کد خبر : 1451361 | 11 مرداد 1396 ساعت 16:37 | 26.4K بازدید | 1 دیدگاه

خوش‌خبر: غلامی گفت تا این مربی باشد من نیستم!

نوبت اخراج این بار به عادل غلامی رسید. باز یک درگیری با یکی از دو ستاره حساسیت برانگیز تیم ملی.

خوش‌خبر: غلامی گفت تا این مربی باشد من نیستم!

به گزارش "ورزش سه"، عادل در یکی از چرخش های تمرین با سید محمد موسوی جر و بحث پیدا می کند. این قدر عصبانی می شود که تمرین را ترک کند و حالا او از تیم ملی اخراج شده است. بیانیه رسمی کادرفنی صادر شده و این بازیکن به دلیل از تن خارج کردن پیراهن تیم ملی و ترک تمرینات، دیگر قرار نیست پیراهن تیم ملی را بر تن کند. اقدامی که فدراسیون والیبال باور دارد برخوردی قاطع با بازیکن سالاری است. رفتاری که بی شک برخوردی درست با بازیکن خاطی می تواند باشد اگر این شائبه را به وجود نیاورد که چرا این برخوردها فقط درباره بقیه اتفاق می افتد و چرا در قبال این برخورد قاطع سریع ، سوی دیگر دعوا حتی به کمیته انضباطی فراخوانده نشده تا اقلا مشخص شود چطور با اخلاق ترین بازیکن تیم ملی والیبال ایران این چنین از خود بی خود شده است و تیم ملی را تنها گذاشته.

 

امیر خوش خبر، سرپرست تیم ملی فوتبال ایران در گفت و گویی صریح با خبرآنلاین درباره این دعوا و حواشی  آن سخن گفته ، نکاتی که مشروحش را در ادامه می خوانید. البته بخش هایی از این گفت و گو به رسم امانت ، به خاطر نام برده شدن از افراد دیگر که در زمان گفت و گو ، امکان پاسخگویی را نداشتند ، منتشر نمی شود.

 

*آقای خوش خبر ، بیانیه تیم ملی صادر شد و همان طور که می شد پیش بینی کرد ، قربانی این دعوا هم عادل غلامی بود.

انتظار داشتم الان بگویید چه خوب که فدراسیون والیبال برای احترام به کادرفنی و شان تیم ملی برخورد مناسبی کرده است اما شما هم مثل رادیو ورزش دارید انتقاد می کنید. تازه آن دوستان که این اتفاق را به همه اتفاقات 5 سال گذشته ربط داده بودند.

 

*بالاخره این دعوا دو طرف داشته و الان فقط با یک طرفش برخورد شده است.

این طور نیست. ما اصلا در این حکم به دعوایی که رخ داده ورود نکردیم. ماجرای عادل ، ماجرای در آوردن پیراهن و ترک تمرین تمرین تیم ملی است. به دلیل این اتفاق ، سرمربی تیم آقای کلاکویچ می گوید این رفتار خط قرمزش است و از نظر او عادل دیگر جایی در تمرینات تیمش ندارد.

 

*خب بالاخره یک اتفاقی افتاده که این واکنش را از با اخلاق ترین و کم حاشیه ترین بازیکن تیم ملی دیدیم.

هر اتفاقی هم که افتاده باشد ، او نباید این برخورد را می کرد. اصلا این رفتار قابل قبول نبود و سرمربی تاکید دارد که این اتفاق خط قرمزش بوده. در تمرینی که تماشاگر و خبرنگار حضور داشته ، او باید سعه صدر به خرج می داد. اصلا کل این دعوا و بحث این قدر کوچک و کوتاه بود که خود من ، کنار زمین اصلا متوجه ماجرا نشدم. ولی حتی اگر بدترین فحش ها هم داده می شد ف بازیکن نباید پیراهنش را در بیاورد و تمرین تیم را ترک کند.

 

*ببخشید ولی هر بار به نظر می رسد یک جوی در حمایت از چند چهره خاص در تیم ملی وجود دارد که شاهد این اتفاقات می شویم. مگر می شود یکی بی دلیل این برخورد را داشته باشد؟ آن هم بازیکنی مثل عادل غلامی؟

واقعا اتفاق عجیبی نبوده. بگذارید من کل ماجرا را برای تان تعریف کنم. در این تمرین چرخشی تیمی که داریم ، سرعتی زن ها ضربه شان را می زنند و می روند می نشینند ، انگار محمد موسوی دقایق زیادی بیرون بوده ، وقتی به زمین می آید ، نوبتش را که می زند می گوید چون بدنش سرد می شود ، نوبت عادل را می گیرد. ان لحظه بحثی بین شان پیش می آید. کلاکوویچ می پرسد چه شده که عادل می گوید هیچی داریم جوک می گوییم. لحظاتی بعد ولی عادل قهر می کند ، این اتفاق این قدر سریع می افتد که من که سرم پشت به تمرین بود و با تلفن حرف می زدم اصلا متوجه ماجرا نشدم.

 

*خب حتما حرفی بوده که این واکنش رخ داده دیگر.

اصلا اگر حرفی هم بوده نباید این برخورد بشود ، اینکه ده نفر بیفتند دنبالش و بگویند نرو و او برود و کلی غر بزند و بگوید یا با فلانی برخورد می شود یا تا این مربی هست من نیستم ، توجیهی ندارد. بعد هم که مثلا بیایند در رسانه ای مثل رادیو ورزش ربطش بدهند به گذشته و رژه المپیک و این حرف ها.

 

*درباره رژه المپیک هم اتفاقا همین بحث وجود داشته که گروهی خاص هر کاری دوست دارند در تیم ملی می کنند و پشت شان به شما گرم است.

من چند بار ماجرای المپیک را توضیح بدهم؟ بابا ما برای اینکه این بچه ها به رژه نیایند از آقای اصغر رحیمی اجازه گرفتیم. او سرپرست کاروان است. از خودش بپرسید. چیز سختی که نیست. ما با مربی تیم حرف زدیم. این بچه ها گفتند بازی دارند و نمی خواهند به رژه بیایند. ما هم از مسئولان کمیته اجازه گرفتیم. این کجایش ایراد دارد؟ حتی من به اصغر رحیمی گفتم اگر لازم است این ها باشند ، حتما بیاوریم شان که گفت نه نیازی نیست. بعدش هم که شلوغ شد و بحث پیش آمد ، من به او گفتم اگر بخواهی همین امروز برشان می گردانیم تهران که گفت از این کارها نکنید ، فردا بازی دارید ...

 

*بعد برای همین بود که در اینستاگرام های شان چیز دیگری نوشتند و بهانه آوردند که چون به شما کت و شلوار رژه ندادند ، قهر کردند؟

آن بحث شان اشتباه بود . نباید آن موضوع را بزرگش می کردند. اصل موضوع همانی بود که ما توضیح دادیم.

 

*ببخشید ولی اجازه می دهید باور نکنم . بالاخره آن بازیکنان خودشان حقیقت را گفتند و انتظار دارید توجیه شما را بپذیریم؟ بعد هم که برخوردی با رفتارشان نشد.

من آن رفتارشان را توجیه نمی کنم. اتفاقا همان موقع هم به شدت به آنها اعتراض کردیم و تذکر دادیم. ولی نمی توانستیم که دارشان بزنیم. تازه نمی توانستیم که برخوردمان را توی جمع داشته باشیم.

 

*ولی همین ها روزی که جلوی دوربین ها به رئیس دفتر رئیس جمهور و نایب رئیس مجلس برای اینکه پاداش های شان ، پاداش های خارج از عرفی که می خواستند ، ان برخورد بد را داشتند هم شما و دوستان تان کوتاه آمدید. این برخوردهای طلبکارانه از قدیم وجود داشته و حالا دیگر افکار عمومی به این برخوردها واکنش نشان می دهند.

اتفاقا ما همان موقع هم به شدت با این رفتار برخورد کردیم. رفتار خوبی نبود و با او برخورد کردیم. واقعا چه فرقی بین بچه ها برای ما وجود دارد؟

 

*راستش را بخواهید در مورد شما این شائبه وجود دارد و خودتان هم می دانید!

بله . مگر کم درباره من از این حرف ها زدند؟ مگر نگفتند سال 2013 این بچه ها برای من ماشین 150 میلیون تومانی خریده اند؟ خب گفتند اسنادش هم دارند ، پس کو این اسناد. گفتند به وزیر که من برای این بازیکنان چه کارها که (....) نمی کنم! {بخش هایی از این گفت و گو قابل انتشار نیست} به خانواده ام زنگ زدند و تهدیدم کردند. می گفتند من با این ها باند هستم. هزار جور حرف زدند که من ریختم توی سینه ام و هیچ جوابی ندادم. اگر قرار بود جواب بدهم ، کلی حرف داشتم. من خیلی حرف درباره تهمت های شان دارم اما واقعا چه فرقی برای من دارد. من چه پوئنی به این بچه ها دادم. این همه اتهام زدند. با این ها تجارت که ندارم. برج که نساختیم که منافع مشترک داشته باشیم. والیبال ماست و همین ها دیگر. بهتر از سعید معروف ، محمد موسوی ، عادل غلامی ، شهرام محمودی ، فرهاد ظریف و امیر غفور مگر داریم ؟ این ها برای اینکه در تیم ملی بازی کنند می آیند به من ماین 150 میلیون تومانی بدهند؟ آن هم بچه هایی که سر پاداش 200 دلاری درون تمرینات شاکی می شوند؟

 

*البته درباره تجارت که این روزها یک بحث هایی درباره رستوران داری آقازاده یکی از بزرگان با بازیکن تیم ملی وجود دارد و کلی هم در فدراسیون والیبال و هم فدراسیون تکواندو سر و صدا کرده است. حتی اقای امیر حیدری درباره اش سخن گفته بودند.

بابا تجارت و رستوران داری سعید معروف چه ارتباطی به من دارد. این چه ارتباطی به من دارد یا به حضور سعید معروف در تیم ملی. این سعید معروف بهترین پاسور دنیاست. این را من نگفتم ، حتی کواچ گفته.

 

*اما درباره همین سعید معروف این بحث وجود داشت که این قدر در کار کواچ دخالت کرد که فریاد او را در آورد.

یک بار این بحث وجود داشت. کواچ شاکی بود که بچه ها زیاد حرف می زنند . به جان فرزندم قسم می خورم ، این اعتراض که مطرح شد ، هیچ کدام از بچه ها حرف نزدند ، طوری که بعد از بازی با روسیه کواچ در رختکن به سعید گفت چرا حرف نمی زدی در بازی. سعید هم گفت شما خودت خواستی. بعد کواچ گفت تو کاپیتانی و بید حرف بزنی . در رختکن هم به بچه ها گفت باید خدا را شکر کنید در دوره ای والیبالیست هستید که سعید معروف را دارید که با پاس هایش به بازی تان ریتم می دهد و حسابی کارتان به چشم می آید.

 

*ببخشید ولی فکر می کنم شما تعریف تان با بازیکن سالاری با ما تفاوت دارد. مثلا در مورد حذف ظریف از تیم و اردوی آمریکا اگر اشتباه نکنم مشکلاتی بوده.

باز ناچارم قسم بخورم که ظریف فقط با شخص کواچ بحثش شد. می خواست تعویضش کند. ست پنجم بازی بود. ظریف گرمکن تنش بود و گفت بدنم سرد شده و در مکثی که کرد تعویض از دست رفت ، اصلا دعوایی با بازیکنان نداشت. خود کواچ گفت برش گردانیم تهران .

 

*به هر حال برای هر کدام از این موارد شما توجیهی می آورید. مثلا در همین ماجرای عادل. شما گفتید کل ماجرا خیلی سریع اتفاق افتاد ، بعد گفتید ده نفر وساطت کردند یا دوباره گفتید او گفته تا کلاکوویچ باشد بر نمی گردد. بالاخره این اتفاق این قدر سریع افتاده که شما حتی متوجه نشدید یا این قدر شلوغ بوده؟!

ببینید من با تلفن حرف می زدم که دیدم آنالیزور تیم به من اشاره می کند و می گوید یکی پیراهنش را در آورد و رفت. من برگشتم و دیدم خبری نیست. بعد از پیمان اکبری پرسیدم. او گفت عادل عصبی شده و پیراهنش را در اورده و تمرین را ترک کرده است. من رفتم رختکن و خوابگاه دنبالش. دیدم لباس تنش کرده و دارد می رود. آنجا گفت تا با موسوی و رفتارش برخورد شود بر نمی گردد . من گفتم یعنی نمی خواهی در تیم ملی باشی؟ گفت اگر برخورد نکنند تا کلاکوویچ باشد بر نمی گردم. من هم گفتم تا 2020 او سرمربی تیم ملی است. گفتم برو خانه آرام شو تا ببینم چه می کنیم برای شب. شبش هم زنگ زدم خیلی با هم حرف زدیم اما به جایی نرسید. من قبل از اینکه تمرین تمام شود به همه مربیان گفتم کسی درباره ماجرا حرفی نزند تا شاید بشود مشکل را جمع کرد. اگرچه کلاکوویچ خیلی شاکی بود و می گفت او حرفش را گوش نداده .

 

*این حرف هایی که درباره کلاکوویچ گفته را پس در تمرین به کسی نگفته بود؟

نه فقط به من گفته و من الان چون شما پیگیر شدید توضیح دادم.

 

*این تماس تان چه ساعتی بوده؟ تمرین کی تمام شد؟

 تمرین 7 شب و حرف های ما حدود 10 شب چون عادل موبایلش را جا گذاشته بود خانه.

 

*جالب است که شما ساعت 8 شب با خبرنگاران مصاحبه کردید و گفتید عادل غلامی احتمالا از تیم ملی اخراج می شود! یعنی قبل از اینکه رایزنی کنید ، او را از تصمیم تان مطلع کردید.

من این حرف را نزدم. حتی به بقیه هم گفتم که این حرف را نزنند و بگذارند تشکیل جلسه بدهیم. اتفاقا خبرنگار شما هم آنجا بود و این سئوال را فکر کنم او پرسید{مهری رنجبر همکار ما را همزمان روی خط می آوریم. مشخص می شود که از استاد پرسیده اند مجازات عادل غلامی می تواند اخراج و محرومیت از تیم ملی باشد؟ و خوش خبر این موضوع را همان زمان تائید کرده است. اتفاقی که تیتر همه خبرگزاری ها در همان ساعت و دقیقه شده است.}

 

*ببخشید ولی وقتی به قول خودتان پازل ها را کنار هم می چینیم ، به نظر می رسد این قدری که مثلا درباره محمد موسوی سهل می گیرید ، درباره عادل غلامی این برخورد را نداشتید احیانا!

یعنی من با او پدرکشتگی داشتم؟ چه کار باید می کردم؟ تمام تلاشم را کردم. بروید از خود عادل بپرسید. او اگر همان موقع که رفتم دنبالش می آمد پایین هیچ یک از این اتفاق ها نمی افتاد.

دیدگاه‌ها