یادداشت:
برای رامین و پرسپولیس این آخر دنیا نیست
برخورد درست با بازیکن سالاری اتفاق خوبی است. حتی اگر به قیمت نتیجه نگرفتن تیم تمام شود. هرچه قدر هم محترمانه تر و کم جنجال تر، بهتر.
به گزارش "ورزش سه"، جنجال ها، بی نظمی ها، پرخاشگری ها و البته حاشیه سازی ها بالاخره کار خودش را کرد تا پرسپولیس و البته برانکو قید بهترین بازیکن سمت راست حال حاضر فوتبال کشور را بزنند. هرچه باشد تیم بزرگ، مدعی قهرمانی و پرتوقع همان اندازه که بازیکن با کیفیت می خواهد، به آرامش هم نیاز دارد. چرا که تیم با داشتن آرامش راه خودش را پیدا می کند.باید اذعان کرد، کنار گذاشتن رضائیان کار فوق العاده سختی است. شما به سختی بتوانید کسی را پیدا کنید که منکر توانایی های بالای رامین رضائیان درون زمین شود اما این فقط ظاهر قضیه است. بازیکن حرفه ای باید تمام و کمال در اختیار باشگاه باشد.
تمرین کردنش، غذا خوردنش، رفتارش، مصاحبه هایش و هرچه که مربوط به اوست، چون همه حرکات و حتی گفتار او در نهایت روی وضعیت باشگاه اثرگذار است. گاهی حاشیه می سازد و گاهی هم از بروز حاشیه ای جلوگیری می کند و حتی در مواقعی حاشیه ای را دفع می کند. پس منطقی هم هست که بازیکن با مسئولیت پذیری جایگاهی که در آن قرار گرفته را بپذیرد و خود را مطیع باشگاهی که نه تنها شهرتش بلکه امرار معاشش هم از سر وجود اوست قرار دهد که بازیکن، هرچقدر هم بزرگ و محبوب و خواستنی، رفتنی است و این باشگاه است که می ماند.
نه تنها در مورد رامین رضائیان، بلکه در مورد همه بازیکنان، از گذشته تا حال و از حال تا آینده هم همین گونه بوده است و خواهد بود. از پروین و دایی و کریمی بزرگتر که نداریم، پس بازیکن بودن دوره ای دارد و هیچ علاجی برای دائمی بودنش نیست. به همین خاطر هم هست که همه آنها رفته اند و باز همین یک دلیل روشن و مشخص است که بازیکن سالاری جایی در فرهنگ فوتبال ندارد. حالا اگر بازیکنی نتواند این مساله را درک کند که او به باشگاه وابسته است ، چاره ای جز کاری که برانکو در مورد رامین کرد نیست.
واکنش ها هرچند نسبت به قبل نسبت به چنین موضوعی منطقی تر شده (که احتمالاً بخاطر خیال راحت پرسپولیس نسبت به قهرمانی در لیگ هم هست) اما واکنش برخی ها خردمندانه نیست و همچنان دنبال ریش گرو گذاشتن و چنین رفتارهای منسوخ شده ای هستند. پس ما کِی می خواهیم یاد بگیریم که در قبال بازیکن سالاری، جانبداری از یک طرف دعوا، چه سرمربی و چه بازیکن بی معناست؟ اصلاً مقابله با بازیکن سالاری بخاطر منافع باشگاه است و این خود نشان دهنده این است که شخصی کردن موضوع نابخردانه است وقتی بدانیم طرفین دعوا یکی بازیکنی است که حاشیه از جانب او ایجاد شده و طرف دیگر دعوا باشگاهی است با تاریخی پُر افتخار، اسطوره هایی جاودان و نامی پرآوازه و میلیون ها هوادار. حالا کسی پیدا می شود جرات کند و این دو رو با یکدیگر قابل مقایسه بداند؟!
البته نباید خیلی هم به قضیه آب و تاب داد و این قبیل رفتارها را بزرگ و نابخشودنی جلوه داد. بازیکنی که به صورت آکادمیک و پایه ای رشد نیافته تا رفتار حرفه ای را بیاموزد و رفتارهایش مدام هم زیر ذره بین است، بدون شک در طول حداقل یک دهه فعالیت حرفه ای خود دچار چنین لغزش هایی می شود. پس نباید برخورد با چنین مسائلی را خیلی پر رنگ کرد.
البته رفتار سنجیده باشگاه، که قطعاً مقابله با بازیکن سالاری و بی نظمی است، به بازیکنان هم سرایت پیدا می کند. باید بگذاریم بازیکن خودش راهش را انتخاب کند. وظیفه همه، از ارکان باشگاه، سرمربی، هواداران و همه عوامل دیگر، نشان دادن راه صحیح است. انتخاب مسیر با شخص بازیکن است. اوست که باید بیاموزد راه پیشرفت از کدام سمت است و بداند که خودش باید این راه را طی کند. انتخاب الگوی مناسب را برای همین مواقع گذاشته اند. آنها که از اشتباهشان درس گرفتند و از خود خاطره ای خوش و نامی ماندگار به جا گذاشتند الگوهایی مناسبند و آنهایی که اشتباه را با اشتباه تکمیل کردند تا محو شدنشان، آنقدرسریع اتفاق افتاد که کسی را متوجه نبودنشان نکند ...