کد خبر : 1417884 | 03 خرداد 1396 ساعت 19:42 | 271.3K بازدید | 0 دیدگاه

رضا پرستش و رضا علیرضالو در یک گفت‌وگوی جذاب

رویارویی بدل‌های مسی و رونالدو در ایران!

بدل‌های ایرانی کریس رونالدو و لیونل مسی درباره مسائل مختلف و البته رویابافی‌هایشان برای دیدار با دو ابرستاره فوتبال جهان به صحبت پرداختند.

رویارویی بدل‌های مسی و رونالدو در ایران!

 

به گزارش "ورزش سه" و به نقل از روزنامه شهروند، چند وقتی می‌شود که درجامعه با یک پدیده بسیار جالب مواجه شده‌ایم. در ایران دوپدیده‌ای ظهور کرده‌اند که از نظر ظاهری شباهت زیادی به ستاره‌های بارسلونا و رئال‌مادرید دارند که این مسأله حتی باعث شهرت جهانی آنها شده است. درست است که بالاترین افراد همان اشخاص خلاق، با اراده‌ و پرتلاش هستند که برای خود شهرت، محبوبیت و ثروت دست و پا می‌کنند،‌ اما انگار با تبدیل‌شدن به چهره‌ها هم می‌‌توان به شهرت و بعد از آن به پول و حتی محبوبیت رسید. برای این کار فقط کافیست به یک چهره جهانی شباهت ظاهری داشته و راه و رسم زندگی بدلی را بلد باشید؛ درست مثل داستان زندگی و آینده رضا پرستش (مسی ایرانی) یا رضا علیرضالو (رونالدو ایرانی) که مورد توجه رسانه‌های داخلی و خارجی قرار گرفته‌اند. صحبت‌های آنها را در ادامه می‌خوانید:


*چطور مسی و رونالدو شدید؟
رضا پرستش: این شباهت از خیلی وقت پیش وجود داشت. بر می‌گردد به 7،8 سال قبل و شاید هم خیلی قبل تر! به من می‌گفتند که تو چقدر شبیه مسی هستی اما من می‌گفتم بی‌خیال شوید و به سراغ کار خودم می‌رفتم. اما به صورت خیلی جدی که باعث شد در صفحات مجازی این بحث بر سر زبان‌ها بیفتد باعث و بانی‌اش پدرم بود. پدرم به من گفت که یک عکس با پیراهن تیم ملی آرژانتین بگیر تا به چند سایت ورزشی بدهم. من به جز یک رسانه‌ها عکس را برای جاهای دیگر نفرستادم. من این عکس را برای سایت "ورزش سه" فقط فرستادم و پیش خودم گفتم اگر قرار باشد دیده  و پخش شود در از طریق همین سایت دیده خواهد شد. به هر صورت من عکس را برای این سایت فرستادم و فردای آن سریع با من تماس گرفتند و گفتند آب دستت است بگذار زمین  و به دفتر "ورزش سه" بیا. من هم سریع رفتم و عکس و فیلم از من گرفتند و آنجا عکسم منتشر شد و چرخید. بعد از آن به چند مجله و روزنامه و خبرگزاری هم رفتم و به این شکل کار ادامه پیدا کرد. حالا در نظرسنجی‌ها و مطالب منتشر شده در رسانه‌های خارجی تا به این‌جا گفته‌اند شبیه‌ترین فرد به مسی من بوده‌‌ام. جالب اینجاست که استایل بدن و قد من هم شبیه به او است! جالب است بدانید برادر من هم کپی سلمان‌خان است و قیافه‌اش مثل هندی‌هاست!


رضا علیرضالو: سه‌سال پیش دوستانم خیلی به من درباره موضوع این شباهت حرف‌ می‌زدند. آن‌موقع فقط ته‌چهره رونالدو را داشتم و مثل الان صورتم شبیه به او نبود. روزهای اول مدام می‌گفتند شبیه رونالدو هستی و می‌گفتم نه و از این قضیه عبور می‌کردم. آن روزها لیگ یک جوانان تهران را هم بازی می‌کردم. کار به جایی رسیده بود که حتی داور، ناظر بازی و بازیکنان تیم‌های دیگر این را به من می‌گفتند که چقدر شبیه به رونالدو هستی! زمانی با پیکان تمرین می‌کردم. یادم می‌‌آید که مهدی رحمتی چون عادت زیادی به تیکه‌انداختن داشت، بارها به من گفت که شباهت داری و کارهایت را انجام بده و برو پیش رونالدو! امیر حسین فشنگچی می‌گفت؛ رضا تو عقل نداری و اگر جای تو بودم تا الان رفته بودم پیش رونالدو. من زیاد به حرف‌های بچه‌ها توجه نمی‌کردم. تا این‌که زمان گذشت و به روزی رسیدم که دیدم از هر ١٠٠نفر، ٣٠نفر می‌گویند شبیه به رونالدو هستی. یک روز که تصمیمم را برای نزدیک‌کردن چهره‌ام به رونالدو گرفته بودم، به ورزشگاه آزادی رفتم تا بازی ایران با ترکمنستان را از نزدیک ببینم.


*برخورد مردم چگونه بود؟
رضا پرستش: در ابتدا فضا مثل الان نبود. از برخورد‌ها و کامنت‌های مردم خیلی دلخور شدم. فحاشی و توهین خیلی زیاد بود. البته کامنت‌های خوب هم وجود داشت. الان با داستان کنار آمده‌‌ام. این حس خوبی است. هرجایی که می‌روم مردم با حضور من به هر دلیلی خوشحال و شاد می‌شوند. دوست ندارم این موقعیت را با هیچ چیز دیگری عوض کنم. ولی حرفم با آنهایی که فحش می‌دادند یا الان هم بعضا می‌دهند این است که من شبیه به مسی هستم. این موضوع چه ربطی به پدر و مادرم داشت که آنها را هم فحش می‌دهید؟


رضا علیرضا‌لو: خب به من گفته می‌شد شبیه هستم  اما زیاد به حرف‌های بچه‌ها توجه نمی‌کردم. تا این‌که زمان گذشت و به روزی رسیدم که دیدم از هر ١٠٠نفر، ٣٠نفر می‌گویند شبیه به رونالدو هستی. یک روز که تصمیمم را برای نزدیک‌کردن چهره‌ام به رونالدو گرفته بودم، به ورزشگاه آزادی رفتم تا بازی ایران با ترکمنستان را از نزدیک ببینم.


*چه سودی برایتان داشته است؟
رضا پرستش: وارد کار بازیگری شده‌ام و سریالی را داریم آماده می‌‌کنیم که من به‌عنوان مسی نقش اول سریال هستم. ولی این انتخاب‌ها همه‌اش هوشمندانه است.

رضا علیرضالو: کارهای مدلینگ و تیزرهای تبلیغاتی هم انجام می‌دهم. وارد کار سریال و سینما هم امکان دارد بشوم. قرار است یک مستند 100 ثانیه‌ای از من ساخته شود تا رسانه‌ها داخل و خارج پخش شود. با این تیزر فکر می‌کنم بیشتر اسم من بر سر زبان‌ها می‌افتد.


*درباره این شباهت بیشتر حرف می‌زنید؟
رضا پرستش: من اگر ریش هم نداشته باشم، شبیه مسی هستم. یک‌‌سری عکس از بچگی مسی هم به دستم رسید که شاید برایتان جالب باشد بگویم که چهره ما از بچگی‌ هم خیلی به هم شبیه بوده است. دوست داشتم موهایم را مثل مسی رنگ کنم. اما در ایران محدودیت‌های فرهنگی داریم. من دانشجوی رشته شهرسازی هستم و با موی رنگ کرده نمی‌توانم به دانشگاه و تلویزیون و خیلی‌ جاهای دیگر بروم. من حتی خیلی دوست داشتم مثل مسی خالکوبی داشته باشم اما به خاطر شرایط فرهنگی در جامعه ایران این کار را نکردم.


رضا علیرضالو: بدنم و دندان‌هایم الان با رونالدو فاصله زیادی دارد. صورتم هم به خاطر شکستگی دست و مشکل دندان لاغر‌تر شده است. من تلاشم این است که بیشتر شبیه به او شوم و بدنم را به این بازیکن برسانم. فکر می‌کنم سن من که بالاتر برود، بیشتر به او شبیه می‌شوم. برخلاف چیزهایی که می‌‌گویند من هیچ گریمی ندارم. مگر اینکه بخواهم تیزر تبلیغاتی بازی کنم.

 

*فوتبالت خوب است؟
رضا پرستش: فوتبالم نه خیلی بد است، نه خیلی خوب. قابلیت استفاده از هر دو پای خودم را دارم اما بر خلاف مسی پای راست قوی‌تری دارم. در زمین بازی همه فکر می‌کنند که من مسی هستم. ٥ نفر فقط من را می‌گیرند و اجازه نمی‌دهند که توپ به من برسد تا یک ذره حرکت کنم.
رضا علیرضالو: من در پیکان بازی می‌کردم؛ در لیگ دسته اول هم فوتبالیست بودم اما بعدها که به تمرینات گسترش فولاد و راه آهن رفتم نتوانستم به این تیم ها راه پیدا کنم. اما هدف‌های بزرگی برای فوتبالم دارم. آرزوهایم انتها ندارد.دوست دارم در رئال‌مادرید، منچستریونایتد و بایرن‌مونیخ و تیم‌های لیگ برتر انگلیس بازی کنم. توانایی‌اش را در خودم می‌بینم. مطمئن باشید تمام تلاش خودم را می‌کنم به آنجا بروم تا هر جور که شده تست بدهم ! شاید الان هم خیلی‌ها به این هدف من بخندند. اما رونالدو هم مثل من پسر فقیری بود که با تلاش به اینجا رسید. من هم دست از تلاش بر نمی‌دارم.

 

 


*فرض می‌گریم که مسی و رونالدو را ملاقات کردید. بعد از این ملاقات چه برنامه‌ای دارید؟
رضا پرستش: برنامه‌ام این است که بتوانم به جایگاه و مقامی برسم که کنار مسی باشم. یعنی نفر دوم مسی باشم. چون مسی بزرگترین فوتبالیست تاریخ دنیا و فوق ستاره تکرار نشدنی قطعا نمی‌تواند خیلی‌ کارها را انجام بدهد. نمی‌تواند خیلی‌ حرف‌ها را بزند و خیلی‌ جاها برود. من دوست دارم به شخصیت و سفیری تبدیل شوم که از طرف مسی انجام دادن این کارها به او محول شود؛ مثلا از طرف مسی سر بزنم به بچه‌های جنگ‌زده و سرطانی‌ها و... در داخل ایران هم خیلی برنامه‌ها برای بچه‌های محک، آسایشگاه کهریزک و ...  دارم.
رضا علیرضالو: هدفم این است رونالدو برای من در رئال مادرید و جاهایی که می‌تواند تیم اوکی کند و تا بروم بازی کنم! من می‌مانم پیش او ودوست ندارم از رونالدو جدا شوم. رونالدو 280 تا شرکت تبلیغاتی را رد کرده و در بعضی کارها ربات خود را برای تبلیغ کردن گذاشته است. خب می تواند از من هم برای کارهایش استفاده کند.  اگر  هم نشد سعی می‌کنم ارتباط را حفظ کنم. در یک ملاقات معمولی و چهار تا عکس  نمی‌خواهم خلاصه شود.


*مسی و رونالدو در جام جهانی هر دو به ایران گلزنی کرده‌‌اند! شما در بازی تیم ملی با پرتغال و آرژانتین طرفدار این دو تیم بودید؟
رضا پرستش: من اگر بخواهم راستش را بگویم. نمی‌خواهم کلیشه‌ای صحبت کنم. نمی‌خواهم شعار بدهم. من واقعا از پیروزی آرژانتین مقابل تیم ملی ایران خوشحال شدم. رک دارم حرف می‌زنم که در این بازی طرفدار آرژانتین بودم.  از اینکه مسی هم گل پیروزی را به ایران زد بیشتر خوشحال شدم. ولی بعد از بازی وقتی نتوانستم به خانه بروم واقعا ناراحت و عصبانی شدم. پدرم به من زنگ زد و با دادو فریاد گفت که حق نداری به خانه بیایی! پدر من خیلی خیلی فوتبالی است. خیلی هم روی تیم ملی ایران و پرسپولیس و رئال مادرید تعصب دارد. آن شبی که مسی  گل را به ایران زد خیلی جدی و بدون هیچ شوخی به من گفت که حق نداری به خانه بیایی! به او گفتم برای چی؟ گفت برای چی به ایران گل زدی؟ امشب خانه پیدایت نمی‌شود.

رضا علیرضا لو: من  از روزی که رونالدو به منچستر رفت طرفدار او بودم. زندگی‌ام ثل رونالدو است. یک روز معلم از او پرسیده بود  چه آرزویی داری؟ رونالدو گفته بود دوست دارم یک روز به بهترین فوتبالیست جهان شوم. همه به کریستیانو رونالدو خندیدند و مسخره‌اش کردند. این داستان  به شکلی به من هم ربط دارد. داستان زندگی‌ام هم تا حدود زیادی شبیه به رونالدو است. وقتی فهمیدم به او شباهت دارم و درباره‌اش حرف می‌زدم که از این طریق به خانه، ماشین و پول خوب و چیزهایی که مدنظرم است می‌رسم؛ همه به من میخندیدند و مسخره‌ام می‌‌کردند. آن روزها گوشی تلفن همراه من یک نوکیا ساده بود و همیشه آرزو می‌‌کردم بتوانم آیفون داشته باشم! خدا را شکر با گذر زمان همه چیز تغییر کرد و من چند گوشی آیفون دارم. گوشی ورتو دارم. به هر چیزی که می‌خواستم رسیدم. البته هیچ‌وقت شرایط امروز خودم را به روی آنهایی که زخم زبان می‌زدند نیاوردم چون مطمئن هستم خودشان فهمیدند که چه اشتباه بزرگی کردند.


*مسی و رونالدو از وجود شما در ایران خبر دارند؟
رضا پرستش: تنها چیزی که موثق وجود داره تیتر رسانه‌های اسپانیاو بارسلونا است که گفته‌اند مسی از وجود من خبر دارد.ژاوی را هم که دیدم مرا شناخت . وقتی او را دیدم از اتوبوس که پیاده شد و من را دید در چشم‌هایم خیره شد و داشت می‌خندید. بعد که رسید به من گفت:« I LIKE TO URANIAN MESSI». این را که گفت من دیگر در شوک مطلق بودم. همین‌طوری نگاه می‌کردم و با او انگلیسی صحبت می‌کردم که لباس خود را درآورد و به من داد. من دیگر حواسم به هیچ چیزی نبود و نمی‌دانستم زمان دارد برای من چگونه می‌گذرد.


رضا علیرضالو:  من شبیه به رونالدو هستم اما هنوز شهرت من جهانی نشده است.  خودم هم تلاشی نکرده‌ام که در داخل و خارج از ایران عکس‌های خودم را پخش کنم. البته یک اتفاق جالب رخ داده است. 8 فروردین ماه  یک نفر از اینستاگرام من شات گرفته بود. البته من خودم متوجه این قضیه نشدم و برخی دوستانم که خبره این کار هستند موضوع را برای من پیگیری کردند و مشخص شد که جیورجیا نامزد جدید کریستیانو رونالدو از صفحه ایسنتاگرام من شات گرفته است! ضمن اینکه من در ایسنتاگرام چند نفر را دنبال می‌کنم که از دوستان و نزدیکان رونالدو هستند. عکس‌هایم را همیشه برای آنها هم به اشتراک می‌گذارم. مثلا دکتر دندان‌پزشکی که درمان دندان‌های خانواده رونالدو را انجام داده است.

 


*درخشش مسی و رونالدو در زمین مسابقات باعث می‌شود که در اماکن عمومی که ظاهر می‌شوید هم مردم به شما واکنش نشان بدهند؟
رضا پرستش: کافی است که مصدوم شود. پیج من  پر می‌شود از کامنت‌های مختلف. دیگر کم می‌ماند با آمبولانس بیایند دم در خانه. بازی ال کلاسیکو که دهان مسی پر از خون شد کلی پیام و زنگ داشتم و حالم را می‌پرسیدند. به هر حال شباهت ما به قدری است که اگر من در ایران به خیابان و جایی که می‌روم اگر فارسی حرف نزنم مردم می‌بینند فکر می‌کنند که مسی به ایران آمنده است.


رضا علیرضالو: همیشه این واکنش ها وجود دارد. هر اتفاقی که برای رونالدو می‌افتد مردم درباره‌اش به من واکنش نشان می‌دهند و انگار برای من این اتفاق رخ داده است. چه خوب و چه بد. مثلا در همین داستان رسوایی اخلاقی اخیر رونالدو خیلی‌ها به من گفتند برو مصاحبه کن که من جای رونالدو آن کار را کرده بودم که برای او زیاد بد نشود. من گفتم به من چه ربطی دارد(می زند زیر خنده) آخر این چه پیشنهادی بود که دادند؟

 

 


*جایی خودتان را مسی جا زده‌اید؟
رضا پرستش: ما به تولد فردی دعوت شدیم که عاشقانه مسی را دوست داشت و آرزو داشت او را ببیند. دوست مشترک ما به او قول داده بود که مسی را می‌آورم که او را ببینی! وقتی من وارد مجلس آن ها شدم و او مرا دید از شوک داشت غش می‌کرد. اول انگلیسی با او سلام و علیک کردم و حرف زدم که واقعا فکر کرد مسی هستم و از این موضوع شوکه شد و دستش را گذاشت روی قلبش و نشست روی زمین. من انقدر ترسیدم که سریع فارسی حرف زدم و موضوع شباهت را سریع با او در میان گذاشتم. یک خاطره دیگر هم بگویم؛ من زمانی در استکهلم سوئد زدگی می‌کردم. پسرخاله من آنجا کافه دارد! او خیلی مصمم بود که من شبیه مسی هستم و باید از این مساله استفاده بکنم. او همیشه اصرار می‌کرد و من انکار.  اما یک بار قرار شد من کت و شلوار رسمی بپوشم و با بادیگارد‌ها به کافه بروم. او در کافه تبلیغ هم کرده بود که امشب یکی از بازیکنان مطرح بارسلونا در اینجحا حاضر خواهد شد. مردم هم همه آمده بودند که من با بادیگارد وارد شدم یک میز رزو شده بود و همه مردم ساکت نشسته بودند و از تعجب نزدیک بود شاخ در بیاورند.  آنها اما این مسائل می توانست  پیگرد قانونی داشته باشد و حسابی برای ما دردسر درست کند.  کافی بود یک عکس و خبر منتشر شود که مسی در کافه‌های شبانه و .... آره از همین ترسیدیم و موضوع را با مردم در میان گذاشتیم که کمدی بود و برنامه طنز!

رضا علیرضالو: یادم نمی‌اید جایی اینکار را کرده باشم اما می‌خواهم ماجرای حضورم در مترو را بگویم. برای حضور درتمرین باید بخشی ازمسیر را با مترو می‌رفتم. درست یادم می‌آید که با خستگی ناشی از تمرین نشسته بودم که یک پیرزن سوار شد و بلند شدم و جای خودم را به او دادم و رفتم کنار در ایستادم و به شیشه تکیه دادم. آن‌جا متوجه شدم که دارند از من عکس می‌گیرند اما باز هم زیاد توجه نکردم. چند روز بعد من با برخی از دوستانم داشتم به سمت سالن می‌رفتم تا دور هم فوتبال بازی کنیم که یکی از دوستان نزدیکم به من زنگ زد و گفت؛ درمترو ازخودت عکس گرفته‌ای و منتشر کرده‌ای؟ شب که به خانه رسیدم، دیدم مطالب زیادی منتظر شده و همه دوستانم در تلگرام عکسم درمترو را با عنوان رونالدو ایرانی و... برایم فرستاده بودند. از آن‌جا بود که شهرت من آغاز شد.


*اگر مسی  و رونالدو را از نزدیک ببینید؟
رضا پرستش: من مطمئن هستم او هم شوکه و خوشحال خواهد شد. شما فکر کن جایی هستی که خودت جلوی خودت پدیدار شوی!. درباره اینکه خودم چه احساسی پیدا می‌کنم هم باید در لحظه قرار بگیرم.قطعا حیرت زده می‌شوم. شاید گریه کنم. شاید به او بگویم رضا چطوری؟. اگر هم با او فوتبال بازی کنم قطعا دریبلش می‌زنم!


رضا علیرضا‌لو: سوال سختی است! (فکر می‌کند) می گویم چه حسی داری شبیه به من هستی؟ خیلی هم دوست دارم با او در یک تیم فوتبال بازی کنم. دو رونالدو در یک تیم! حتی مقابل او بازی کنم. دو رونالدو مقابل هم. باید منتظر ماند و دید در آینده خدا چه می‌‌خواهد.


* تا به حال پیش آمده که طرفداران رئال و بارسلونا یا رونالدو و مسی شما را  را اذیت کنند؟
رضا پرستش: خیلی زیاد. البته این از نظر من اذیت کردن نیست. بعضی ها برای اینکه خودی نشان بدهند در یک جمعتیکه ای میپرانند که بعد بگویند به فلانی این حرف را زدیم و هیچ واکنشی نشان نداد! مثلا من در یک جمعی ایستاده‌ام و یک نفر می‌آید می‌‌گوید عه داداش تو چقدر شبیه به رونالدو هستی! الان این حرف یعنی چی؟ من باید ناراحت شوم یا بخندم؟


رضا علیرضالو: خیلی ها در جامعه ممکن است از ما خوششان نیاید. البته معمولا واکنش ها مثبت است. من همیشه دوست داشتم آدم معروفی باشم که همه بیایند با من عکس بگیرند و همین هم شد. کامنت‌های خوب و بد هم به انواع مختلف وجود دارد. طبیعتا طرفداران رئال و رونالدو بیشتر تحویلم می‌گیرند تا طرفداران مسی و بارسا!

 

عکس‌ها: نسیم اعتمادی

دیدگاه‌ها