بررسی غائله ورزشگاه غدیر
خداداد و انتظار ما از یک بوندسلیگایی سابق
آنچه در ورزشگاه غدیر رقم خورد باعث تاسف همه اهالی فوتبال در ایران شده است .
به گزارش "ورزش سه" ،پس از غائله استادیوم نقش جهان در نیمهنهایی جام حذفی که در آن علی دایی نقش اول را ایفا کرد، دیروز زوج او در خط حمله تیم رویایی ۱۹۹۸، معرکهای در استادیوم اهواز به وجود آورد و پس از بیرون کشیدن تیمش به دلیل اعلام پنالتی به ضرر سیاهجامگان، در پایان بازی نیز از عملکرد خود دفاع کرد و با این توجیه که اینجا ایران است نه آلمان، وعده انجام آن را در آینده نیز داد!
اگر بوندسلیگای آلمان دو چهره فوتبالی فوق حرفهای و جنتلمن مثل مهدی مهدویکیا و وحید هاشمیان به فوتبال ایران هدیه داده است، در عوض نتوانست تاثیری بر رفتار دو چهره محبوب دیگر فوتبال ایران بگذارد. خداداد و دایی این دو بازیکنی که روزهای شیرینی را با گلهای خود به ایرانیان هدیه کردند، در عرصه مربیگری، نشانی از آن روزها با خود ندارند و هر بار در کنار زمین با به وجود آوردن غائلهای، از میزان اعتبار و تشخص خود در بین افکار عمومی میکاهند. شاید بتوان حق را به خداداد داد که وقتی تشکیلات داوری ایران به حرفهایگری فوتبال آلمان نیست، از راههای غیرحرفهای برای گرفتن حق تیم خود اقدام کند، اما در این میان مگر خداداد و امثال او چقدر از خود رفتار حرفهای نشان دادهاند که اینقدر متوقع شرایط حرفهای در کل ارکان فوتبال هستند؟ خود خداداد برای حرفهای شدن این فوتبال چه قدمی برداشته است؟ همتای او در تیم فولاد سالها کلاسهای مربیگری را طی کرده و با دستیاری چند مربی کارآزموده امسال به نیمکت فولادرسیده است، اما خود او در کجا و در چه تیمی دستیاری کرده است؟ چه تعداد کلاس مربیگری رفته و چقدر در آموختن علم روز فوتبال کوشیده است؟
خداداد عزیزی همواره یک چهره عاصی در فوتبال ایران بوده است. او خود سالها پیش در مقام سرمربی ابومسلم به تیم حریف که بازیکنانش را در اعتراض به داوری بیرون کشیده بود، اعتراض کرده و آن را مغایر با اصول حرفهای فوتبال دانسته بود. اما خود او دیروز اصول حرفهای را زیر پا گذاشت چرا که منافعش در این میان بود. امثال خداداد که به هیچ اصل حرفهای فوتبال معتقد نیستند و تنها در جایی که منافعشان حکم میکند از آن دم میزنند، در فوتبال ایران کم نیستند. کسانی که اشتباهات داوری به نفع خود را نمیبینند اما اشتباهاتی که به ضرر آنهاست را توطئه و تبانی میدانند. اینکه فوتبال ایران مطابق با استاندارهای دنیا حرفهای نشده دلیلش به حرفهای نبودن تفکر مجریان و عاملان و همه آنها که دستی در آن دارند( از جمله خداداد) برمیگردد. باید به خداداد عزیزی گفت که اینجا آلمان نیست و فوتبالش هم فوتبال آلمان نیست چون که ستارههای خاطرهسازش همچون او، تفکر حرفهای ندارند. چون همه حرفهای بودن را برای دیگران طلب میکنند و خود در قهقرای آماتور بودن دست و پا میزنند.
مشکلات داوری در فوتبال ایران مشهود است، اما این مشکلات وقتی حل میشود و یا کاهش می یابد که متولیان فوتبالی اعم از مدیران فدراسیون، مدیران باشگاهها، مربیان و بازیکنان با سعه صدر و با اخلاق حرفهای با آن مواجه شوند. در جو عصبی و پر از تشنجی که بر علیه اشتباهات داوری به راه می افتد، این اشتباهات بیشتر هم میشود. چرا که قضاوت بیش از همهچیز تحت تاثیر شرایط روانی و روحی داوران قرار دارد و در شرایطی که داوران با ذهنی مغشوش که نتیجه ادبیات و رفتار دستاندرکاران فوتبالی است، پا به میدان قضاوت میگذارند، امکان اشتباه در تصمیمگیری آنها نیز کم نمیشود. خداداد عزیزی و امثال او با رفتارهای خود تنها داوری و اعتبار آن را زیر سوال نمیبرند بلکه این فوتبال به عنوان یک کل است که آسیب میبیند و اعتبار آن در نزد افکار عمومی مخدوش میشود.