رای گیری استقلال کاتالونیا
بارسا بدون رئال و رئال بدون بارسا؟
حمیدرضا صدر به رای گیری درباره استقلال کاتالونیا و جدایی اش از اسپانیا پرداخته، به منگنه ای که بارسا پیش رو خواهد داشت... .
اول اکتبر 2017 همین نزدیکی است و رای گیری استقلال کاتالونیا پیش رو.
دیروز بود، یکی از روزهای نوامبر 2014. همان روزی که ژاوی با تکه کاغذی در دستش در صف درازی آرام آرام به سوی صندوق رای رفت، همین طور سرجیو روبرتو و مارتین مونتایا، همین طور ساندرو راسل، خوان لاپورتا و جوزپ ماریا بارتومئو روسای گذشته و حال بارسا. پپ گواردیولا هم آن جا بود و با تکه کاغذ مشابهی جلو می رفت. بازیکنان بارسلونا پس از پیروزی 1-2 برابر آلمیرا خود را به آن جا رسانده بودند و پپ از مونیخ راهی بارسلونا شده بود تا رای بدهد. آنها در یکی از هزار و سیصد و هفده شعبه رای گیری در ایالت کاتالونیا به دو سئوال پاسخ دادند: اول این که "آیا کاتالونیا باید یک ایالت باشد؟" و دوم "اگر آری، آیا کاتالونیا باید یک ایالت مستقل باشد؟"
حدود 7/87 درصد رای دهندگان به هر دو پرسش پاسخ مثبت دادند. دولت اسپانیا آن نظرخواهی را هم "ضد دمکراتیک" خواند و هم "غیرقانونی" و هرگونه مذاکره ای در این زمینه را رد کرد. با این وصف آن رای گیری آزمایشی نشان داد مردمان کاتالونیا به "استقلال" می اندیشند.
حالا چی؟، "تکلیف باشگاه های کاتالونیا چه می شود، تکلیف بارسا چی؟"
روز بعد گروهی در خیابان های بارسلونا با تی شرتی که رویش نوشته بود "این هم گلی برای شما آقای راجوی" راه رفتند. راجوی ماریانو نخست وزیر اسپانیا آن رای گیری را مسخره کرده بود. رویکرد بارسلونایی ها نکوهشگران پرشماری داشت. طرفداران آلمیرا در همان دیدار خطاب به بازیکنان بارسا فریاد "اسپانیا کشور تو است، اسپانیا کشور تو است" و همین طور شعار "اگه می خوای بری، برو، ولی جایی در لیگ نداری"را سر داده بودند.
برای خیلی ها خارج از اسپانیا، غلط یا درست، کاتالانیسم با بارسا تعریف شده. بارسا که خودش را "چیزی بیش از یک باشگاه" خوانده. با طرفداران بومی که خیلی هایشان شعارهای استقلال طلبانه روی سکوهای نوکمپ را روشن نگاه داشتن آتش آزادی در کاتالونیا می خوانند. طی دو سال اخیر هر بار عقربه ساعت به دقیقه 17 دقیقه و 14 ثانیه از هر دیدار رسیده شعارهای استقلال طلبانه در اشاره به رخدادهای سال 1714 که کاتولونیا استقلالش را از دست دادف سکوهای نوکمپ را فرا گرفته اند.
گروهی به راه حل های غریبی اشاره کرده اند، به حضور بارسا در یک لیگ اروپایی دیگر، به بازی در لیگ پرتغال یا حضور در لیگ فرانسه، به این که کاتالونیا آزاد با استقبال بسیاری از اروپایی ها روبه رو خواهد شد... که جملگی مضحک به نظر می رسند...ولی این که باشگاه بارسلونا در موقعیت پیچیده ای قرار گرفته کتمان ناپذیر است. مدیران باشگاه تلاش کرده اند خود را از جدل های سیاسی دور نگاه دارند، ادعا کرده اند "غیر سیاسی" هستند، گفته اند آتش بیار معرکه نخواهند شد. از سوی دیگر خیلی ها هم گفته اند بارسا باید متهورانه موضعش را در قبال آن رای گیری و پیامدهای احتمالی اش روشن کند. گفته اند برخورد منفعلانه یعنی فرار از حقیقت.
در چنین تب و تابی خاویر تبس رئیس لالیگا گفته "اگر کاتالونیا مستقل شود، بارسا اجازه بازی در لیگ را نخواهد داشت"، گفته "قصه جدایی بارسا به آن سادگی که خیلی ها فکر می کنند نیست" و سپس با طعنه افزوده "کاتالونیا می تواند لیگ سه نفره اش را برگزار کند". بر اساس قوانین لالیگا تنها تیم های غیراسپانیایی که در رقابت های اسپانیا شرکت می کنند تیم های آندورا هستند. ششمین کشور کوچک اروپا در جایی بین کوهستان های اسپانیا و فرانسه که فقط چهار صد و شصت و هشت کیلومتر مربع وسعت دارد و هشتاد و پنج هزار جمعیت... کاتالونیا سه باشگاه دارد: بارسا، اسپانیول و همین طور گیرونا که در هر بازی اش فقط پنج هزار نفر روی سکوها می نشینند. چهارمین تیم کاتالونیا، تیم بارسا ب است.
هرچند رفتن بارسا از لالیگا به خواب و خیال می ماند؛ ولی در صورت وقوع چنین رخدادی، لالیگا فقیر می شود. اسپانسرها، قراردادها، پخش های تلویزیونی مستقیم و غیر مستقیم درهم می پیچند و در کنار همه اینها رئال مادرید تنها می شود. در حقیقت با نزدیک شدن زمان رای گیری واقعی است که بیش از همیشه می توانیم درک کنیم بارسا بدون رئال و رئال بدون بارسا چقدر محال به نظر می رسد.
پرسش "اگر کاتالونیا استقلال پیدا کند چه بر سر حضور بارسا در رقابت های لالیگا خواهد آمد؟" به میلیون ها نفر در سراسر جهان مربوط می شود. "اگر مقامات لالیگا جلوی حضور بارسا در مسابقات را بگیرند چی؟"، "تکلیف باشگاه اسپانیول که همیشه وفادار به حکومت مرکزی بوده چی می شود؟"
حقیقت اصلی تر این است که بارسا یک باشگاه جهانی شده و دیگر به مردمان کاتالونیا تعلق ندارد. میلیون ها نفر در سراسر نقاط جهان بارسایی به شمار می روند بی آن که یک کلمه کاتالانی حرف زده باشند. نگاهی به پیراهن بارسا بازگوکننده جایگاه باشگاه است. پیشتر نام "یونیسف" روی پیراهن های آبی اناری جلب نظر می کرد و اکنون نام "قطر".
با این وصف اول اکتبر 2017 همین نزدیکی است و رای گیری استقلال کاتالونیا پیش رو.
حمیدرضا صدر
از همین نویسنده بخوانید:
باز هم کابوس: آرسنال در استمفورد بریج
از رئال کهکشانی تا رئال ضد کهکشانی
نیمار: خروج از سایه مسی و رونالدو
پیراهن باشگاه سنگینتر است یا پیراهن ملی؟
قصه امروز: فوتبال همان آرزو است
ایتالیا2017: پسران جوانِ ونتورای کهنسال
نه، این بار کسی برای ونگر دل نسوزاند
به یاد شکوه از دست رفته یک امپراتوری
رازگشایی معمای ویمبلی: تاتنهام- چلسی
ویژه از جزیره: من خسه هستم و تو ونگر
جام برای آسنسیو، چاقو برای والورده
سرقت از رستوران ایتالیایی در لندن
آیا بارسلونا در حال فروپاشی است؟
چلسی و کونته: وحشت از سرنوشت آنچلوتی
نیمار - پاریس؛ عملیات گنگستری 2017
نیمار: بی وفایی و پول پرستی یا فرار از سایه مسی؟
چهل سالگی دیدار ایران - آرژانتین؛ جشنواره رئال
جنون خرید در فوتبال اروپا: خرج کن و فقط خرج!
مورینیو و یونایتد: فصل دوم، فصل پرواز؟
چلسی و دیگو کاستا: جنگ با خروس جنگی
انتقال جنجالی بونوچی: چرا سرباز کهنه کار یووه راهی میلان شد؟
خامس رودریگز: وداع طولانی و تلخ از نوع مادریدی
جان تری در آستون ویلا: نه نمی تونی از روی سایهات بپری
طناب داری که آرام و بی صدا بافته شد
تابستان از نوع آرسنالی؛ بهترینها را از دست بده
سایه و روشن های یک انتقال جنجالی
بازگشت رونالدو به منچستریونایتد: هفت پرسش
نگاه انتقادی اکونومیست به صعود ایران!
کیروش: از منچستر تا تهران برخلاف مسیر آب
روزی که بلیت جام جهانی مهر باطل خورد
از رونالدو تا بوفون؛ از آسمان تا زمین
زیدان - آلگری: نیشها را به هیچ بگیر
توخل و دورتموند: وداع سرد سرد با دیوار زرد
فرانچسکو توتی: پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد
گاسکویین 50 ساله: بدون نامهای از محبوبه بیوفا
آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!
سه سقوط کرده: ونگر، گواردیولا، مورینیو
جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه
شبی در آمستردام برخلاف جریان آب
وقتی هیولا، سرخپوستها را بلعید
بازنگری تاریخیترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352
کسی نمیگفت آفتاب در مونیخ میدرخشد
ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو
تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا
یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی
میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق
منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمیکند؟
مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟
سایه روشنهای جذابترین لیگ جهان
مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول
قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376
بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...
سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته
بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی
سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ
نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...
انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد شد
خوردن استیک با دندانهای مصنوعی
معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد
آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا
بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین
لیگ قهرمانان: ناقوسها برای که بهصدا در میآیند؟
ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!
ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری
آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه
یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار
لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور
از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن
از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش
رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟
جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار
از اوفارل تا کیروش: همان شهرزاد قصهگو
بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ
یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال
قربانگاه والنسیا، نفرین خفاشها
فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ
آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشتهاند؟
آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم
از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن
لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ
یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی
میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه
ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!
هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد
ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد
هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین
تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو میتواند؟
رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق
هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!
استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟