یادداشت ویژه حمیدرضا صدر؛
قربانگاه والنسیا، نفرین خفاشها
حمیدرضا صدر نگاهی به آن چه در باشگاهی که روزی روزگاری در صف اول لالیگا قرار داشت انداخته، به والنسیا. خفاش ها به قعر جدول چسبیده اند و چزاره پراندلی هم استعفا داده و به خانه بازگشته. دلایل سقوط والنسیا چه بوده اند؟
به گزارش "ورزش سه"، نگاهی به انتهای جدول لالیگا هم گیج کننده شده و هم عبرت آور. در رتبه هفدهم، نام باشگاهی که معمولا در صف بالانشین ها قرار داشت نوشته شده: والنسیا، پانزده بازی، ده شکست و فقط 12 امتیاز... حالا مستایا نه تنها برای حریفان معبد ترسناکی نیست، بلکه قربانگاه مربیانی شده که روی آن نیمکت سرشان را یک به یک بریده اند...و آخرین کسی که پا با آن قربانگاه گذاشت چزاره پراندلی بود. همان کسی که در بدو ورود گفته بود از ورود به والنسیای پرافتخار به خود می بالد. همان مربی که برخلاف همتایان قبلی اش - گری نویل و پاکو ایستاران - کارکشته بود و دنیا دیده. چهار سال را در تیم ملی ایتالیا سپری کرده و روی نیمکت پارما، رم و فیورنتینا نشسته بود. پراندلی با پیروزی 1-2 برابر خیخون آغاز کرد، ولی بلافاصله نفرین والنسیایی گریبانش را چسبید و پس از آن - دقیقا - "یکی در میان" یا شکست خورد و یا به تساوی قناعت کرد.
پراندلی پیش از آن که سرش را ببرند استعفا داد. رفت تا طرفداران والنسیا زجر و عذاب دو ساله را دوره کنند. ورود گری نویل بی تجربه را که انگلیسی ها به انتخابش می خندیدند. والنسیا با نویل در کمتر از چهار ماه از سه تورنمنت حذف شد: از لیگ قهرمانان پس از شکست 0-2 از لیون، از جام حذفی پس از شکست 0-7 از بارسلونا، از لیگ اروپا برابر آتلتیک بیلبائو. طرفداران به یاد می آورند تیم شان چگونه به رهبری نویل طی 16 دیدار لیگ فقط سه بار پیروز شد و هرگز نتوانست دروازه اش را بسته نگاه دارد. آنها ورود پاکو ایستاران در فاصله هشت بازی تا پایان فصل را به یاد می آورند. مربی گمنامی که فقط می دانستند دستیار یازده ساله رافا بنیتس بوده و رافا پس از جدایی اش او را "خائن" خوانده. ایستاران با آغاز فصل 17-2016 فرو رفت در باتلاق. در چهار بازی اولش برابر لاس پالماس (4-2 در مستایا)، ایبار، بتیس (3-2 در مستایا) و بیلبائو شکست خورد و با قرار گرفتن تیم در آخر جدول اخراج شد.
ورود پراندلی خوش بین ها را سر ذوق آورده بود، همان هایی که می گفتند باید صبر کرد. همان هایی که اعتقاد داشتند شکیبایی حاصل سختی و رنج است. ولی همان ها وقتی دو هفته پیش از کریسمس پراندلی را در اتاق رسانه ای مستایا دیدند دریافتند کاسه های صبر مرد کهنه کار هم لبریز شده اند. پراندلی با اخم جمع نشدنی برابر دوربین ها نشست. نشست و مشت ها را بالا برد. بالا برد و یک دقیقه و 57 ثانیه با لحن تندی بی وقفه به زبان ایتالیایی حرف زد. اعتنایی به پرسش ها نکرد و غیرحرفه ای ها و بی مسئولیت های باشگاه را زیر شلاق گرفت. واژه " Fuera… Fuera… Fuera…" یعنی "بیرون، بیرون، بیرون..." را تکرار کرد و تکرار. او فقط به کاپیتان پارخو که با او درگیر شده بود اشاره نمی کرد، او خسوس گارسیا پیتراچ مدیر ورزشی باشگاه را نشانه رفته بود. کسی که گفته بود "کدام مدیرعاقلی در ژانویه پنج بازیکن بالای 26 سال می خرد؟" ... چزاره دریافته بود نمی تواند چیزی را تغییر دهد، تقریبا هیچ چیز را. مدیران سوم و چهارم باشگاه به محدودیت های اقتصادی لالیگا اشاره می کردند، به تعداد تماشاگران پایین آمده، به اسپانسرهای ناپدید شده. پراندلی دریافته بود باشگاه حتی تمایلی به صعود تیم ب خود هم ندارد تا مبادا خرج کند. بنابراین پس از نود روز استعفا داد. چمدانش را بست و برگشت ایتالیا.
والنسیا طی سال های اخیر خیلی ها را قربانی کرده. رونالد کومان را (برغم ربودن جام حذفی در 2008 که آخرین افتخار باشگاه بوده)، اومای امری و پیگرینی را... از نوامبر 2014 تا ژانویه 2016 یعنی کمتر از دو سال شش مربی روی آن نیمکت نشسته اند و رفته اند: خوان آنتونیو پیتزی آرژانتینی، نونو اسپریتو سانتو پرتغالی، سالوادور گونزالز اسپانیایی، گری نویل انگلیسی، پاکو ایستاران اسپانیایی و سرانجام چزاره پراندلی ایتالیایی... ولی چرا؟ مگر والنسیا پس از رئال مادرید و بارسلونا بیشترین طرفدار را در اسپانیا ندارد؟ مگر همه 55 هزار بلیط مستایا پیش فروش نشده اند و بیش از 20 هزار تن در سیاهه انتظار بسر نمی برند که راهی آن سکوها شوند؟ مگر آکادمی باشگاه روزگاری معجزه نمی کرد؟ چرا انتخاب های ویرانگر از راه رسیدند؟ تغییر مسیرهای پیچ در پیچ از کی شروع شدند؟ خرید و فروش های توجیه نشدنی را چه کسانی انجام داده اند؟
دو سال پیش بود که پیتر لیم سرمایه دار سنگاپوری با 94 میلیون یورو هفتاد درصد سهم باشگاه را به چنگ آورد. همان کسی که تلاش کرده بود میلان و لیورپول را بخرد و ناکام مانده بود. همان میلیونری که پنجاه درصد باشگاه سالفورد سیتی در منچستر متعلق به او است (پنجاه درصد دیگر به گری و فیل نویل، نیک بات، پل اسکولز و رایان گیگز تعلق دارند). همان تاجری که همه حقوق تصویری کریستیانو رونالدو را در اختیار دارد. همان بازرگانی که فعالیت هایش را در سنگاپور انجام می دهد و کمتر کسی او را ملاقات کرده. او آن قدرغایب بوده که معروف شده به "مرد نامرئی". آن قدر پنهان بوده که سرانجام یکی از روزنامه های محلی پرسیده "آیا واقعا کسی به نام پیتر لیم وجود دارد؟"
مشاور و همکار نزدیک پیتر لیم معروف تر از خودش است. یعنی خورخه مندس، ایجنت / دلال معروفی که بدون داشتن پست رسمی در والنسیا یکی از ارکان باشگاه بشمار می رود. همان کسی که در تابستان زمینه ساز رفتن شکران مصطفی (با 30 میلیون) به آرسنال شد. همین طور پیوستن آلکاسر (با 30 میلیون) و آندره گومز (با 35 میلیون) به بارسلونا. به اینها سوفیان فقولی، آلوارو نگردو و دنیلو را هم بیفزایید. والنسیا پیش از آغاز فصل هفت بازیکن جدید به خدمت گرفت که میان شان مانگالا از منچسترسیتی، ازکوئیل گارای از زنیت، مارتین مونتایا از بارسا، رائول سیلوا از گرانادا، نانی از فنرباغچه، ماریو سوارز از واتفورد و منیر الحدادی از بارسا شاخص بودند، ولی همه چیز بد آغاز شد و مصیبت بارتر در فصل جلو رفت. دروازه دیگو والدز بارها فرو ریخت و تیم بی ثمر جان کند (مثل شکست 3-2 از بارسا در مستایا با گل دقیقه 94 مسی). طرفداران فریاد زدند و فریاد و والنسیا در باتلاق خودساخته اش فرو رفت و فرو. بیشتر و بیشتر. تا امروز. تا این جا که باشگاه دنبال هفتمین مربی اش در کمتر از دو سال می گردد. آیا یک مربی کارآزموده حاضر است پا به قربانگاه مستایا بگذارد؟
والنسیایی ها می گویند "خفاش ها (اشاره به لوگو و لقب باشگاه) را نفرین کرده اند". می گویند هر حرفی در باشگاه تعبیر می شود و هر سکوتی تفسیر، دیروز را فراموش کرده اند و فردا را پیشگویی می کنند، مدیران مردد هستند و مشکوک، و کارکنان از هیچ، گلایه ها می سازند و از همه چیز بهانه ها. آمدن ها و رفتن ها گرهی را باز نکرده و باشگاه در خلاء شناور شده. در حال و هوایی از سوداگری و سوءظن نهادینه شده.
حمیدرضا صدر
از همین نویسنده بخوانید :
فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ
آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشتهاند؟
آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم
از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن
لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ
یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی
میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه
ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!
هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد
ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد
هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین
تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو میتواند؟
رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق
هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!
استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟
وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروکهای عمیق