نهنگ غول آسای فرانسوی و ماهی کوچولوی لوکزامبورگی
قصه امروز: فوتبال همان آرزو است
حمیدرضا صدر به توقف فرانسه پرستاره برابر لوکزامبورگ بی نام و نشان پرداخته، به پوزخند برابر جابجایی های نجومی...
به گزارش "ورزش سه"، استادیوم تولوز را "ویمبلی کوچولو" می خوانند. هفتمین ورزشگاه بزرگ فرانسه که سال 1937 برای برپایی جام جهانی 1938 برپا شد. تیم ملی فرانسه تا پیش از دیدار با لوکزامبورگ شش بار در آن میدان به میدان رفته و چهار بار پیروز شده بود: 2-4 برابر پرتغال در 1926، 1-2 برابر ایران در 1978 طی همان شبی که حسن روشن دروازه را گشود، 1-2 برابر سوییس در 1988 و 0-2 برابر قبرس در 1989 در بعد از ظهری دیدیه دشان یکی از دو گل را زد. آنها در 2008 در همان میدان به تساوی بدون گل برابر پاراگوئه قناعت کردند و در 1982 با یک گل مغلوب ولز شدند.
ولی قرار بود فرانسوی ها این بار صدرنشین جدول، تیم حذف شده قعرنشین را ببلعند. قرار بود پس از پیروزی 0-4 برابر هلند، لوکزامبورگ را له کنند. قرار بود در تولوز کنار سی و سه هزار تماشاگر فرانسوی و برابر فقط صد طرفدار لوکزامبورگی راهیابی به رقابت های نهایی جام جهانی را جشن بگیرند. قرار بود تیم صد و سی و ششم جدول فیفا را خرد کنند. قرار بود دروازه تیمی که این گروه هفده گل خورده را گباران کنند. ولی بازی جور دیگر جلو رفت، قصه ترکیب دیگری پیدا کرد، ترکیبی غیر منتظره و برای فرانسوی ها میخکوب کننده. حالا سوئد در میدانی دیگر با چهار گل بلاروس را شکست داده و در فاصله یک امتیازی فرانسه ایستاده و خروس ها اجازه ندارند یک ماه بعد در صوفیه برابر بلغارها بلغزند.
لوکزامبورگ تاکنون نه راهی به رقابت ها نهایی جام جهانی جهانی پیدا کرده و نه طعم حضور در مسابقات یورو را چشیده. ولی فوتبال ملی اش با فرانسه آغاز شده. لوکزامبورگ اولین بازی ملی اش را در پاییز 1911 برابر فرانسه انجام داد و 4-1 شکست خورد و اولین پیروزی اش را هم یک ماه پس از آن برابر فرانسه کسب کردند، با نتیجه عجیب 4-5. ولی وقتی لوکزامبورگ راهی تولوز شد طی هفده بازی با فرانسه 71 گل خورده بود، به طور متوسط بیش از چهار گل در هر دیدار. آخرین باری که آنها دروازه فرانسه را گشوده بودند چهار دهه پیش بود، سال 1978.
فرانسوی ها در تولوز 76 درصد اوقات توپ را چرخاندند، جابجا کردند و پاس دادند و سی و شش بار توپ را به سوی دروازه شلیک کردند، زدند به تیرهای دروازه، کوفتند به درهای قفل شده و سرانجام متوقف شدند. لوکزامبورگ کوچولو در دیدارهای مقدماتی جام جهانی در صوفیه چهار گل از بلغارستان و در روتردام پنج گل از هلند دریافت کرده بود، با این وصف در دیدار قبل در خانه اش با تکیه به یک گل بلاروس را به زانو درآورده و برای اولین بار پیروز شده بود و در تولوز هم یک امتیاز از فرانسه گرفت که طعمی داشت شیرین و گوارا.
لوکزامبورگی ها که در استادیوم کوچولوی هشت هزار نفری شان در دیدار رفت طی شکست 3-1 یک گل از گریزمان خورده بودند و دو گل از ژیرو این بار تسلیم نشدند، نه برابر گریزمان، نه ژیرو، نه لاکازت و نه پوگبا... تعویض های دشان، لاکازت جای امپاپه و کومان جای ژیرو، بی اثر بودند، بی ثمر. جرسون رودریگز دوازده دقیقه به پایان با آن ضد حمله تماشایی توپ را به تیر دروازه لوریس کوفت و فرانسه از شکست گریخت. سه دقیقه وقت تلف شده ثمری نداشت و جشن شادی به لوکزامبورگی ها تعلق داشت، نه به فرانسوی ها... آبی پوش ها با سوت پایان دست های شان را بهت زده گذاشتند روی سرشان و آه کشیدند و آه. حسرت خوردند و حسرت. جاناتان ژوبر سنگربان طاس لوکزامبورگی در آخرین بازی ملی اش تسلیم نشده بود و شیرین فصل زندگی حرفه اش را با شب فراموش نشدنی فوتبال کشورش گره زده بود. می خندید و مشت هایش را به آسمان می گرفت. لوک هولتز مربی گمنام لوکزامبورگی، دشان را به تساوی وادار ساخته بود.
توقف فرانسه بزرگ برابر لوکزامبورگ کوچولو طعنه ای می زد به جابجایی های نجومی. به 98/3 بیلیون پوند رد و بدل شده در پنج لیگ بزرگ اروپا برای جابجایی 1687 بازیکن کرده اند. سهم لیگ یک فرانسه 8/932 میلیون پوند بود و انتقال 200 میلیونی نیمار از بارسا به پاری سن ژرمن با عنوان خیره کننده ترین رخداد تابستانی هم به آنها تعلق داشت. فاصله فرانسه و لوکزامبورگ فاصله زمین بود تا آسمان. فاصله یک تیم 406 میلیون پوندی با یک تیم 27 هزار پوندی. ستاره های فرانسوی چهره های جهانی بودند و بازیکنان لوکزامبورگ مردانی بی نام و نشان. دشان قوی ترین تیمش را روانه میدان کرده بود: لوریس 11 میلیونی، سیدیبه 14 میلیونی، کوشینلی 11 میلیونی، امتیتی 23 میلیونی، امپاپه 166 میلیونی، کورزاوا 23 میلیونی، لاکازت، کانته 32 میلیونی، پوگبا 89 میلیونی، لمار، ژیرو 11 میلیونی، گریزمان 24 میلیونی... در حالی که پیشنهاد 100 میلیونی برای لمار رد شده و دمبله 145 میلیونی غایب بود...
ولی فوتبال - خوشبختانه - دوباره یادمان آورد ماهی کوچولوها هنوز گاه و بیگاه برابر نهنگ های غول آسا چرخی می خورند، هم طنازی می کنند و هم دلاورانه می جنگند. جان می کنند و به شکست پوزخند می زنند. فوتبال همان آرزو است، آرزو که راز توفیق در هر آوردگاهی است، فقط آرزو.
حمیدرضا صدر
از همین نویسنده بخوانید:
ایتالیا2017: پسران جوانِ ونتورای کهنسال
نه، این بار کسی برای ونگر دل نسوزاند
به یاد شکوه از دست رفته یک امپراتوری
رازگشایی معمای ویمبلی: تاتنهام- چلسی
ویژه از جزیره: من خسه هستم و تو ونگر
جام برای آسنسیو، چاقو برای والورده
سرقت از رستوران ایتالیایی در لندن
آیا بارسلونا در حال فروپاشی است؟
چلسی و کونته: وحشت از سرنوشت آنچلوتی
نیمار - پاریس؛ عملیات گنگستری 2017
نیمار: بی وفایی و پول پرستی یا فرار از سایه مسی؟
چهل سالگی دیدار ایران - آرژانتین؛ جشنواره رئال
جنون خرید در فوتبال اروپا: خرج کن و فقط خرج!
مورینیو و یونایتد: فصل دوم، فصل پرواز؟
چلسی و دیگو کاستا: جنگ با خروس جنگی
انتقال جنجالی بونوچی: چرا سرباز کهنه کار یووه راهی میلان شد؟
خامس رودریگز: وداع طولانی و تلخ از نوع مادریدی
جان تری در آستون ویلا: نه نمی تونی از روی سایهات بپری
طناب داری که آرام و بی صدا بافته شد
تابستان از نوع آرسنالی؛ بهترینها را از دست بده
سایه و روشن های یک انتقال جنجالی
بازگشت رونالدو به منچستریونایتد: هفت پرسش
نگاه انتقادی اکونومیست به صعود ایران!
کیروش: از منچستر تا تهران برخلاف مسیر آب
روزی که بلیت جام جهانی مهر باطل خورد
از رونالدو تا بوفون؛ از آسمان تا زمین
زیدان - آلگری: نیشها را به هیچ بگیر
توخل و دورتموند: وداع سرد سرد با دیوار زرد
فرانچسکو توتی: پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد
گاسکویین 50 ساله: بدون نامهای از محبوبه بیوفا
آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!
سه سقوط کرده: ونگر، گواردیولا، مورینیو
جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه
شبی در آمستردام برخلاف جریان آب
وقتی هیولا، سرخپوستها را بلعید
بازنگری تاریخیترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352
کسی نمیگفت آفتاب در مونیخ میدرخشد
ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو
تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا
یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی
میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق
منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمیکند؟
مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟
سایه روشنهای جذابترین لیگ جهان
مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول
قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376
بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...
سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته
بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی
سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ
نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...
انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد شد
خوردن استیک با دندانهای مصنوعی
معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد
آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا
بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین
لیگ قهرمانان: ناقوسها برای که بهصدا در میآیند؟
ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!
ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری
آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه
یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار
لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور
از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن
از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش
رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟
جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار
از اوفارل تا کیروش: همان شهرزاد قصهگو
بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ
یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال
قربانگاه والنسیا، نفرین خفاشها
فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ
آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشتهاند؟
آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم
از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن
لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ
یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی
میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه
ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!
هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد
ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد
هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین
تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو میتواند؟
رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق
هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!
استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟