه امروز: فوتبال همان آرزو است
ایتالیا2017: پسران جوانِ ونتورای کهنسال
نه، این بار کسی برای ونگر دل نسوزاند
به یاد شکوه از دست رفته یک امپراتوری
رازگشایی معمای ویمبلی: تاتنهام- چلسی
ویژه از جزیره: من خسه هستم و تو ونگر
جام برای آسنسیو، چاقو برای والورده
سرقت از رستوران ایتالیایی در لندن
آیا بارسلونا در حال فروپاشی است؟
چلسی و کونته: وحشت از سرنوشت آنچلوتی
نیمار - پاریس؛ عملیات گنگستری 2017
نیمار: بی وفایی و پول پرستی یا فرار از سایه مسی؟
چهل سالگی دیدار ایران - آرژانتین؛ جشنواره رئال
جنون خرید در فوتبال اروپا: خرج کن و فقط خرج!
مورینیو و یونایتد: فصل دوم، فصل پرواز؟
چلسی و دیگو کاستا: جنگ با خروس جنگی
انتقال جنجالی بونوچی: چرا سرباز کهنه کار یووه راهی میلان شد؟
خامس رودریگز: وداع طولانی و تلخ از نوع مادریدی
جان تری در آستون ویلا: نه نمی تونی از روی سایهات بپری
طناب داری که آرام و بی صدا بافته شد
تابستان از نوع آرسنالی؛ بهترینها را از دست بده
سایه و روشن های یک انتقال جنجالی
بازگشت رونالدو به منچستریونایتد: هفت پرسش
نگاه انتقادی اکونومیست به صعود ایران!
کیروش: از منچستر تا تهران برخلاف مسیر آب
روزی که بلیت جام جهانی مهر باطل خورد
از رونالدو تا بوفون؛ از آسمان تا زمین
زیدان - آلگری: نیشها را به هیچ بگیر
توخل و دورتموند: وداع سرد سرد با دیوار زرد
فرانچسکو توتی: پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد
گاسکویین 50 ساله: بدون نامهای از محبوبه بیوفا
آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!
سه سقوط کرده: ونگر، گواردیولا، مورینیو
جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه
شبی در آمستردام برخلاف جریان آب
وقتی هیولا، سرخپوستها را بلعید
بازنگری تاریخیترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352
کسی نمیگفت آفتاب در مونیخ میدرخشد
ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو
تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا
یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی
میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق
منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمیکند؟
مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟
سایه روشنهای جذابترین لیگ جهان
مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول
قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376
بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...
سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته
بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی
سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ
نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...
انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد شد
خوردن استیک با دندانهای مصنوعی
معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد
آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا
بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین
لیگ قهرمانان: ناقوسها برای که بهصدا در میآیند؟
ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!
ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری
آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه
یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار
لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور
از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن
از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش
رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟
جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار
از اوفارل تا کیروش: همان شهرزاد قصهگو
بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ
یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال
قربانگاه والنسیا، نفرین خفاشها
فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ
آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشتهاند؟
آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم
از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن
لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ
یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی
میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه
ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!
هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد
ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد
هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین
تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو میتواند؟
رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق
هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!
استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟