سر لیگ را بریدند! (یادداشت)
امروز در تحریریه "ورزش سه" قرار بود یک روز خوب کاری باشد. یک روز کاری پرنشاط در آستانه بازی بزرگ سال: پرسپولیس- تراکتورسازی.
قرار بود در تحریریه تمرکز نیروها روی تولید گزارش ها و یادداشت های مفصل درباره بازی بزرگ فصل باشد. اینکه ترکیب دو تیم چگونه است؛ اینکه امید عالیشاه را کدام یک از مهره های پرسپولیس باید کنترل کند؛ اینکه کدام تیم شانس بیشتری برای بردن جنگ های وسط زمین دارد؛ اینکه برنامه های قلعه نویی و برانکو در تقابل با هم چیست.
به جای تمام این کارها که برای انجام دادنشان شوق و ذوق زیادی داشتیم، فضای تحریریه ورزش سه مثل دیگر وب سایت های خبری و مثل روزنامه های ورزشی، یک فضای غیرقابل توصیف شده بود. بچه های تحریریه تمام تمرکزشان معطوف به ماجراهای تلخی بود که برای تراکتورسازی پیش آمد.
احتمالا امروز نه تراکتورسازی تمرین خوبی انجام داده و نه حتی پرسپولیس؛ تیمی که مربیان و بازیکانش فکر نمی کردند در آستانه رویارویی با رقیب اصلی شان در راه قهرمانی، با یک تیم مثله شده روبه رو شوند. امروز یک روز کاری تلخ، یک روز به یادماندنی است. روزی که به یاد ماندنی است؛ اما دوست داریم در خاطرمان نماند. مگر می شود؟ مگر ذات لیگ این نیست که عدم قطعیت و پیش بینی ناپذیر بودنش منحصر به جریان بازیها، به 90 دقیقه های درون زمین باشد؟ در ایران اما نه. اینجا بخش پیش بینی ناپذیر لیگ، بیشتر در بیرون از زمین می گذرد. اینکه باید پیش بینی کنیم کدام باشگاه در آستانه از دست دادن امتیاز و از دست دادن بازیکنانش است... اینکه در آستانه بازی بزرگ فصل، باید درباره حکم فیفا و محرومیت و این چیزها بنویسم...
این هم شد لیگ؟ واقعا این هم شد لیگ؟ فوتبالی که در آن این همه بازیکن مستعد حضور دارند، لیاقت بیشتری دارد. لیاقت یک لیگ استاندارد دارد؛ لیگی که بتوانیم درباره بازی هایش بنویسیم، نه اینکه هر روز دنبال حل معماهای بیرون از زمین و رسیدگی به احکام فیفا باشیم... این لیگ می توانست یکی از جذاب ترین لیگ های ادوار مختلف در فوتبال ایران باشد.
ما می خواستیم امروز درباره کلیات و جزئیات فنی بازی پرسپولیس- تراکتورسازی بنویسم؛ اما نشد... نشد که نشد... این که نشد لیگ...
علیرضا هاشمی