یادداشت ویژه حمیدرضا صدر؛
ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!
چرا باشگاه آربی لایپزیگ برغم درخشش فراوان در بوندسلیگا، منفورترین باشگاه در آلمان شده؟
به گزارش "ورزش سه" حمیدرضا صدر، نویسنده و محقق فوتبال ایران و ستون نویس ثابت ورزش سه، در آخرین مطلب خود به صدرنشینی تیم شگفتی ساز ردبول در بوندسلیگا پرداخته است.
آنها عمر چندانی ندارند، نوزاد هستند و تازه پا. آنها همین هفت سال پیش تاسیس شده اند. از لیگ پنج شروع کرده اند و آمده اند بالا. جلو آمده اند و جلوتر... تا این فصل، تا هفته سیزدهم، تا سپری شدن حدود یک سوم رقابت ها. بی شکست مانده اند و با 33 امتیاز صدرنشین بوندسلیگا شده اند، سه امتیاز بیشتر از بایرن مونیخ. آنها همان تعداد گل زده اند که بایرن گل زده:29 گل. آنها طی سیزده دیدار ده بار برده اند، سه بار تساوی کرده اند و در این مسیر باشگاه های اسم و رسم داری مثل دورتموند، هامبورگ، وولفسبورگ، لورکوزن و شالکه را به زانو درآورده اند... با این وصف در کنار توفیق عجیبشان عنوان "منفورترین تیم آلمانی" را هم گرفته اند. آنها آربی لایپزیگ هستند. باشگاهی آمده از شرق آلمان و متعلق به کمپانی نوشیدنی انرژی زا؛ ردبول. باشگاهی که با قوطی های کوچولو نوشابه، بوندسلیگا را مات کرده و مبهوت.
آخرین باری که باشگاهی از بخش شرقی آلمان در بوندسلیگا بازی کرد سال 2009 بود: کوتبوس. به نظر می رسد شیفتگان فوتبال و ورزش از ظهور باشگاه دیگری از شرق آلمان استقبال خواهند کرد، ولی توفیق آربی لایپزیگ با واکنش منفی ژرمن ها روبه رو شده، با خشم نفرت. کمپانی اتریشی رد بول سال 2009 مجوز باشگاه گمنام " SSV Markranstädt " در دسته پنجم فوتبال آلمان را خرید، نامش را عوض کرد، همین طور پیراهن و لوگویش را. در لوگوی کنونی، دو گاو خشمگین سرخ رنگ با شاخ هایشان به توپ فوتبال حمله کرده اند. آنها از آن جا که قوانین فوتبال آلمان اجازه نمی دهد باشگاه ها نام اسپانسرشان را برخود بگذارند نام " Rasenballsport Leipzig " را - بسیار هوشمندانه - برگزیدند. " Rasenballsport " یعنی "ورزش های مبتنی بر استفاده از توپ"، ولی در آن دو حرف " R " و " B " تداعی کننده محصول و برند باشگاه هم هست: " Red Bull ".
فوتبال آلمان به قانون " 50+ 1 " خود می بالد. قانونی که اجازه نمی دهد بیش از 49 درصد مالکیت باشگاه به کمپانی ها و اسپانسرها تعلق گیرد و باید حق رای 51 درصد طرفداران - آنهایی که حق عضویت پرداخته اند – محفوظ بماند، مگر آن که اسپانسری بیش از بیست سال کنار باشگاه جلو آمده باشد. به همین دلیل مثلا 139 هزار طرفدار دورتموند می توانند تصمیم گیری های باشگاه درباره قیمت بلیط را وتو کنند. باشگاه آربی لایپزیگ ظاهرا به این قانون اقتدا کرده، ولی اگر طرفداران دورتموند سالی فقط 62 یورو حق عضویت می پردازند، گروهی از طرفداران آر بی سالی 1000 هزار یورو می پردازد. یا این که هفده عضو اصلی باشگاه جملگی از افراد کمپانی رد بول هستند.
همه اینها ژرمن ها را برابر رد بول لایپزیگ قرار داده، برابر یک بازاریابی بسیار هوشمندانه و کارساز. آنها نق می زنند، تهدید می کنند، از بایکوت حرف می زنند. حداقل بیست هزار تماشاگر در سپتامبر 2014 طی دیدار یونیون برلین - آربی لایپزیگ در برلین، اعتراض شان را حین ورود بازیکنان آربی با بالا بردن بنرهای سیاهی نشان دادند، با پانزده دقیقه سکوت. روی یکی از بنرها جمله "فرهنگ مرگ فوتبال در لایپزیگ" جلب نظر می کرد و روی یکی دیگر زیر تصویر قوطی له شده نوشابه ردبول جمله "روح تان را فروخته اید" به چشم می خورد. طرفداران دینامو درسدن – تیم دیگری از شرق آلمان - طی اولین دیدارشان در جام حذفی همین فصل برابر آربی تا آن جا پیش رفتند که سر بریده یک گاو را در اشاره به " Bull / گاو نر غول آسا" پرت کردند به طرف زمین بازی. وقتی دورتموند اولین بازی دور از خانه این فصل را در لایپزیگ برگزار می کرد، طرفداران دو آتشه دورتموندی از سفر 340 کیلومتری به شرق آلمان خودداری کردند و باشگاه دورتموند هم اجازه نداد نام دو باشگاه به سنت مرسوم روی یک شال کنار هم نوشته شود. آنها می گویند ردبول لایپزیگ فوتبال را بهانه فروش محصولش کرده و از آن مهم تر به اشاعه نوعی سبک زندگی دست زده. می گویند نباید برندها، فوتبال را ببلعند. می گویند در چنین باشگاهی نه وفاداری اهمیت دارد، نه احساس، نه تاریخ و نه بازی جوانمردانه.
ولی سوی دیگری هم هست، سویی که می گوید فوتبال با سرمایه ردبول سرانجام در بخش شرقی آلمان جان گرفته. این که آربی لایپزیگ حال و هوای از بین رفته فوتبال در شرق آلمان را پس از نابودی لکوموتیو لایپزیگ تغییر داده، ولو با ترکیب سرمایه داری و نه کمونیستی. پول و سرمایه کمپانی ردبول امکانات و تسهیلات مدرنی را به لایپزیگ بازگردانده که پس از فروپاشی کمونیسم جایش به شدت خالی شده بود. استادیوم قدیمی برپا شده در 1956 (همان استادیومی که دیدار ایران - آنگولا در جام جهانی 2006 در آن برگزار شد) بازسازی شده و با گنجایش 42959 تماشاگر نام "ردبول آره نا" را گرفته. رالف رانگنیک، مربی سابق اشتوتگارت، هانوفر، شالکه و هوفنهایم، مدیر ورزشی باشگاه شده و سیاست "فقط به جوانان تکیه کن" را دنبال کرده. متوسط سن بازیکنان ردبول لایپزیگ 23 سال است و طرفداران باشگاه به درخشش پسران شان برابر غول های بوندسلیگا می بالند. همان هایی که اعتقاد دارند باشگاه شان همان قدر به برندینگ و بازاریابی روی آورده که باشگاه هایی مثل وولفسبورگ (اتوموبیل فولکس واگن) و لورکوزن (داروهای کمپانی بایر) یا اینگلواشتاد (اتومبیل آئودی) تولیدات خود را تبلیغ کرده اند.
کسی نمی داند سیاست های رد بول در شرق آلمان دوام خواهد آورد یا نه؟ آیا می توان با باشگاه هایی که به تاریخ تکیه داده اند جنگید؟... ردبول تا این جا که به همه دهن کجی کرده و به عنوان "منفورترین باشگاه آلمان" پوزخند زده و لقب "باشگاه پلاسیتکی" را به هیچ گرفته. آنها صدرنشین بوندسلیگا هستند و به لیگ قهرمانان می نگرند. حالا آنها آن قدر بزرگ شده اند که همه با تب و تاب انتظار دیدار بایرن مونیخ 116 ساله و باشگاهی که ده سال ندارد را می کشند. کسی این حال و هوا را به یاد ندارد، دارد؟ اکنون آنهایی که در آلمان همیشه از بایرن برای قدرت، پول و ثروتش با نفرت حرف می زدند دشمن دیگری پیدا کرده اند: ردبول لایپزیگ.
از همین نویسنده بخوانید :
هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد
ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد
رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق
استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟
وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروکهای عمیق
هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین
تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو میتواند؟
هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!