کد خبر : 1385684 | 18 دی 1395 ساعت 18:49 | 70.3K بازدید | 0 دیدگاه

مار در آستینم پرورش دادم؛

حمله شدید دست نشان به هوری و عیسی‌زاده

نادر دست نشان سرمربی برکنار شده تیم صنعت نفت آبادان در مصاحبه ای جنجالی به اتفاقات پیرامون این باشگاه و چگونگی اخراج خودش پرداخته است.

حمله شدید دست نشان به هوری و عیسی‌زاده

به گزارش "ورزش سه"، نادر دست‌نشان سرمربی سابق تیم صنعت نفت آبادان که علیرغم حضور در رتبه یازدهم از کار کنار گذاشته شد، در گفتگویی با رادیو جوان در مورد اتفاقات اخیر پیرامون اخراج از این تیم صحبت کرده و در مورد مسائل مختلف مانند قدرت حسن هوری در تیم صنعت نفت و هم‌چنین جایگزینی او با فیروز کریمی اظهارات صریحی داشته است.


خستگی در تنم باقی نمانده است
هیچ خستگی از آبادان در این‌یک سال در من به‌جای نمانده و آن‌هم به خاطر عشق و علاقه هواداران بوده است. چه مدتی که در لیگ یک بودیم و با تیم به لیگ برتر آمدیم و چه در مدت نیم‌فصلی که در مسابقات لیگ برتر به میدان رفتیم. هواداران آبادان این‌قدر در مورد فوتبال آگاه هستند که خستگی در بدن آدم باقی نمی‌گذارند.


هنوز نمی‌دانم چرا اخراج شدم
اما در مورد اخراجم از تیم هنوز هم خودم در حال حلاجی این موضوع هستم و نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد. ارتباط خوبی با آقای عیسی زاده داشتم؛ چون مربی بودم که با توجه به تمام مشکلات مالی که برگزاری اردوها، جذب بازیکن، برنامه‌های تدارک دیده، مسائل تمریناتی، مسافرت‌ها و ...  را تحت تأثیر قرار داده بود، تعامل خوبی با آقای عیسی زاده داشتم و خم به ابرو نیاوردم فقط هم به خاطر عشق به مردم آبادان و اینکه به دنبال موفقیت باشم. ولی واقعاً نمی‌دانم چه اتفاقاتی افتاد. ما روز دوشنبه با گسترش فولاد تبریز بازی کردیم بعد به بچه‌ها 4 روز استراحت دادیم. روز چهارم به آقای عیسی زاده پیامی دادم تا در مورد جذب نفرات با ایشان جلسه‌ای داشته باشیم. وقتی دیدم خبری نشد خودم اقدام کردم و بعد ایشان به خنده گفت فکر می‌کردم بازیکن احتیاج ندارید.


وقتی لیست را دادم گوشی عیسی زاده خاموش شد
من هم گفتم مگر می‌شود؛ شما خودتان محدودیت‌های نفری ما را می‌دانید. ما سه بازیکن مصدوم داریم و در هر بازی 2،3 محروم. مگر تیم ما چند بازیکن دارد؟! آقای عیسی زاده گفتند مشکلی نیست و لیست را به من بدهید تا کارها را انجام دهم.اما  پس‌ازاینکه لیست را دادم هرچقدر منتظر ماندم خبری نشد. البته فهرستی که داده بودم در 6 نقطه‌ ضعف‌های تیم را گفته بودم. یک دفاع وسط، یک بازی‌ساز و 2 مهاجم که یک بازیکن سرعتی و یک بازیکن فیزیکی مدنظرم بود. بعد ایشان برای من پیام فرستادند که ما فقط 5 جای خالی داریم؛ من هم به ایشان گفتم که ما 4 بازیکن داریم که می‌توانیم آن‌ها را از لیست خط بزنیم تا محدودیتی نداشته باشیم؛ اما پس‌ازآن دیگر جوابی برای من نیامد و گوشی ایشان خاموش بود تا تمرینات شروع شد.


آقای شاملی به شکلی عجیب من را بایکوت کرد
بعدازاین ماجرا آقای شاملی مصاحبه‌ای داشتند که به نحوی من را بایکوت کردند. البته من نمی‌دانستم که عضو علی‌البدل هیئت‌مدیره باشگاه هستند؛ ولی می‌دانستم که رئیس هیئت فوتبال آبادان هستند و عضو کمیته فنی باشگاه. البته خیلی جالب است که تمام مدت سال آقای عیسی زاده می‌گفتند که نقطه نظرات شما به آقای شاملی نزدیک است و جالب‌تر اینکه خود آقای شاملی هم هر وقت من را می‌دیدند می‌گفتند نادر ما باید تیم را تقویت کنیم ولی به‌یک‌باره دیدم که مصاحبه کرده‌اند و گفته‌اند که باشگاه حق دارد برود با گزینه‌های مربیگری خود مذاکره کند.


می‌دانستم شرایط عادی نیست
بعدازاین اتفاقات ما تمرینات را شروع کردیم؛ البته من روز اول به دلیل تأخیر در پرواز نبودم و تعداد زیادی از بازیکنان هم به دلایل مختلف در این تمرین حضور نداشتند.  روز دوم تمرین را صبح گذاشتیم و تعدادی از بچه‌ها آمدند و روز سوم هم همین‌طور ولی آقای عیسی زاده به تمرین نیامدند. بعدازاین به سرپرست تیم گفتم که آقای عیسی زاده چه زمانی می‌آیند، چون ما بازیکن می‌خواهیم ولی سرپرست گفت من خبری ندارم ولی من می‌دانستم اتفاقاتی در حال رخ دادن است.


خیلی کوتاه گفتند خسته نباشید!
شب با من تماس گرفتند و گفتند به دفتر باشگاه تشریف بیاورید تا صحبت کنیم. در جلسه هم تمام اعضای حضور داشتند و آقای عیسی زاده در کوتاه‌ترین جملات گفتند که خسته نباشید و از زحمات شما درگذشته تشکر می‌کنیم. من هم خداحافظی کردم و نامه‌ای خواستم که اخراجم را تائید کرده باشد ولی برای گرفتن همین نامه هم مشکلاتی به وجود آمد.


برخورد مناسبی با من نشد
اما در این جلسه کذایی روحیات آن‌ها تغییر کرده و برخورد مناسبی برای حق‌وحقوق من نشد. من در ابتدای فصل تقاضای 800 میلیون کرده بودم و آقای عیسی زاده گفتند 500؛ من هم گفتم پس شما نمی‌خواهید با من همکاری داشته باشید، چون یک مربی لیگ برتری 500 میلیون نمی‌گیرد؛ سپس آقای عیسی زاده گفتند 600 و آپشن هم می‌گذاریم. به این صورت که در هر رده‌ای بالاتر از دوازدهم باشیم، 200 میلیون به قرارداد شما اضافه می‌شود، چون ما می‌خواهیم امسال تیم را حفظ کنیم.


از اینکه پایین‌تر از دوازده نمی‌شویم اطمینان داشتم
البته ایشان فکر نمی‌کردند که ما هشتم یا هفتم بشویم. هم من و هم آقای عیسی زاده بر این نظر بودیم که این تیم در همان رده‌های نهم تا دوازدهم می‌ماند و سقوط نمی‌کند. من هم گفتم پیشنهاد خوبی است و مثلاً اگر من تیم را هشتم کنم یک‌میلیارد و 400 می‌گیرم و ذوق هم کردم. البته گفتند یک‌بند دیگر هم داریم با این مضمون   که اگر تا هفته هشتم در رده دوازدهم یا پایین تر قرار داشته باشید، ما حق فسق داشته باشیم و نیمی از قرارداد خود را بگیرید. من هم چون از خودم مطمئن بودم و می‌دانستم که دوازدهم نمی‌شویم قبول کردم. ولی بعد قرارداد داخلی را به من دادند و دیدم که دهم نوشته‌اند؛ من بارها در مصاحبه‌های خودم هم به رتبه دوازدهم اشاره‌کرده‌ام. من هم گفتم که این چیزی نیست که ما صحبت کرده‌ایم و در این مورد باید با وکیلم صحبت کنم. البته آقای عیسی زاده از این موضوع خیلی ناراحت شدند ولی این حق زن و بچه من است و من یک سال در این تیم با تمام محدودیت‌ها تلاش کرده‌ام؛ حتی بسیاری از بازیکنان ما لیگ یکی بودند.


می‌گفتند هر کس به آبادان رفته زود برگشته
وقتی برای امضای قرارداد به آبادان رفتم پیشکسوت‌های آبادان در مورد مشکلات مربیگری در این شهر به من گفته بودند و می‌گفتند که به آبادان نرو؛ هرکسی به آبادان رفته خیلی زود برگشته است. در بازی دوستانه با پیکان آقای جلالی به من گفتند که هر کس در خوزستان یک سال مربیگری کند بهترین مربی است؛ این عین جمله مجید جلالی است. من هم به ایشان گفتم آقا مجید من یک ماه دیگر به یک سال می‌رسم و در حال حاضر 20 روز از یک سال گذشته است. با این حساب و با نظر آقا مجید من الآن جزء مربی‌های خوب  هستم. تمام این‌ها هم به خاطر تعاملی بود که با مدیران باشگاه داشتم؛ شاید مربیان دیگر کمبودها را تحمل نمی کردند. ما در استادیوم اختصاصی پیروز آبادان دوش نداشتیم.


با پیروزی‌های اول فصل توقع را بالا بردیم
در آبادان توقع زیاد است و از بد حادثه در 4 بازی اول ما نتایج خیلی خوبی گرفتیم و توقع‌ها بالا رفت. ولی همان زمان ‌هم من می‌گفتم که جایگاه ما دوم و سوم نیست و در همان رتبه‌های نهم، دهم و یازدهم خواهیم بود. به‌هرحال مردم آبادان عاشق هستند و باید به آن‌ها کمک شود که واقع‌بینانه‌تر نگاه کنند. شما نمی‌دانید با یک پیروزی در شهر چه جشنی برپا می‌شود و همین مسائل باعث می‌شد که کمبودها را تحمل‌کنم.


پول خرید بازیکن خارجی باکیفیت نداشتیم
من بازیکن کلمبیایی تیم را اصلاً نمی‌شناختم و فقط فیلم بازی او را دیده بودم. مدیر برنامه‌ها فیلم‌های بازیکنان را در پست‌های مختلف می‌آوردند و در کمیته فنی فیلم‌های آن‌ها دیده می‌شد و با توجه به هزینه قراردادی که داشتند و البته کیفیت آن‌ها در مورد آن‌ها تصمیم‌گیری می‌شد. به‌هرحال وقتی شما یک بازیکنی که کیفیت خوبی دارد را می‌خواهید ‌به خدمت بگیرید به پول ایران چیزی حدود 800 میلیون می‌شود و باشگاه ما این پول را نداشت. ما در ایران ‌هم پادوانی را می‌خواستیم که نشد؛ شیمبا را می‌خواستیم که نشد. من با این شرط بازیکنان را گرفتم که تا پایان هفته چهارم نمایش خوبی داشته باشند و اگر نبودند باید قرارداد آن‌ها فسخ شود. ولی باشگاه گفت چون باید همه پول آن‌ها را بدهیم نمی‌توانیم آن‌ها را رد کنیم و به‌هرحال من با این قضیه به دلیل مشکلات باشگاه کنار آمدم.


هوری در ابتدا اختیارات اداری و سرپرستی داشت
وقتی به آبادان رفتم خیلی از افراد در مورد حسن هوری صحبت می‌کردند و انصافاً هم در لیگ یک که بودیم حسن هوری شرایط بدنی خوبی نداشت و متوسط بود. همان‌جا متوجه شدم که هوری اختیارات زیادی دارد و همین موضوع تمرکز او را به هم می‌زند. با سرپرست تیم در مورد او صحبت کردم و خواستم تا کارهای اداری و سرپرستی از او گرفته شود و کاپیتان من باشد و رابط بین بازیکن و باشگاه همان سرپرست باشد. بعدازاین هم حسن هوری خیلی عالی تمرین و کارکرد و 12 بازی ما شکست نخوردیم. در 6 بازی آخر لیگ یک حسن هوری واقعاً ستاره تیم بود و توانست تیم را با کمک همه ما قهرمان کند. این را صادقانه می‌گویم.


فکر می‌کردم هوری در فصل جدید خداحافظی می‌کند
فکر می‌کردم حسن هوری در فصل جدید باافتخار از فوتبال خداحافظی می‌کند ولی نکرد. یک گروهی از مردم با حسن هوری مشکل داشتند و فکر می‌کنم به خاطراتی برمی‌گشت که از گذشته با او داشتند. من هم زیر بار این موضوع نمی رفتم چون واقعاً حسن خیلی خوب کارکرد و می‌گفتم وقتی بازیکن خوب کار می‌کند از او استفاده می‌کنم. در لیگ برتر هم حسن در دروازه ایستاد و دو موضوع اتفاق افتاد؛ عقیل اعتمادی مصدوم شد و دوم اینکه حسن هوری به‌زعم کارشناسان در هشت هفته اول نمایش‌های خوبی داشت.


حسن هوری عمدی گل نمی‌خورد افت کرده بود
اما متأسفانه بازی‌های آخر و به‌خصوص از بازی ذوب‌آهن به بعد خیلی بد گل خورد و فقط در بازی با سیاه‌جامگان خوب بود. عمدی در کار نبود ولی حسن هوری افت کرده بود. نیم‌فصل اول ما سه تعطیلی بلندمدت داشت و  اگر بازیکن نتواند شرایط بدنی خود را حفظ کند به مشکل برمی‌خورد. همین مسئله باعث شد تا به این فکر بیفتم که در سه بازی آخر از عقیل اعتمادی در درون دروازه استفاده کنم.


بازیکنان می‌گفتند مار در آستینت پرورش دادی
فرد دیگری که می‌خواهم در مورد او صحبت کنم مهرداد خانبانی است. او همیشه با من بوده و سال گذشته هم او را به ماشین‌سازی بردم؛ در نساجی هم بازیکن خودم بود. خیلی به او خدمت کرده بودم و خودش هم می‌داند؛ چه حالی به شما دست می‌دهد که بازیکنان بیایند و به شما بگویند که مار در آستینت پرورش داده‌ای و اطرافیانت را نشناختی.


ماجرا از زمانی شروع شد که هوری فهمید باید ذخیره باشد
 تمام این ماجراها هم از چند هفته اخیر و زمانی اتفاق افتاد که حسن هوری احساس کرد باید ذخیره شود. آقای خادمی این‌قدر رابطه تنگاتنگی با هوری پیداکرده بود که حسن هوری سرویس او شده بود و او را به خانه می‌برد و می‌آورد؛یک مربی نباید به خودش اجازه بدهد که با بازیکن به خانه برود ولی خادمی این کار را می‌کرد؛ یکی دو بار هم به او هم گفتیم ولی افاقه نکرد. مربی من به بازیکن من گفته است ما خودمان تیم را جمع می‌کنیم؛ آقایان کمک‌مربی‌ها اگر صدای من را می‌شنوید این کار درستی نیست. شما باید کارکنید و به مربی کمک کنید. آقای خادمی شما همان کمک‌مربی هستید که وقتی در بازی گسترش فولاد حسن هوری را در لیست 18 نفر قرار ندادم در نقش غیرتخصصی اصرار زیادی برای بودن حسن هوری در لیست داشتید.


اگر جای منصوریان بودم رحمتی را ذخیره نمی‌گذاشتم  
من دروازه‌بانی که مثل حسن هوری بزرگ تیم است را ذخیره نمی‌گذارم؛ شخصیت حسن هوری برای من بزرگ است. من اگر جای منصوریان بودم رحمتی را ذخیره نمی‌گذاشتم  (البته ببخشید این موضوع به من ربطی ندارد)؛ یا فیکس یا بالباس بیرون. احترامش حفظ و سکونشین باشد. ولی آقای کاظم فراهانی و بیشتر مهرداد خادمی باعث شد که حرف آن‌ها را گوش کنم و متأسفانه تیم ما گل خورد و تماشاگران ‌هم با عیسی زاده و حسن هوری برخورد بدی داشتند.


حسن هوری باید حد خودش را بداند
البته من از این موضوع خوشحال نیستم که به حسن هوری توهین شده و اصلاً قشنگ نیست . حسن هوری سال‌ها زحمت‌کشیده و دیگر باید حد خودش را بداند. مهرداد خادمی درس بدی به من داد که در آینده به خاطر این اتفاقات از او ممنون خواهم شد. یک سری کارها برای او کردم که اصلاً نمی‌خواهم بازکنم ولی اگر من ضعفی هم داشتم باید با من صحبت می‌کرد و نه اینکه با بازیکنان صحبت کند و بگوید او که رفت خودمان تیم را جمع می‌کنیم.


قبل از فسخ من فیروز کریمی در آبادان بود
من قبل از اینکه برای فسخ قرارداد به باشگاه بروم، آقای کریمی در هتل پارسیان بوده است. الآن هم با سایت باشگاه مصاحبه کرده‌اند که شماره من را نداشته‌اند؛ البته من اصلاً نمی‌خواهم از من اجازه بگیرد، چون فیروز خان بزرگ‌تر از من است و الگوی من بوده؛ ولی الگوی مثبت و نه منفی.


می‌گفتند طالب لو و نورمحمدی به درد نمی‌خورند
 آقای کریمی آمده‌اند و بازیکنی که من چند ماه پیش درخواست کرده بودم و در لیست نیم‌فصل من بوده، را به خدمت گرفته است. درصورتی‌که من وقتی می‌خواستم رضا نورمحمدی را بگیرم این کار را نکردند و کمیته فنی و آقای عیسی زاده می‌گفتند سن او بالا است و در شرایط بازی قرار ندارد و همین باعث می‌شد ما ببازیم؛ شاید الآن آماده‌شده است.  رضا نوروزی که دوست نورمحمدی و همبازی او بوده با من در مورد او صحبت کرد و گفت که او آماده است و من هم گفتم با باشگاه در مورد او صحبت می‌کنم، ولی باشگاه قبول نکرد. وحید طالب لو از آمریکا با من صحبت کرد، ولی باشگاه می‌گفت که طالب لو بازیکن خوبی نیست و هر جا بوده ذخیره بوده است. مشکل کار این است آقای عیسی زاده من را به‌عنوان مربی برده است ولی از من در رابطه با بازیکن، برنامه اردویی و .. نظری خواسته نمی‌شد.


هیچ‌وقت اجازه ندادم در ترکیب تیم دخالت کنند
مدیران صنعت نفت نمی‌توانستند برای تیم من در داخل زمین تعیین تکلیف کنند. یک‌بار در نساجی مدیری پیش من آمد و گفت فلان بازیکن را بازی نده. ولی همان بازیکن را فیکس کردم چون به او اعتقاد داشتم و بعد وقتی دیدم اصرار دارند گفتم یا من می‌روم یا خودم ترکیب تیم را انتخاب می‌کنم. جالب اینکه همان بازیکن دربرد 2 بر صفر ما روی هر دو گل تأثیر داشت.

 

 

دیدگاه‌ها